گفتوگو با مهدیار عقابی کارگردان نماهنگ «ارغوان»
مسیرم از حلب است، قدس را هدف دارم
آرش فهیم
هنوز چند روزی از پخش نماهنگ «ارغوان» نگذشته بود که هم در داخل کشور و هم در خارج، شاهد بازتابهای فراوان این اثر بودیم. «ارغوان» یک نماهنگ چهار دقیقهای است اما باعث شد تا رسانههای غربی و صهیونیستی برای آن حاشیههایی را ایجاد کنند. آنها نوشتند که ایران قصد دارد تا با این کار، نوجوانان را برای جنگیدن در سوریه تشویق کند. به ویژه اینکه محور روایت این اثر، شهید تقی ارغوانی یکی از شهدای مدافع حرم است و فرزند او هم در این نماهنگ بازی میکند. به همین مناسبت با مهدیار عقابی کارگردان «ارغوان» گفتوگو کردیم.
***
* نماهنگ «ارغوان» امروز برای بسیاری از مردم ما شناخته شده است، به همین دلیل هم بسیاری از مردم علاقهمند هستند تا شما را به عنوان کارگردان این اثر بشناسند. پس لطفا درباره خودتان توضیح دهید!
من مهدیار عقابی هستم، متولد سال 1363، کارمند باشگاه فیلم سوره و دانشجوی رشته سینما. تاکنون چهار نماهنگ ساختهام که عبارتند از «اشتیاق» با موضوع نیمه شعبان، «قطار قم - مشهد» برای دهه کرامت، «بارانی شد» و «ارغوان».
* «ارغوان» قبل از اینکه تبدیل به نماهنگ شود، یک سرود بود. ایده تبدیل این سرود به نماهنگ چگونه به وجود آمد؟
اولین بار محمدحسین میری، مدیر خانه موسیقی بسیج یک فایل صوتی را برای من ارسال کرد که یک سرود درباره مدافعان حرم بود. وقتی این سرود را شنیدم، به نظرم رسید که به شدت قابلیت تبدیل شدن به یک نماهنگ را دارد. خودم هم همیشه علاقهمند بودم که در این زمینه کاری انجام دهم. ضمن اینکه جای چنین آثاری درباره مدافعان حرم واقعا خالی است، آن هم در شرایطی که مسئله مدافعان حرم، موضوع داغ این روزهای جامعه ماست. تقریبا حدود 20 روز درگیر کار روی ایده بودیم تا به فیلمنامه تبدیل شد و در کمتر از دو روز، نماهنگ «ارغوان» را تصویربرداری و ضبط کردیم. اتفاق عجیبی بود؛ بچههای تولید و تدارکات و کارگردانی و ... همه جلیقه ضدگلوله پوشیدند و کار ساخت را انجام دادند. اصلا فکرش را نمیکردیم که بتوانیم طی دو روز این کار را انجام دهیم و به نتیجه و تاثیرگذاری مطلوبی هم برسیم. از ابتدا تاکید داشتیم که خیلی پروژه فاخر و گرانقیمتی نشود و با حداقل امکانات بیشترین بهرهبرداری را ببریم که خدا را شکر این اتفاق هم افتاد.
* شخصیتمحوری این نماهنگ، شهید تقی ارغوانی است و فرزندش نیز در این اثر بازی میکند. چرا این شهید را از میان همه شهدای مدافع حرم انتخاب کردید؟
ما به طور معجزهوار به این شهید رسیدیم. 12 ساعت قبل از تصویربردای، هنوز درگیر انتخاب یک شهید بودیم؛ گزینههای متعددی را دیده بودم و اصلا قرار نبود که درباره این شهید کار کنیم و از امیرحسین، فرزند شهید ارغوانی استفاده کنیم. البته در فیلمنامه من اسم کاراکتر اصلی خودم را امیرحسین نوشته بودم و یکی از دوستان وقتی دید که من خیلی درگیر این شخصیت هستم، یک مستند به من نشان داد که امیرحسین ارغوانی در آن مستند حرف زده بود و دیدم او همان کسی است که مدتها دنبالش بودم. اصلا این اتفاق باعث شد که ارغوان، «ارغوان» بشود. ما اصلا قرار نبود به خاطر مسائلی که ممکن بود به وجود بیاید از شخصیتهای واقعی شهید و فرزند شهید استفاده کنیم، اما قسمت بر این بود که تصویر شهید ارغوانی و پسرش در کار باشد.
* واکنش خانواده شهید ارغوانی بعد از دیدن این نماهنگ چه بود؟
شاید اگر واکنش خانواده شهید ارغوانی به این نماهنگ را با یک خاطره تعریف کنم جذابتر باشد؛ موقع ضبط کار، مادر امیرحسین ارغوانی کسالت داشت، به همین دلیل هم او با عمهاش سر پروژه آمد. عمه امیرحسین ارغوانی بعد از پخش «ارغوان» با مدیر تولید ما تماس گرفت و گفت که بعد از شهادت شهید ارغوانی، پدر و مادر ما به شدت ناراحت بودند. با دیدن این کار حال آنها متفاوت شده است و سرحال شدهاند و حتی اگر تاثیرگذاری ارغوان تنها روی این دو نفر هم باشد برای ما کافی است. بعد که مواضع رسانههای صهیونیستی درباره این کار اعلام شد، آنها حالشان بهتر شد و تاثیر خون شهید ارغوانی را بهتر درک کردند.
* فکر میکنید دلیل اصلی هراس رسانههای صهیونیستی از یک نماهنگ چهار دقیقهای چیست؟
بارها این نوع واکنشها را از آنها دیدهایم. هر جا ما بخواهیم فرهنگسازی کنیم آنها احساس خطر میکنند. نماهنگ «ارغوان» هم در حال فرهنگسازی بین کودکان و نوجوانان است و روحیه حماسه و جهاد را به آنها آموزش میدهد و این آموزش فقط فرهنگی است. اشتباهی که رسانههای خارجی دچار آن شدند و به نفع ما شد این بود که تعبیر آنها این بود که قصد ما آموزش نظامی است. آنها به خوبی میدانند که اگر این آموزش فرهنگی اتفاق بیفتد خیلی اتفاقهای بیشتری را شاهد خواهند بود. به همین دلیل هم به شدت موضع میگیرند و سعی میکنند تا واقعیت را طور دیگری جلوه دهند. چون اگر آنها هم میخواستند تاکید کنند که جمهوری اسلامی ایران درحال آموزش فرهنگی به نوجوانان خودش است، برای ما تبلیغ میکردند. به همین دلیل، هم واقعیت را تحریف کردند و آموزش فرهنگی را، آموزش نظامی جلوه دادند و گفتند که جمهوری اسلامی در حال تشویق نوجوانان خود برای جنگ است، در صورتی که هیچ گاه چنین اتفاقی قرار نیست بیفتد. البته این به نفع ما شد و باعث شد تا «ارغوان» بیشتر دیده شود و تاثیرگذاری فرهنگی آن افزایش یابد.
* آموزش فرهنگی «ارغوان» برای نوجوانان چیست؟
ماجرای مدافعان حرم با شهدا و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس خیلی متفاوت است. ما در زمان جنگ تحمیلی در هر محلهای حداقل سه، چهار شهید جبهه و جنگ داشتیم و مردم هم کاملا نسبت به آنها واقف بودند. اما امروز شهدای مدافع حرم بسیار غریب هستند و بسیاری از مردم اصلا نسبت به آنها و اینکه چرا و چگونه رفتهاند، آگاهی ندارند. ما میخواستیم بگوییم که اگر یک نوجوان یکی از همکلاسیهایش فرزند شهید مدافع حرم است وظیفهاش است که حال او را خوب نگه دارد. حواسمان باشد که این بچهها به روحیه نیاز دارند. به ویژه اینکه متاسفانه برخی از سر ناآگاهی تهمت میزنند که شهدای مدافع حرم برای پول رفتند، در صورتی که اصلا این شکلی نیست.
* شاید هم یکی از دلایل ترس صهیونیستها از «ارغوان» به خاطر یکی از بیتهای این سرود است که میگوید: «هدف فقط رهایی عراق و سوریه نیست/ مسیرم از حلب است قدس را هدف دارم»
به نظرم تمام هنرمندی شاعر این سرود در همین بیت است و رویکرد آن را وسیعتر کرده است. واقعا هم همینطور است؛ عراق و سوریه برای ما بهانه است و هدف اصلی ما مبارزه با صهیونیسم است و با تفکر صهیونیستی دشمن هستیم. ما خواهان قدس هستیم و این به درستی در شعر استفاده شده است. چون هدف و پیام کار مستقیم گفته شده است آنها هم مستقیمتر واکنش نشان دادهاند. میزانسنی که در نماهنگ «ارغوان» اتفاق میافتد و پسربچه بالای پلهها میرود و اشاره میکند و میگوید «مسیرم از حلب است، قدس را هدف دارم» فرمی شبیه به احمد متوسلیان مییابد. این تصویر کاملا برای آنها آشناست و از این میترسند. یعنی فرم و محتوا کاملا در کنار هم قرار گرفت تا رعب و وحشت را به جان آنها بیندازد.
* چرا با اینکه چند سال است در سوریه درگیر هستیم و هر روز نیز تعدادی از جوانانمان شهید میشوند، سینمای ما تا این حد نسبت به این موضوع بی تفاوت است و به جز چند مستند و فیلم کوتاه، کار عمده دیگری صورت نگرفته است؟ در صورتی که به نظر میرسد فضای فرهنگی و هنری ما هم باید در خدمت این قضیه باشد.
واقعا جای این موضوع در سینمای ما خالی است. وقتی «ارغوان» تا این حد مورد اقبال قرار میگیرد به خاطر این نیست که کاری فوقالعاده یا شگفتانگیز است، بلکه دلیل این اتفاق، خلا چنین آثاری است که به نظرم این خلأ بسیار بد است. به نظرم یک بخشی از این خلأ به خود ما هنرمندان برمیگردد، و به مدیریت فرهنگی و صداوسیما و ... ربطی ندارد. منِ هنرمند باید ابتدا چنین دغدغهای داشته باشم، من که تعلقات دنیوی دارم و نمیتوانم به راحتی به آنجا بروم و بجنگم ، باری بر دوشم است و باید دین خودم را به کسانی که در این جنگ حضور دارند ادا کنم. اما متاسفانه چنین موضوعی چندان دغدغه هنرمندان ما نیست و ارغوان اثبات کرد که اگر یک هنرمند چنین دغدغهای داشته باشد، صدا و سیما و فضای مجازی و مدیریت فرهنگی و ... استقبال و همراهی میکنند. همچنان که وقتی حضرت آقا درباره «ارغوان» ابراز نظر میفرمایند یعنی به طور غیرعلنی فرمان میدهند که باید اینگونه آثار ساخته شود و نیاز جامعه است. به نظرم قالب نماهنگ برای مسائل روز که به واکنش سریع نیاز دارد، خیلی مناسب است. یعنی کاری که یک نماهنگ سه چهار دقیقهای انجام میدهد، قطعا یک فیلم سینمایی انجام نمیدهد. به ویژه اینکه ما در نماهنگ با شعر کار میکنیم و قابلیت خلاقیت و تخیل کار را بالا میبرد. البته ساخت نماهنگ کار سختی هم هست و نمیتوان گفت که آسان است اما به هر حال دوستانی که دغدغه انقلاب و دفاع مقدس دارند، خیلی خوب میتوانند در این عرصه کار کنند.
* در تشکر رهبر انقلاب از «ارغوان» چه مطالبی عنوان شده است؟
من در اخبار رسانهها متوجه شدم و ایشان فرمودهاند که از عوامل ارغوان تقدیر شود. البته من یک عنصر خیلی کوچک در ساخت این کار هستم. ارغوان حاصل گرد هم آمدن 30 ، 40 نفر بود که همه دغدغه داشتند و شرایطی را فراهم کردند تا این اثر به نتیجه برسد. خیلی از زحمات را دیگر عوامل کشیدند؛ از محمدرضا شفاه مدیر باشگاه فیلم سوره و محمدحسین میری مدیر خانه موسیقی بسیج گرفته تا نیروهای تدارکات و ...
* معمولا افراد پس از موفقیت در عرصه ساخت این گونه آثار وارد کار ساخت فیلم و سریال میشوند. آیا شما هم چنین برنامهای دارید؟
نه! من فعلا نماهنگ را جدی گرفتهام. وقتی نخستین کارم یعنی «اشتیاق» بازخورد خوبی یافت، فکر کردم شاید یک اتفاق و استثنا باشد، اما بازتابهای «ارغوان» نشان داد که عرصه نماهنگسازی بسیار مهم و تاثیرگذار است. این قالب برای گفتن حرفها و دغدغههای من بسیار مناسب است و فعلا در همین عرصه کار خواهم کرد. من مدل جدیدی از نماهنگ را تجربه میکنم، به این ترتیب که در آن از نمایش تصاویر عجیب و غریب پرهیز میشود و بیشتر تاکید روی داستان و محتواست. به نظرم این شیوه، بومیسازی شده مدلهای نماهنگ غربی است. بیشتر نماهنگهایی که در ایران ساخته میشوند مدل غربی دارند و فرمگرا هستند و مخاطب عام آنها را پس میزند. به همین دلیل هم هست که اتفاقی که برای نماهنگ «ارغوان» افتاد برای خیلی دیگر از نماهنگها رخ نداده است، چون آنها بیشتر درگیر بازیهای فرمیهستند و این درحالی است که در «ارغوان» تاکید بیشتر بر محتوای مردمی بود که خدا را شکر نتیجه گرفتم و به امید خدا در همین فضا هم خواهم ماند.