اقتصاد مقاومتی - ریاضت اقتصادی /تعاریف تفاوتها
نیازهای هفت گانه برای تحقق اقتصاد مقاومتی
محمود آقادوستی
با توجه به نامگذاری سال جاری توسط رهبر معظم انقلاب به نام «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» و وجود دیدگاهها و ذهنیتهایی در خصوص مباحث اقتصاد مقاومتی و تداعی و تلاقی آن با مبحث ریاضت اقتصادی ضروری است در نگاهی کوتاه تفاوت این دو موضوع را روشن سازیم.
در مرحله نخست و به وسیله فرهنگ دینی باید تمامی نظامات جامعه را مهندسی کرد در مرحله دوم وقتی که این نظامات شکل گرفت، بعنی هرگاه نظام اقتصادی بر پایه فرهنگ دینی تعریف و مهندسی شد، آنگاه اقتصاد سیاست و اقتصاد فرهنگ و اقتصاد در حوزه اقتصاد نیز پاک، تعالیبخش، مقاوم و بالنده خواهد بود و میتواند در خدمت اهداف بلند و تعالی بخش و انسانساز اسلام باشد. آنچه در بررسیهای مختلف به نظر میرسد این است که برداشتهای مختلفی از مفهوم اقتصاد مقاومتی در کشور وجود دارد و با توجه به این تعاریف، راهکارهای مختلفی ارائه میشود.
مفهوم اقتصاد مقاومتی
اقتصاد مقاومتی یعنی تشخیص حوزههای فشار در شرایط تحریم و متعاقبا تلاش برای کنترل و بیاثر کردن و در شرایط آرمانی تبدیل چنین فشارهایی به فرصت، که قطعا باور و مشارکت همگانی و اعمال مدیریتهای عقلایی و مدبرانه پیش شرط و الزام چنین موضوعی است. اقتصاد مقاومتی کاهش وابستگیها و تاکید روی مزیتهای تولید داخل و تلاش برای خوداتکایی است و صد البته منظور از اقتصاد مقاومتی واقعی، یک اقتصاد مقاومتی فعال و پویاست نه یک اقتصاد منفعل و بسته، بنابراین مسئولان و اندیشمندان باید مراقب باشند در راه رسیدن به اقتصاد پویا در دام اقتصاد بسته و خود محور نیفتند.
تعریف دیگر اقتصاد مقاومتی آن است که بر فشارها و ضربههای اقتصادی از سوی نیروهای متخاصم که سد راه پیشرفت جامعه است، غلبه کرد.
برخی از مردم اقتصاد مقاومتی و ریاضت اقتصادی را یکی میدانند و یا تصور میکنند اقتصاد ریاضتی یکی از شاخههای اقتصاد مقاومتی است در حالی که این دو اصطلاح کاملا متفاوت بوده و هیچ ارتباطی به یکدیگر ندارند. برای روشن شدن موضوع به شرح مفهوم ریاضت اقتصادی میپردازیم.
تعریف ریاضت اقتصادی
ریاضت اقتصادی به طرحی گفته میشود که دولتها برای کاهش هزینهها و رفع کسری بودجه، به کاهش و یا حذف ارائه برخی خدمات و مزایای عمومی، صرفهجویی در مخارج جاری کشور، کاهش هزینههای رفاهی و تعدیل کارمندها در بخش دولتی دست میزنند که یونان در حال حاضر با آن دست و پنجه نرم میکند. این طرح که به منظور مقابله با کسری بودجه توسط برخی دولتیها انجام میشود گاهی اوقات به افزایش میزان مالیات و افزایش دریافت وامها و کمکهای خارجی میانجامد، اینکه بر اقتصاد و شرایط بحرانزدهاش ریاضت و سختی تحمیل شود، در ظاهر اصلا کار خوشایندی به نظر نمیرسد اما میتواند به بازیابی دراز مدت اقتصاد کمک کند.
هدف از اجرای طرحهای ریاضت اقتصادی بازگرداندن اعتماد از دست رفته، بهبود وضعیت مالی کشورها و توانمند کردن کشورها برای بازیابی طولانی مدت است.
ویژگیهای اقتصاد ریاضتی
1- شرایط رویش طرح ریاضت اقتصادی: در شرایط کسری بودجه، بحران اقتصادی و شیب تند سقوط شاخصهای اقتصادی
2- هدف طرح ریاضت اقتصادی: کاهش هزینههای کشور و جبران کسری بودجه
عایدی ریاضت برای اقتصاد
از جمله نتایجی که اجرای طرحهای ریاضتی برای اقتصاد دارد میتوان موارد زیر را نام برد:
کاهش تقاضا، کاهش تورم، رقابت و مقابله با کسری بودجه
اثر ریاضت اقتصادی خود به صورت انعطافپذیری بازار کار، هزینههایی که کاهش مییابد، سیاستهای پولی، نرخ ارز، رشد جهانی و مداخله بانک مرکزی خود را نشان میهد. یکی از راههای رسیدن به اقتصاد مقاومتی از راه صرفهجویی است نه ریاضت. در حال حاضر ما شاهد آن هستیم که برخی به اشتباه ریاضت را به جای مقاومت و صرفهجویی در دستور کار خود قرارداده که میتوان به عدم آگاهی انان از این دو مفهوم اشاره کرد. در کل اقتصاد مقاومتی و ریاضت اقتصادی دو مفهوم جداگانه و مستقل از یکدیگرند که به هیچوجه منجر به بروز یکدیگر نخواهند شد.
در اقتصاد مقاومتی محدودیتی در منابع وجود ندارد اما استفاده بهینه از منابع موجود باید طی یک برنامه زمانبندی شده صورت گیرد و این در حالی است که در ریاضت اقتصادی ما با محدودیت در منابع و سرمایهها روبرو هستیم و به ناچار باید با سهمیهبندی و کم مصرف کردن با محدودیتهای موجود مقابله کنیم. ریاضت اقتصادی هم به معنای آن است که بار سختی مشکلات اقتصادی بر دوش مردم قرار بگیرد نه طراحان برنامههای اقتصادی و دستگاه اجرایی. اما اقتصاد مقاومتی آن است که بار سختیها بر دوش طراحان، برنامهریزان و مجریان طرح اقتصادی است و مسلما تفاوت فاحشی بین این دو طرح است.
چند تعریف از اقتصاد مقاومتی
1- اقتصاد موازی
تعریف اول از اقتصاد مقاومتی به مثابه «اقتصاد موازی» است. یعنی همانطور که انقلاب اسلامی با توجه به نیاز خود به نهادهایی با روحیه و عملکرد انقلابی، اقدام به تاسیس نهادهایی مانند کمیته امداد، جهاد سازندگی، سپاه پاسداران و بنیاد مسکن نمود، امروز نیز بایستی برای تامین اهداف انقلاب، این پروژه را ادامه داده و تکمیل کند، چرا که انقلاب اسلامی به اقتصاد مقاومتی و به نهادسازیهای مقاومتی در اقتصاد نیاز دارد که چه بسا ماهیتا از عهده نهادهای رسمی اقتصادی بر نمیآید. پس باید نهادهایی موازی برای این کار ویژه ایجاد کند. که این امر به معنی نفی نهادهای مرسوم نیست.
2- اقتصاد ترمیمی
تعریف دوم از اقتصاد مقاومتی عبارت از اقتصادی است که در پی مقاومسازی، آسیبزدایی، خللگیری و ترمیم ساختارها و نهادهای فرسوده و ناکارآمد موجود اقتصادی است. یعنی اگر در رویکرد قبلی میگفتیم که فلان نهاد نمیتواند انتظارات ما را برآورده کند، در رویکرد جدید به دنبال آن هستیم که باز تعریف سیاستهای نهادهای موجود، کاری کنیم که انتظارات را برآورند.
3- اقتصاد دفاعی
تعریف سوم از اقتصاد مقاومتی، متوجه «هجمهشناسی»، «آفند شناسی» و «پدافند شناسی» ما در برابر هجمههاست یعنی ما باید ابتدا بررسی کنیم که مخالفان ما حمله به اقتصاد ایران و اخلال در آن را چگونه و با چه ابزارهایی صورت میدهند.
بنابراین با اقتصاد مقاومتی ابزارها و شیوههای هجمه دشمن را پیشاپیش شناخته و بر اساس آن استراترژی مقاومت خود را علیه آنان تدوین و اجرا میکنیم. بدیهی است تا آفند دشمن شناخته نشود. مقاومت متناسب با آن نیز طراحی واجرا نخواهد شد.
4- اقتصاد الگو
چهارمین تعریف نیز این است که اساسا اقتصاد مقاومتی یک رویکرد کوتاه مدت سلبی و اقدامی صرفا پدافندی نیست، برخلاف سه تعریف قبلی که اقتصاد مقاومتی را یا پدافندی یا کوتاه مدت میدانستند، این رویکرد چشماندازی کلان به اقتصاد جمهوری اسلامی ایران دارد و یک اقدام بلند مدت را شامل میشود. این تعریف رویکردی ایجابی و دوراندیشانه دارد. در این رویکرد، ما در پی «اقتصاد ایدهآلی» هستیم که هم اسلامی باشد و هم ما را به جایگاه اقتصاد اول منطقه برساند. اقتصادی که برای جهان اسلام الهامبخش و کارآمد بوده و زمینهساز تشکیل «تمدن بزرگ اسلامی» باشد. بدین معنا اساسا در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، یکی از مولفههای مهم الگو میباید متضمن مقاومت و تحقق آن باشد. در این مقوله است که اقتصاد مقاومتی مشتمل بر اقتصاد کارآفرینی و ریسکپذیری و نوآوری میشود.
نکاتی درباره تحقق اقتصاد مقاومتی
برای شناخت بسترها و زمینههای اقتصاد مقاومتی، ابتدا باید به آسیبشناسی اقتصاد کشور و موانع و نیازمندیهای تحقق اقتصاد مقاومتی پرداخت. اولین نیاز این است که مرکزیت و محوریتی برای فعالیت در عرصه اقتصاد مقاومتی داشته باشیم. فعالان این عرصه باید بتوانند اطلاعات و دستاوردهای خود را در جایی به اشتراک بگذارند. فرماندهی هوشمند و متمرکزی برای هدایت فعالیتهای این حوزه و شناسایی و آموزش نیروهای مستعد و مناسب برای فعالیت علمی و عملیاتی در این عرصه لازم است. سامانهای پویا و هوشمند برای این مسئله وجود داشته باشد. مورد دوم آن است که فعالیت در عرصه اقتصاد مقاومتی نیاز به رصد و دیدهبانی فضای اقتصادی داخلی و بینالمللی و نیز گردآوری آمارهای دقیق و روزآمد دارد. ضمنا برای اینکه به این دو برسیم، به شاخصهای بومی نیاز داریم تا میزان مقاومت و آسیبپذیری اقتصادمان را بر اساس آنها شناسایی کنیم و بدانیم این اقتصاد ما تا چه اندازه میتواند در برابر فشارها مقاومت کند و این سد اقتصادی چه میزان فشار را تحمل میکند؟ اقتصاد غربی برای خودش شاخص دارد و ما به شاخصهای بومی متناسب با این مسائل بومی خودمان نیاز داریم.
مورد سوم، ضرورت طراحی یک الگوی مشخص از شیوه زندگی متناسب با اقتصاد مقاومتی برای عموم مردم است. یعنی ما چه الگوی مشخصی را برای بدنهای از مردم ارائه میدهیم که بدانند اقتصاد مقاومتی چه نوع سبک زندگی را میطلبد؟ ابتدا باید دولت را در سبک اداره امور و سپس مردم را به سبک زندگی متناسب با این روش تشویق و تایید کرد تا بدین وسیله سبک زندگی متناسب با مقتضیات زمان را در جامعه پررنگتر کنیم.
بدیهی است اقتصاد مقاومتی بر پایه و اساس سرمایه معنوی جامعه و افراد استوار است. بدون معنویت و سلامت معنوی، مقاومت شکننده است. اقتصاد مقاومتی ماهیتا اقتصادی مردمی است. ضروری است که مردم وارد این عرصه شوند تا از ورود رانتخوارها به اقتصاد جلوگیری کنند.
مورد چهارم عبارت از این است که نظام آموزشی ما متناسب با اقتصاد مقاومتی عمل کند. کارکرد نظام آموزشی آن است که کودکان و نوجوانان و جوانان یک کشور را متناسب با شرایط و نیازهای تاریخی آن برهه تربیت کند.
مورد پنجم هم درباره نظام رسانهای و تبلیغاتی ما برای رواج آموزههای اقتصاد مقاومتی است. ما به نظام تبلیغاتی هماهنگ و منسجمی احتیاج داریم که بتواند این آموزهها را از طریق رسانههای رسمی و غیررسمی مختلف، به خوبی و در بستهبندیهای مناسب به مردم عرضه کند.
مسئله ششم، امکان واکنش سریع نظام اقتصادی ما در برابر حملات اقتصادی است. این که چقدر توان واکنش به کنشها و حملاتی را داریم که به نظام اقتصادی ما وارد میشود و چقدر میتوانیم در این واکنش سریع، استقامت داشته باشیم. اگر بحرانی پیش بیاید، تا چه میزان میتوانیم مصارف کشور را پایین بیاوریم؟ مردم تا چه اندازه و در چه مدتی میتوانند خودشان را با این تغییرات هماهنگ کنند؟ نقاط قوت ما باید در این زمینهها تکمیل و نقطه ضعفهایمان ترمیم شوند.
مسئله هفتم، ایفای نقش پررنگ مردم در اقتصاد مقاومتی است. اقتصاد مقاومتی ماهیتا اقتصادی مردمی است اگر قرار باشد ما اقدام به نهادسازیهای موازی در اقتصاد مقاومتی کنیم، هیچ لزومی ندارد که این نهادسازی را دولت انجام دهد، بلکه ضروری است که مردم وارد عرصه شوند تا از ورود رانتخوارها به اقتصاد جلوگیری کنند.
نکته پایانی، لزوم تبدیل بحث اقتصاد مقاومتی به گفتمان رایج در دانشگاهها، مراکز علمی و مجامع مذهبی است. همین صحبت کردن و گفتوگو پیرامون این موضوع و توجه به ابعاد مختلف آن، در سرعت حرکت به سمت تحقق اقتصاد مقاومتی تاثیری بسزا خواهد داشت.