روایتی از اربعینهای انقلاب اسلامی -10 (پاورقی)
درخواست شریعتی از آیت الله خامنهای چه بود (پاورقی)
Research@kayhan.ir
محسن حسینی نهوجی
نمیدانم استراحت کف معبر، چقدر طول کشید. اما از وقتی دو مامور دژخیم، دست و پایم را از دو طرف گرفته، چون کیسهی آرد به درون کمپرسی پرت کردند، تا وقتی که با دوستان مجروحم،همچون آجر، روی آسفالت حیاط شهربانی قم، فرو میریختیم، شاید نیم ساعتی طول کشید. در شهربانی بیش از سیصد نفر از فدائیان امام خمینی را با پیکرهای مصدوم و خونین، در حالی که دست و پایشان زیر تن همدیگر قرارگرفته بود، در دو چهاردیواری جای دادند و پس از بازجویی مقدماتی و تهیه لیست اسامی، شبانه با چند دستگاه اتوبوس، به زندان اوین در تهران، منتقل کردند. اما شگفتا، که افرادی مثل یوسف صانعی- که در سال 1388 همزمان با فتنهگران، بهائیان جرثومههای نفاق و صهیونیستها به دفاع از اهانتکنندگان به ساحت سیدالشهدا(س) و امام خمینی(ره) پرداختند- در آن روز کنج عافیت اختیار کرده و در قبال این سرکوب وحشیانه فرزندان خمینی کبیر دم برنیاوردند.
در مشهد روحانیانی چون آقایان میرزا جوادآقاتهرانی، میرزا علی آقا فلسفی و حسنعلی مروارید درسهای خود را تعطیل کردند. آیتالله خامنهای در بازداشتگاه کمیته مشترک ضدخرابکاری ساواک و شهربانی تهران، دوران ششمین بازداشت خود را سپری میکردند، اما در مدرسه میرزا جعفر مشهد که محل تحصیلات و بعدها محل تدریس و تشکیل کلاسهای تفسیر ایشان بود، در روز 26 خرداد54 حدود 200 تن از طلاب مدارس گوناگون مشهد،گردهم آمده، شعارهایی در حمایت از امام خمینی سر دادند. در این بین 10 تن از طلاب دستگیر و آقایان واعظ طبسی و هاشمینژاد به عنوان فعالیت مضره و تحریک طلاب حوزه مشهد به اعتصاب، دستگیر وبه زندان محکوم شدهاند.(1) طلاب مظلوم مقلد و طرفدار حضرت امام را تا سرحد مرگ، مضروب ساخته، به زندان اوین منتقل ساختند، اما متاسفانه تبلیغات مزورانه رژیم که با چاپ عکس پارچه قرمزی که معلوم نبود توسط چه کسی و با چه نیتی بر فراز کتابخانه فیضیه آویخته شده بود، طلاب را به داشتن افکار مارکسیستی و مارکسیستهای اسلامی متهم ساخت، دستاویزی گشت، تا اعتراضی به اقدامات ظالمانه دژخیمان و مصدوم شدن و بازداشت طلاب پیرو امام صورت نگیرد.(2)
اما رهبر بصیر نهضت اسلامی، با صدور پیام مورخه اول رجب 1395 فرمودند: «اخبار واصله از ایران با آنکه موجب کمال تاسف وتاثر است، مایه امید و طلیعه درخشان آزادی است. تاسف از واقعه جانسور 17 خرداد 54 مدرسه فیضیه و دارالشفاء که واقعه قتل عام 15 خرداد 42 را زنده کرد. اینجانب پس از تسلیت در این مصیبتهای دلخراش و تسلیت در اهانت به قرآن کریم و حریم اهل بیت طهارت علیهمالسلام و تسلیت به واقعه 15 خرداد 42 و 17 خرداد 54 تبریک میگویم به این روشنفکری و آزادمنشی. تبریک میگویم بر طلوع صبح آزادی و قطع ریشه استعمار و عمال خبیث آن. سلام من بر مقتولین و مصدومین 15 خرداد. سلام من بر مصدومین و مظلومین 17 خرداد.»
تلاش همه جانبه فرماندهان نهضت اسلامی
اهداف بلند انقلاب اسلامی، توسط رهبر بزرگ و نستوه، مرحله بندی شده بود. شاگردان شجاع معظمله از جان ومال وهستی و آبروی خویش مایه گذاشتند تا نهضت اسلامی در هر مرحله به اهداف تعیین شده برسد. یکی از ضروریات نیل به اهداف، تربیت کادر فکری و عملیاتی مراحل مختلف نهضت و آمادهسازی نخبههای علمی و عملیاتی مورد نیاز ساختار و سازمانهای مختلف نظام اسلامی مورد نظر آینده بود. بزرگان از جان گذشتهای چون آیتالله بهشتی، آیتالله خزعلی، آیتالله قدوسی، آیتالله جنتی، آیتالله مصباح، آیتالله حائری شیرازی و آیتالله موسوی اردبیلی در مدرسه حقانی، و آیتالله شرعی، آیتالله مسعودی، آیتالله محمدی گیلانی و... در مدرسه شریفه رضویه و سایر آیات عظام در مدارس تحت نظارت مراجع تقلید بزرگ تشیع، نظریهپردازان، مدیران مراکز علمی، حاکمان شرع و قضات ورزیده حقوق قضایی اسلام، اساتید و سایر ارکان مورد نیاز نظام اسلامی مورد نظر نهضت اسلامی را تربیت و برای روز موعود مهیا میساختند.حضرت آیتالله خامنهای یکی از فعالترین سرفرماندهان نهضت اسلامی، در مقابل هر اقدام ایذائی سدکننده ساواک، شیوه دیگری را برای تداوم راه برمیگزیدند. وقتی ساواک ایشان را ممنوعالمنبر کرد، معظم له، در کنار منبر ایستاده سخنرانی میکردند. پس از مدتی، ساواک سخنرانی ایستاده در کنار منبر را ممنوع کرد، ایشان که دست بردار نبود به صورت نشسته کلاس تدریس و تفسیر را ادامه میدادند. وقتی ساواک کلافه شد و ایشان را کلا از حضور در مساجد و حسینیهها محروم کرد، ایشان در ابتکار دیگری، در منزلشان، درس تفسیر قرآن و نهجالبلاغه و تبیین مبانی نظری اسلام را شروع کردند. در سال 55 که مأمورین ساواک مشهد با تعقیب و مراقبت، نفوذ عوامل به کلاس، شنود تلفن و سانسور نامهها، عرصه را بر ایشان تنگ کردند، معظم له با ابتکاری تازه، به فعالیت مهمتری دست زده، هماهنگی و همسو نمودن فعالیت و تلاش سایر سرفرماندهان نهضت اسلامی را آغاز کردند. در این ارتباط و هماهنگی، دغدغه ایشان، تبیین مبانی نظری اسلامی و تهیه متون مدونی که نیازمندیهای فکری جوانان را تأمین و از گرایش به سوی اندیشههای التقاطی و الحادی جلوگیری نماید و نیز تهیه یک منشور اسلامی مورد توافق اندیشمندان و متفکران اسلامی بود. معظم له و دوستانشان، هماهنگی و ایجاد وفاق و صمیمیت، بین روحانیت متعهد و دانشگاهیان متعهد را پیگیری میکردند. بدین منظور ایشان مخفیانه اوایل محرم سال 55 عازم تهران شدند. وقتی عامل نفوذی ساواک، گزارش محفلی با ترکیب چند عالم طراز اول پیرو امام خمینی و روشنفکران مسلمان در تهران را به مافوقش ارائه داده بود، دغدغه اصلی رئیس ساواک، به دست آوردن مطالب مطروحه و علت حضور آیتالله خامنهای و آیتالله مطهری و دکتر علی شریعتی در این جلسه بود.
در اولین روز جلسه در مورخه 55/10/10 دکتر علی شریعتی از آیتالله خامنهای درخواست نمود: «قیام حضرت امام حسین(ع) را که تاکنون به صورت پدیدهای مجرد و جدا از تسلسل تاریخی مطرح شده، ایشان که در این زمینه محقق و صاحبنظر هستند، این قیام را در تسلسل تاریخی و توالی امامت شیعی مطرح نمایند.» معظمله که در قضیه اختلافات کتاب شهید جاوید که هدف امامحسین تشکیل حکومت، یا شهادت بود، با اشراف به سیره و شیوه مبارزاتی ائمه(ع) دقیقترین پاسخ و موضع را داشتند و با بصیرت، دوستان را از غفلت و افتادن در دام ساواک برحذر داشته بودند، در این محفل با توصیف جوامع جاهلی، رسالت نبی در برهم زدن آن جوامع، و استقرار جامعه توحیدی، و «امامت» را از جمله اموری که پیامبر به منظور تداوم نظام اسلامی، ابلاغ فرمودهاند، و «توالی امامت» را تدابیر پیشبینی شده پیامبر برای تضمین سلامت نظام اسلامی، پس از خود، که توسط ائمه اطهار(ع) اقدام خواهد شد، تبیین نمودند، و قیام حضرت سیدالشهدا(ع) برای جلوگیری از انحراف نظام اسلامی و بازگرداندن آن به مسیر صحیح اولیه را، ازجمله آن تدابیر برشمردند.
منابع در دفتر روزنامه موجود است