دزفول پایتخت مقاومت
عبدالرحيم سعيدي راد
دزفول كجاست؟
دزفول با قدمتي حدود پنج هزار سال، يكي از شهرهای استان خوزستان در جنوب غربی ایران است که روی رودخانه دز واقع شده است و نام دزفول برگرفته از پل دژ مانند آن است.
مقبرههای تاریخی بسیار زیادی از ۱۲۵۰ سال قبل از میلاد مسیح تا حدود ۶۰۰ سال بعد از آن در این منطقه وجود دارند. آثار باستانی بسیار زیادی از کشفیات این منطقه بدست آمده که در موزههای شهر موجودند. مساجد و مقبرههای بسیاری از قرنهای ۱۵ تا ۱۹ هجری در اين شهر وجود دارند.
دزفول اولین مرکز تجاری شمال خوزستان است که با استان لرستان در ارتباط بوده است. دزفول از نظر تولیدات کشاورزی ازجمله سبزیجات و صیفیجات مقام نخست را در ایراندارد. همچنین کارخانجات و کارگاههای پنبهریسی زیادی را در خود جای داده است. و هم اکنون صنایع کوچک و متوسط زیادی در این شهر به تولید مشغولند. دزفول در مسير شاهراه ارتباطی تهران – اهواز واقع است.
چرا چهارم خرداد؟
اگر در برگههاي تقويم امسال دقت كرده باشيد حتما ديدهايد كه براي اولين بار در روز چهارم خرداد نوشته شده: روز مقاومت و پايداري – روز دزفول.
شايسته است دليل اين كار كمي روشن شود.
گفته مي شود: در سال 1366 هيئت محترم دولت تصميم ميگيرد كه يكي از شهرهايي را كه به طور مستقيم با جنگ در ارتباط بوده به عنوان شهر نمونه انتخاب كند.
به اين ترتيب در چهارم خرداد ۱۳۶۶ از سوی وزیرکشور وقت با اهدای لوح زرین به مردم دزفول، این شهرستان بعنوان پایتخت مقاومت ایران در دفاع مقدس نام گرفت.
چرا دزفول پايتخت مقاومت شد؟
در اين كه همه ملت ايران مقاوم هستند و جنگ را اداره كردند و دزفولیها طی سالهاي جنگ تحميلي و در زیر موشکبارانهای شدید عراق، شهر را ترک نکردند و در طی 2700 روز مقاومت 2600 شهید تقدیم انقلاب و اسلام کردند. مردمی که زخم 176 موشک ۹،۶و 12 متری را هنوز به یادگار میکشند، که گاه در کوچههای سه متری فرو مینشست . همچنين بیش از دوهزار و 500 گلوله توپ و 300 راکت هواپيما بر سر مردم بيدفاع اين شهر فرود آمد. اما نمونه شدن دزفول دلايل ديگري هم داشت از جمله:
یک- عدم تخلیه شهر
موشكبارانها در طول جنگ تحمیلی از سوی عراق هرچند بسيار سخت بود اما باعث نشد تا مردم، شهر را تخلیه کرده و از رزمندگان پشتیبانی نکنند. مردم دزفول نه تنها تسليم نشدند بلكه مراسمهايي مانند راهپیمایی روز قدس را هم زیر موشکباران انجام میدادند.
دو- توفیق در بازسازی حین جنگ
معمولا اين طور بود كه هرگاه خانههاي مردم در زير حملات توپخانهاي يا بمبارانهاي هوايي و يا موشكي ويران ميشدند خودشان به بازساي ويرانهها اقدام ميكردند. به طوري كه گاهي در كمتر از يك سال مشخص نبود كه كدام محله ويران شده است.
سه- پشتیبانی از رزمندگان اسلام
مردم دزفول پا به پاي همه مردم كشور به هر نحو ممكن پشتيبان رزمندگان بودند. دزفوليها به واسطه نزديكي با جبهههاي نبرد به طور مستمر كمكهاي مادي و معنوي خود را به جبهه اهدا ميكردند. هم پذيراي رزمندگان ساير نقاط كشور بودند و هم در موقع عمليات در جبهههاي نبرد پذيراي مجروحان جنگ بودند.
چهار- اهداي شهداي زياد
شهری که در دوران دفاع مقدس با بیش از دوهزار و ۶۰۰ شهید و تحمل مصائب این دوران توانست سربلند از آزمون مردانگی و غیرت و شهامت بیرون آید. بسيار مواقع اتفاق افتاده بود كه برخي خانوادهها فرزندانشان در جبهه به شهادت ميرسيدند و خودشان در شهر مورد هجوم موشك قرار داشتند.
پنج- داشتن بیشترین نیروی رزمی، بویژه فرماندهان
دزفول از معدود شهرهايي بود كه داراي چندين گردان بسيجي بود كه بيش از يك تيپ نيرو داشت. البته تيپي كه به لشكر7 وليعصر(عج) تبديل شد. فرماندهان دزفولي (نظير سردار رشيد – رئوفي - زنده ياد سوداگر و ...) هم در ردههاي مختلف نظامي جنگ حضور مؤثر و چشمگيري داشتند.
نامهاي دزفول در زمان جنگ تحميلي
«شهر هزار موشك» اين اسم نشان از تعداد زياد موشكهايي بود كه به اين شهر اصابت ميكرد. « بلد الصواریخ يا شهر موشکها»، «شهر مقاومت»، «پايتخت مقاومت» و «الف دزفول» اين آخري نشأت گرفته از سخنان گوينده راديو عراق بود كه هرگاه اسامي شهرها را براي بمباران ميخواند بكار ميبرد. در واقع سر ليست همه بمبارانها بود. حتي شايع شده بود هرگاه ميگهاي عراقي قصد بمباران جايي را داشتند اما موفق نميشدند بخاطر اينكه بمبهاي خود را به كشورشان برنگردانند آنها را بر سر مردم بيدفاع دزفول خالي ميكردند.
خلاصه اينكه اين اسامي و شايد اسامي دیگر، معمولا به عنوان كنايه بر زبان عامه مردم جاري ميشدند.
رشادتها و ازخودگذشتگیهای مردم غیور دزفول و همچنین اهداء شهدای فراوان این شهر موجب شد تا امام خمینی(ره) در مورد این شهر فرمودند : «شما دزفولیها امتحان دادید و سربلند از آن بیرون آمدید.»
اولين موشك
بمباران هوايي از همان روزهاي اول جنگ آغاز شد و مردم چون تا آن لحظه چيزي نديده بودند به جاي پناه آوردن به زير زمين و جاي امن به پشت بام ميرفتند تا محل اصابت بمبها را ببينند.
اولین موشک در ۱۹ مهر ۱۳۵۹ ساعت ۲۲ و ۱۰ دقیقه به دزفول اصابت کرد . در آن شب عدهاى از بسیجیان دزفول در حیاط مسجد استراحت مىکردند . اکثر مردم دزفول نمىدانستند که موشک یعنى چه؛ آنها بمباران هوایى و توپهاى دور برد دشمن را تجربه کرده بودند اما نمىدانستند انفجار موشک چگونه است .يادم ميآيد در همان روزهاي موشكباران سفري به تهران داشتم در راه كسي پرسيد: صداي موشك مثل صداي چيست؟ هر چه فكر كردم نتوانسم مثل و مانندي براي آن پيدا كنم به ناچار گفتم: صداي موشك مثل صداي... موشك است!!!
يك روز يكي از دوستان همشهري براي كسي تعريف ميكرد: اوايل جنگ خمپاره که زدند ناشکری کردیم، شد گلوله توپ. قدر توپها را ندانستیم، شد موشک سه متری، از سه متری هم به شش متر وبعد از آن هم به نه متری و دوازده متری. حالا بايد برویم خدا را شکر کنیم كه موشكهاي پانزده و بیست متری نرسیده!
حرف آخر
یک- سالهاست چهارم خرداد در سايه سوم خرداد (سالروز آزادسازي خرمشهر) قرار دارد و هميشه تحت الشعاع آن قرار گرفته است، اما اين اهميت بالايي ندارد چرا كه روز فتح خرمشهر آنقدر روز بزرگي است كه هر سال بايد بهتر از سال قبل آن برگزار شود اما نبايد فراموش كرد كه مقاومت مردم دزفول يكي از عوامل فتح خرمشهر بود. در واقع اينها جداي از هم نيستند و به قولي بايد گفت: مقاومت در دزفول پيروزي در خرمشهر!با اين حال جا دارد كه گوشه چشمي هم به دزفول به عنوان پايتخت مقاومت ايران داشت.
دو- به هرحال سوم و چهارم خردادها ميآيند و ميگذرند. اما براي مردم خوزستان خصوصا دو شهر خرمشهر و دزفول آب از آب تكان نميخورد. اينكه روزي به نام شهري در تقويمها نوشته ميشود به خودي خود خوب و يادآور واقعهاي تاريخي است. و اينكه برنامههايي در صدا و سيما اجرا شود و مراسمهايي براي مردم در اين شهرها اجرا شود امري عادي ست اما سؤال اينجاست كه بعد از آن چه؟ اينكه دل مردمي خوش باشد كه در يك روز از سال نامي از رشادت و مردانگي آنها برده مي شود كافيست؟
همانگونه كه مردم دزفول در طول دوران جنگ همچون رزمندهاي بيادعا؛ شهيد داد و استقامت كرد، وظيفهاي بود كه به خوبي انجام شد. حال دولت مردان ما بايد همت كنند و قدرشناسي خود را از اين مردم نستوه نشان بدهند.اينكه براي اين مردم چه كار بايد كرد؟ به عهده دستگاههاي دولتي است.
اما شايد حداقل كاري كه براي اين مردم شريف و رنجديده ميتوان انجام داد، اين باشد كه به وعدهها و قولهايي كه به آنها داده شده است عمل شود. همين!