حدیث دشت عشق
به یاد سردار شهید «سعید بارباز»
پرواز بر موج انفجار مین و خمپاره
فرازی از وصیتنامه شهید: «ما همچنان محکم و استوار پا برجائیم و آنقدر در دریای خون برای خدا شنا می‌کنیم تا به ساحل نجات و پیروزی برسیم و در این راه از بذل جان و مال هیچ دریغ نخواهیم داشت و شعار آخر ما این است که یا شهادت و یا استقرار اسلام در سراسر جهان.»او سال 1336 در اصفهان متولد شد و تحت تاثیر پدر مرحوم خود از کودکی با جلسات عزاداری سیدالشهداء و زیارت عاشورا و فلسفه قیام آن امام آشنا شد. دوران ابتدایی را در دبستان کاشفی و دبیرستان را در نشاط اصفهان گذراند و موفق به اخذ دیپلم شد.در مدرسه به دلیل نظم، خط زیبا، قدرت قلم، شیوایی بیان و تسلط به زبان انگلیسی توجه دبیران را به خود جلب کرد و به سبب امانتداری او را ناظر خرج اردوی شمال کردند ولی چون دست خیانتکاران را از بودجه کوتاه کرد در بازگشت، آنان گزارش فعالیت‌های سیاسی او را به ساواک دادند و گرفتار ساواک شد. سعید در آزمون ورودی انستیتو تکنولوژی صنایع غذایی اصفهان پذیرفته شد و در شهریور 55 با معدل عالی با مدرک کاردانی فارغ‌التحصیل گردید. پس از آن دانشجوی کارشناسی رشته مدیریت بازرگانی دانشگاه اصفهان شد و در آنجا به جنگ گروهک‌های وابسته رفته عقاید آنان را افشا می‌نمود.با تعطیلی دانشگاه، او به عنوان معلم به لردگان رفت ولی مورد توجه فرماندار قرار گرفته به سمت شهردار لردگان منصوب شد.پس از آن مدتی نیز مسئول آموزش و پرورش آنجا بود و منشأ خدمات زیادی شد. در لردگان بعدازظهرها و اوقات فراغت در سپاه نگهبانی می‌داد و آموزش نظامی می‌آموخت.در عملیات رمضان به جبهه رفت و مجروح شد. پس از بهبود به دهلران عزیمت نمود و مسئول واحد تخریب شد. در جبهه نبرد به تدریس دروس دانش‌آموزان رزمنده می‌پرداخت و همیشه امام جماعت آنان بود. بعد از آن در عملیات‌های محرم، والفجر مقدماتی و والفجر یک، فرماندهی و رزم بی‌امان خود را ادامه داد.در تاریخ 62/1/21 در عملیات والفجر یک در حال خنثی‌سازی مین بر اثر اصابت ترکش خمپاره و انفجار مین مجروح شد و یک هفته بعد در بیمارستان تبریز به شهادت رسید.
پرواز بر موج انفجار مین و خمپاره
فرازی از وصیتنامه شهید: «ما همچنان محکم و استوار پا برجائیم و آنقدر در دریای خون برای خدا شنا می‌کنیم تا به ساحل نجات و پیروزی برسیم و در این راه از بذل جان و مال هیچ دریغ نخواهیم داشت و شعار آخر ما این است که یا شهادت و یا استقرار اسلام در سراسر جهان.»او سال 1336 در اصفهان متولد شد و تحت تاثیر پدر مرحوم خود از کودکی با جلسات عزاداری سیدالشهداء و زیارت عاشورا و فلسفه قیام آن امام آشنا شد. دوران ابتدایی را در دبستان کاشفی و دبیرستان را در نشاط اصفهان گذراند و موفق به اخذ دیپلم شد.در مدرسه به دلیل نظم، خط زیبا، قدرت قلم، شیوایی بیان و تسلط به زبان انگلیسی توجه دبیران را به خود جلب کرد و به سبب امانتداری او را ناظر خرج اردوی شمال کردند ولی چون دست خیانتکاران را از بودجه کوتاه کرد در بازگشت، آنان گزارش فعالیت‌های سیاسی او را به ساواک دادند و گرفتار ساواک شد. سعید در آزمون ورودی انستیتو تکنولوژی صنایع غذایی اصفهان پذیرفته شد و در شهریور 55 با معدل عالی با مدرک کاردانی فارغ‌التحصیل گردید. پس از آن دانشجوی کارشناسی رشته مدیریت بازرگانی دانشگاه اصفهان شد و در آنجا به جنگ گروهک‌های وابسته رفته عقاید آنان را افشا می‌نمود.با تعطیلی دانشگاه، او به عنوان معلم به لردگان رفت ولی مورد توجه فرماندار قرار گرفته به سمت شهردار لردگان منصوب شد.پس از آن مدتی نیز مسئول آموزش و پرورش آنجا بود و منشأ خدمات زیادی شد. در لردگان بعدازظهرها و اوقات فراغت در سپاه نگهبانی می‌داد و آموزش نظامی می‌آموخت.در عملیات رمضان به جبهه رفت و مجروح شد. پس از بهبود به دهلران عزیمت نمود و مسئول واحد تخریب شد. در جبهه نبرد به تدریس دروس دانش‌آموزان رزمنده می‌پرداخت و همیشه امام جماعت آنان بود. بعد از آن در عملیات‌های محرم، والفجر مقدماتی و والفجر یک، فرماندهی و رزم بی‌امان خود را ادامه داد.در تاریخ 62/1/21 در عملیات والفجر یک در حال خنثی‌سازی مین بر اثر اصابت ترکش خمپاره و انفجار مین مجروح شد و یک هفته بعد در بیمارستان تبریز به شهادت رسید.