kayhan.ir

کد خبر: ۷۵۸۳۶
تاریخ انتشار : ۰۵ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۹:۴۹
چگونه یک مربی انگیزه‌کش به مربی انگیزه‌ساز و شجاع تبدیل می‌شود؟!

هنر مدیریت فوتبال و تاثیر آن در موفقیت یا ناکامی یک تیم


سرویس ورزشی -
تاثیر مدیریت در موفقیت یا ناکامی یک تیم در استفاده از ظرفیت‌ها و داشته‌ها و یا نفله کردن آنها، امری انکارناپذیر است؛ اگر برانکو در پرسپولیس دوام می‌آورد و موفق می‌شود این تیم را از ورطه ناکامی نجات دهد و تا آخرین لحظات به عنوان مدعی قهرمانی مطرح کند و... دلیل آن را علاوه بر توان مربیگری در عامل مهم‌تری به نام مدیریت باید جست‌وجو کرد.
لیگ برتر فوتبال، فصل 94-95، که امسال نیز با نام زیبا و با مسمی و تاریخی «خلیج فارس» برگزار شد، جمعه گذشته، با قهرمانی تیم شایسته و بدون ادعای استقلال خوزستان به پایان رسید. در یک نگاه گذرا و با یک ارزیابی کلی می‌توان گفت لیگ تازه به پایان رسیده، از لحاظ کیفی نسبت به دوره‌های قبل در سطح بالاتر و به صورتی جذابتر و در عین حال منظم‌تر برگزار شد. امید می‌رود این روند مثبت در دوره و دوره‌های بعد دوام و استمرار داشته باشد، چرا که این دیگر سخنی تکراری و امری کاملاً بدیهی و اصلی اثبات شده است که هر چقدر لیگ قوی‌تر برگزار شود، می‌توان انتظار داشت از بطن و متن آن تیم ملی قدرتمندتر سر و شکل بگیرد. قوت و نظم لیگ هم بیش از هر چیز بستگی تام و تمام به استحکام و ثبات و اقتدار تشکیلات برگزار کننده لیگ و اداره کننده فوتبال دارد. بنا بر آنچه گفته شد، «لیگ» به نوبه خود آینه تمام‌نمای فوتبال هر کشوری است. لیگ از یک سو حکایت از وضعیت اداره و مدیریت فوتبال هر سامان دارد، و از سوی دیگر تکلیف قوت و ضعف تیم ملی هر کشوری را مشخص می‌کند. برهمین اساس است که اظهار امیدواری می‌کنیم که «لیگ» در سال‌های آینده بهتر و قویتر برگزار شود. در تحقق این امر طبیعی است که مسئولان فوتبال بیش از هر فرد حقیقی و حقوقی دیگر باید همت کنند و در راه برطرف کردن نقاط ضعف و افزودن بر قوت‌های لیگ تلاش نمایند و اقدام لازم را به عمل آورند. امیدواریم این اتفاق بیفتد.
قهرمانی با یک مربی ایرانی
تیم استقلال خوزستان در حالی قهرمان لیگ شد که یک مربی ایرانی خوش اخلاق که در زمان جوانی و بازیگری هم از بازیکنان خوب و شایسته، هم از جنبه فنی و هم از نظر اخلاقی بود، سکان هدایت آن را برعهده داشت. هر چند وی مثل خیلی‌های دیگر به گمان این روزنامه و این قلم ناتوان در فوتبال ما، به حق خود نرسید و مثلاً در سطح ملی زیاد به بازی گرفته نشد و...  باری، این قهرمانی را به ویسی و مدیرانی که طی دو سه فصل اخیر به او فرصت داده و از وی حمایت کرده‌اند تا نتیجه تلاش‌هایش با قهرمانی ارزنده توأم و قرین شود، تبریک می‌گوییم. خوانندگان گرامی روزنامه کیهان به خوبی می‌دانند که ما هرگز در بند دعوای زرگری و بی‌معنی مربی خارجی- مربی وطنی، گرفتار نشده‌ایم، چرا که ریشه آن را یا ناآگاهی یا اینکه رقابت‌های دلالی و سوداگرانه می‌دانیم. اینجا هم که از ویسی به نیکی یاد می‌کنیم و خوشحالی خود را از اینکه تیم استقلال خوزستان با یک مربی ایرانی به قهرمانی رسیده است، ابراز می‌کنیم، نه از آن جهت است که می‌خواهیم این اتفاق را چماق کرده بر سر مربیان خارجی شاغل در فوتبال ایران بکوبیم! بلکه از آن روست که بار دیگر تأکید کنیم ما در فوتبال خود از داشته‌های لازم به اندازه کافی برخوردار هستیم و مثلاً همان طور که در لیگ ما بازیکنان شایسته مشغول بازی هستند و هر سال پدیده‌هایی نیز در خلال مسابقات «رو» می‌شود، از حیث مربیگری هم کسر و کمبودی نداریم و مربیان ایرانی نیز همواره لیاقت و توانایی خود را در این عرصه به اثبات رسانده‌اند و اگر در سال‌های اخیر افرادی چون امیر قلعه‌نویی، حسین فرکی، علی دایی، یحیی گل‌محمدی، علی منصوریان و... در این میدان درخشیده‌اند، امسال نیز نوبت عبدالله ویسی بود که نام خود را در میان این مربیان موفق و کاربلد ثبت کند. باز هم یادآور شویم متأسفانه طی سال‌های اخیر کسانی به خاطر منافع شخصی یا از مرحله‌پرتی، توان مربیان ایرانی را نادیده می‌گیرند و با انواع و اقسام حربه‌ها و رنگ‌ها، سعی در تخطئه و خراب کردن شخصیت کاری و حرفه‌ای آنها دارند، تا جا را برای مربیان وارداتی باز کنند، با این همه وقتی چهره‌هایی مثل عبدالله ویسی، لیاقت خود را به بهترین شکل ثابت می‌کنند، آن وقت به ما حق بدهید که خوشحالی خود را از بابت این نمودهای عینی و پاسخ‌های کوبنده و علنی ابراز کنیم. جا دارد فوتبال ما، مسئولان ورزش و این رشته ورزشی قدر این داشته‌های گران‌قیمت و این سرمایه‌های انسانی و مادی را بدانند و با حفظ حرمت و شخصیت آنها در جای خود بهترین استفاده را از توانایی‌های ایشان ببرند.
از مترسک تا مبتکر
با این همه باز هم تاکید می‌کنیم که ما از اساس بحث «مربی وطنی یا مربی خارجی»؟! را قبول نداریم و تعصب و حساسیتی  روی اینکه مربی حتما باید ایرانی باشد یا حتما باید خارجی و... شکر خدا نداریم. ما معتقدیم که ورزش ما، رشته‌های مختلف آن، فوتبال ما، تیم‌های درگیر در آن در همه رده‌های سنی و در سطح و دسته‌های مختلف باشگاهی باید از نعمت «مربی» به معنی واقعی کلمه برخوردار باشند. ایرانی یا خارجی بودن آن فرع ماجراست، مهم این است که افرادی به عنوان «مربی» نقش هدایت و تربیت اخلاقی و فنی جوانان این مملکت را برعهده داشته باشند که از هر نظر لایق و شایسته این کار باشند و توانایی انجام این وظیفه سنگین را داشته باشند، بتوانند استعدادهای نهفته و بالقوه را آشکار سازند و به عینیت درآورند. بنابراین ما همان‌طور که از عبدالله ویسی به نیکی سخن می‌گوئیم، توان و تلاش او را که توانسته از تیمی بی‌ادعا با نفراتی گمنام، «قهرمان لیگ» بسازد، تحسین می‌کنیم و به صراحت خوشحالی خود را از اینکه یک مربی هموطن با حداقل هزینه، موفق به این کار شده است، ابراز می‌کنیم، از هنر و زحمات آقای برانکو هم که موفق شد تیم پرسپولیس را نه به نقطه ایده‌آل اما به اندازه‌های قابل قبول و تماشاگر‌پسند برساند،‌تقدیر می‌کنیم. همان‌طور که پیش از این هم از زحمات مردانی چون رایکوف، ولاسکو و... به سهم خود قدردانی کرده و امروز هم «کی‌روش» را - اگر افراد مزاحم و غیرمسئول او را به حال خود رها کنند و اگر مسئولان عملکرد او را مدیریت کنند - مربی مقبول و در مجموع موفقی برای تیم ملی می‌دانیم. در واقع ما در قضاوت و ارزیابی خود پیش از آنکه به «شناسنامه» افراد نگاه کنیم، «عملکرد» افراد و مربیان را زیر ذره‌بین می‌بریم. به این خاطر است که اگر ما کارنامه برانکو را در تیم ملی، مثبت ارزیابی نمی‌کردیم و نمی‌‌کنیم و او را مطیع اوامر و دستورات از «بالا» می‌دانستیم، امروز کارنامه وی را در پرسپولیس «موفق» و «مثبت» می‌دانیم.
انگیزه‌کشی و انگیزه‌سازی
در اینجاست که خود به خود و بار دیگر به بحث «مدیریت» می‌رسیم. تاثیر مدیریت در موفقیت یا ناکامی یک تیم و مجموعه، در استفاده از ظرفیت‌ها و داشته‌ها و یا نفله کردن آنها، امری انکارناپذیر است. ما از کار خوب برانکو یاد کردیم، اما باید بلافاصله این نکته مهم را یادآور شویم که اگر برانکو در پرسپولیس اولا دوام می‌آورد و ثانیا موفق می‌شود تا این تیم را از ورطه ناکامی نجات دهد و تا آخرین لحظات برگزاری لیگ به عنوان یک مدعی مطرح کند، سرانجام با تفاضل گل نایب قهرمان شود و سهمیه آسیایی را به دست آورد و بر رقیب دیرینه و سنتی با اقتدار فائق آید و... دلیل آن را علاوه بر توان مربیگری و هنر رهبری برانکو در عامل مهم‌تری به نام «مدیریت» باید جست‌ وجو کرد این نحوه و شیوه مدیریتی است که مثلا از فردی به نام آقای برانکو که در زمان مربیگری تیم ملی، فردی کاملا گوش به فرمان و تحت‌تاثیر اوامر بزرگ‌ترها و بالادستی‌ها بود و از نظر خیلی از اهالی فن یک مربی «انگیزه‌کش» بود که چند سالی، اعضای تیم را در 14، 15 بازیکن خلاصه کرده بود و به لیگ و ستارگان و پدیده‌های آن اهمیت نمی‌داد و نه کسی را خط می‌زد و نه کسی تازه  و محق را  دعوت می‌کرد و... در تیم پرسپولیس به یک مربی با شخصیت، مستقل، انگیزه‌ساز و شجاع که به جوانترها دور می‌دهد و بازیکنان زیاده‌خواه را با اقتدار سرجایشان می‌نشاند و... مربی‌ای که تیمی یکدست و هماهنگ ساخته که بازی‌های دلچسب و نتایج مطلوب می‌گیرد و تماشاگر را با سکوهای ورزشگاه آشتی می‌دهد، تبدیل شده است. برانکو که همان برانکو است، پس دلیل این تغییر رفتارو ارائه این شخصیت متفاوت و کاملا مغایر با دوران مربیگری وی در تیم ملی چیست و چه بود؟ ما که هر چقدر بررسی و بالا و پایین می‌کنیم، دلیلی جز مدیریت و روش‌های متفاوتی که در این باره وجود دارد و درباره برانکو اعمال شده است،
نمی‌بینیم.