انتخاب همسر؛ بایدها ونبایدها
خیلی از جوانان مجرد در آستانه ازدواج در تعریف صفت خوب برای همسر آینده شان میمانند و وقتی در این مورد از آنها سؤال شود، میگویند یک همسر خوب میخواهیم. حتی پدر و مادرها هم میگویند دنبال یک مورد خوب میگردیم. همسر خوب واقعاً دارای چه ویژگیهایی است؟در مطلب حاضر سعی شده است ملاکهایی در خصوص انتخاب همسر ارائه شودکه برای جوانان راهگشا باشد. مطلب را به نقل از فارس از نظر میگذرانید.
از آنجا که معیارهای خوب از دیدگاه افراد مختلف متفاوت است، ما نمیتوانیم مصداق خوب بودن شخص مورد نظر آنان را شناسایی کنیم. در مرحله تحقیق برای ازدواج نیز از این سؤال که آیا فلان شخص جوان خوبی هست یا نه، نمیتوان به پاسخی در خور تصمیم گیری رسید. پس از این واژه در مباحث ازدواج استفاده نکنید و اگر کسی از این واژه استفاده کرد، بهتر است از او معنی خوب بودن را بپرسیم.
خانم ها وقتی برای خرید لباس یا وسایل منزل به بازار میروند، عادت دارند از فروشنده سؤال کنند آیا این کالا خوب است یا نه؟ آقایان نیز در خرید میوه و وسایل دیگر نیز همین طور عمل میکنند و معمولاً معیار خوب بودن از دیدگاه فروشنده شاید آن است که آن لباس یا پارچه زودتر فرسوده و پاره میشود و شما دوباره میآیید و از من خرید میکنید! به همین ترتیب، واژه خوب میتواند معانی متعددی داشته باشد که همه بستگی به دید اشخاص دارد. بنابراین، موضوع ملاک و معیار بحثی بسیار جدی در همسریابی است.
تفاوت معیارها
نکته دیگر در این خصوص تفاوت معیارهاست. آیا میتوان برای همه دردها یک نسخه تجویز کرد؟ آیا باید معیارهای یک همسر شایسته در همه یکسان باشد؟اگر معتقد به این نکته هستیم که هر پسری به درد هر دختری و هر دختری به درد هر پسری نمیخورد، چطور میشود با وجود سلیقه ها، ملاک ها و معیارهای ثابت و قطعی ارائه داد. نمیتوان برای ازدواج فرمولی تعیین کرد که حاصل آن همسر شایسته برای افراد مختلف باشد و بطور یقین نمیتوان معیارهایی را در نظر گرفت و بعد بطور کلی نتیجه گرفت فلان شخص خوب یا بد است.
برای آنکه بتوانیم با این بحث اصولی و منطقی برخورد کنیم، باید به این سؤال اساسی پاسخ دهیم که هدف ما از ازدواج چیست و اگر جوانی ده ملاک و معیار برای خود دارد، کدامیک اصلی و کدامیک فرعی است؟ اولویت این ملاکها چگونه تعیین میشود؟ از کدام ملاک ها میتوان صرفنظر کرد و کدام ملاک را باید شرط لازم تداوم زندگی شمرد؟
هدف از ازدواج
اگر فلسفه ازدواج برای ما مشخص شود، معیارهای ما برای انتخاب همسر همان معیاری میشود که ما را به آن مقصود نزدیک میکند و معیارهایی معرف کسی است که دختر یا پسر را میشناسد که با مقصود اصلی ما از ازدواج ارتباط ندارد، از فهرست ملاک و معیارها حذف میشود اما هر چند آن معیارها از نظر ارزش و محتوا نکات خوب و ارزشمندی باشد، باید آن ها را از فهرست خود خارج سازیم تا زودتر به نتیجه برسیم.
مثلاً اگر جوانی بگوید من میخواهم با کسی ازدواج کنم که در سیر و سلوک به فلان مرحله رسیده باشد، باید از او بپرسیم همسر میخواهی یا مرشد؟ این جوان باید بداند که هر چه ملاک ها را متفاوت و متنوع کند و انتظارات خود را افزایش دهد، به نتیجه درست نمیرسد. بطور مثال اگر کسی بگوید من همسری میخواهم که بتواند در کار کمکم کند مثلاً چون من مهندس عمران هستم، همسری میخواهم که رشته اش کامپیوتر باشد که بتواند با طراحی کامپیوتری، همکار خوبی برای من باشد، اگر این همسر بعد از ازدواج نتواند همکار خوبی برای او باشد تکلیف چیست؟ آیا در ادامه زندگی با او تجدید نظر میکند؟ آیا خللی در تداوم زندگی مشترک او بوجود نخواهد آمد؟ همه این حرف ها برای این است که تأکید کنیم در انتخاب همسر امور دیگر را دخیل نکنید. مسائل زناشویی به همکاری و مسائل جانبی دیگر که همسرتان ممکن است با آن به شما یاری برساند، ربطی ندارد.
قرآن ما را از سردرگمی در این خصوص رهایی میبخشد و آن فلسفه یک جمله بیشتر نیست «لِتَسکُنوا إلَیها». ازدواج فقط یک هدف را دنبال میکند و آن آرامش و تسکین آدمی است. هر معیاری که آرامش بیشتر شما را تضمین کند، باید بیشتر مورد توجه شما قرار گیرد و باید اولویت را به آن معیار بدهید. پس هر معیاری که با آرامش شما در تناقض بود، باید حذف شود.
اصل کفویت
یک اصل اساسی در ازدواج مسأله «کفویت» یا همان «همتایی» و برابری با یکدیگر است. چون اصلی ترین مسأله که در ازدواج موجب آرامش آدمی میشود، اصل همتایی است و مهم ترین و اصلی ترین مسأله در کفویت، ایمان است چون مؤمن کفو مؤمن است. به عبارت دیگر، کفویت همسنگی در ویژگیهای فرهنگی اجتماعی و اقتصادی است و رعایت اعتدال، رشد و تکامل معنوی و اخلاقی را در پی دارد.
اما چنانچه در زندگی روزمره شما مسائل مادی مؤثر است باید حتماً به کفویت اقتصادی دو خانواده توجه کنید.گاه خانوادههای مؤمنی را میبینیم که در حد معمولی ایمان دارند و به معنای متعارف مؤمنند و پس از ازدواج با مشکلاتی مواجه میشوند. تنها علت این عدم موفقیت، اختلاف طبقاتی یا اختلاف اقتصادی یا اختلاف فرهنگی است.
در ازدواج باید به دو منظر توجه داشته باشیم. یعنی یک چشم به آنچه هست داشته باشیم و یک چشم به آنچه آرزوی آن را داریم.مثالی میزنیم. اگر من انسان کم حرفی هستم باید همسری انتخاب کنم که مثل خودم کم حرف باشد یا تا حدودی هم جهت با من باشد یا برعکس مکمل من یعنی پر حرف باشد؟ باید ببینم آیا کم حرفی ام را نقطه ضعف محسوب میکنم یا ویژگی خوبی میدانم؟ اگر نقطه ضعف است، مکمل آن کفو من است و اگر آن را ویژگی خوبی میدانم، به دنبال هم جهت خویش باشم. راه دیگر برای این شناخت، دوستانی هستند که انتخاب کرده ام؛ ببینم بیشتر تمایل به دوستان کم حرف دارم یا پر حرف؟ با این روش ها میتوان مصادیق کفویت را شناسایی کرد. نهایت آنکه کفو شما کسی است که شما با او احساس آرامش میکنید.
ازدواج از روی هوس؛ خانهای روی آب
هوس از خطرناکترین پایه هاى ازدواج است. «هوس» را نباید با لذت هاى مشروع جنسى که انگیزه فطرى ازدواج است اشتباه گرفت.«هوس» یک سلسله خیالات خام و محاسبات غلط و غیر عاقلانه است که با نوسانات بى رویه و کامجویىهاى شیطنت آمیز و حیوانى آمیخته است. تکیه گاه هوس ارزش هاى زودگذر و ناپایدار و احیاناً کودکانه یا احمقانه است. ضمانت بقای ازدواج هایى که بر اساس هوس شکل چیزهایی هستند به ناپایدارى حباب روى آب.
الگوى این ازدواج ها گاهى فیلم هاى سینما، و گاهى ازدواج ها و طلاق هاى خواننده ها و هنرپیشه هاست.غافل از اینکه برخی از افراد مشهور برای اینکه اسمشان سر زبان ها بماند، مجبورند یک روز ازدواج و روز دیگر طلاق بگیرند تا عکس و تفصیلات این جدایى یا آن ازدواج،صفحات جراید بازارى را پر کند. نمونه دیگر ازدواج هاى هوسى به دلیل فلان ژست و ادا در کنار دریا یا مثلا ابراز احساسات موقع مشاهده فلان مسابقه ورزشى و مانند آن صورت مى گیرد. یعنی 2 نفر وقت تماشای فوتبال احساسات مشابه بروز میدهند یا ژستهای مشابه میگیرند، توجهشان به یکدیگر جلب میشود و این جلب توجه میشود پایهای سست برای زیر یک سقف رفتن.
از نمونه هاى دیگر ازدواج هاى هوسى ازدواج هایى است که از صفحات مجلات و جراید سرچشمه میگیرد.مثلا فلان آقا در مجله در صفحه مخصوص آگهى هاى ازدواج مى خواند:«دوشیزه اى هستم 29 ساله، قد... سانتیمتر،درآمد... تومان در ماه، علاقه مند به موسیقى و گردش و تفریح و پیک نیک! خواهان ازدواج با مردى سبزه و گندم گون که طول قامتش... سانتى متر و خوش تیپ و خوش آهنگ و خوش برخورد و خوش رو و خوش حرف باشد، درآمد مطرح نیست، هر چه آید خوش آید!...»این آگهى توجه او را جلب مى کند و چون هم خود را واجد شرایط مى بیند و هم طرف را، از طریق دفتر همان مجله - با حفظ حق دلالى - با او تماس مى گیرد و طرح این ازدواج میمون با وساطت همان مجله ریخته میشود. بعد از ازدواج که عقلشان آمد سرجایش،تازه به این فکر میافتند که مگر مى خواستند تیرآهن یا الوار بخرند که به طول و عرض و قامت دلخوش کردند. بعضى از ازدواجها مخلوطى است از «هوس» و «تجارت» که دردسرهای هر دو را یک جا دارند.
برای دوری از ازدواجهای هوسی چه باید کرد؟
پیشوایان بزرگ ما بیش از هر چیز روى مزایاى روحى،فکرى و اخلاقى همسران تکیه کرده اند، به همین دلیل توجه به تربیت خانوادگى، اصالت، روح فداکارى، محبّت و صمیمیت، پاکدامنى و نجابت، ایمان و تقوا بسیار ضروری است. پیامبر اکرم (ص) فرموده اند: از گیاهان خوش آب و رنگى که در نقاط متعفن و آلوده مى رویند، بپرهیزید. منظور، زنان خوش آب و رنگى هستند که در محیط هاى ناپاک و خانواده هاى آلوده پرورش یافته اند.
ازدواج با اینها ممنوع!
با هر کسی که از در وارد شد، نمیشود ازدواج کرد. زندگی زیر یک سقف، شرایطی میطلبد که فقدان هر یک از آنها، عرصه را برای 2 طرف آنقدر تنگ میکند که بعد از یک مدت سایه همدیگر را با تیر میزنند. با آدمی که کمبودهای زیر را دارد ازدواج نکنید تا به اسلحه برای زدن سایه او احتیاج نداشته باشید.
- کسانی که به بلوغ فکری، عاطفی و اجتماعی نرسیده اند. این نقایص، با کمی دقت در رفتار آنها خیلی بلند داد میزنند. به سن توجه نکنید؛ بعضی ها 200 ساله هم که باشند اندازه یک بچه دبستانی هم از زندگی درست دستگیرشان نمیشود.
- افرادی که اختلالات روانی مانند سوءظن شدید دارند. خودتان هم بعد یک مدت، روانی میشوید از بس میبینید موبایلتان چک میشود، کیفتان زیر و رو میشود و خسته میشوید از اینکه دائم باید توضیح بدهید در حال توطئه چینی برای دزدیدن سرمایه همسرتان نیستید.
- افرادی که فاقد توانایی در برقراری ارتباط اجتماعی هستند. ناسلامتی با مجسمه که نمیخواهید ازدواج کنید. 4 تا فامیلتان 2 بار ببینند همسرتان همینطور بر و بر نگاهشان میکند و هیچ تلاشی برای صمیمی شدن از خودش نشان نمیدهد، سوژه خنده دستشان میآید.
- کسانی که عقب ماندگی ذهنی دارند.
- کسانی که استقلال مالی ندارند. فکرش را بکنید برای خرید یک جفت جوراب مجبور باشید بی خودی مجیز پدر شوهرتان را بگویید تا سر کیسه را شل کند و برایتان جوراب بخرد. زندگی هزار جور خرج دارد و مرد باید دستش در جیب خودش باشد نه بابایش.
- کسانی که اختلالات جنسی دارند.
- آنهایی که احساس شدید خود بزرگ بینی دارند. نمونه هایش دور و بر همه ما به وفور یافت میشود. برای چند دقیقه هم زیادی غیرقابل تحمل هستند چه برسد به یک عمر زندگی.
- آنهایی که مسئولیت پذیر و متعهد نیستند.
- افراد تحمیلی (افرادی که از قبل توسط خانواده در نظر گرفته شدهاند ).
- افرادی که احساسات و عواطف خود را بیان نمیکنند چون تا آخر عمر دلتان لک میزند برای شنیدن جمله دوستت دارم.
- کسانی سابقه طلاق (نامناسب) دارند.
- افرادی که تفاوت سنی فاحشی دارند.
- افرادی باتفاوت شخصیتی و تیپهای ناهمخوان.
- افرادی با فاصله طبقاتی زیاد. خودشان هم مشکلی نداشته باشند سر کادو خریدن برای اقوام آن کسی که وضع مالیاش بهتر است، اختلاف پیدا میکنند.
- افرادی که تفاوت فرهنگی، اجتماعی و تحصیلی زیاد دارند.
- اختلاف در تناسب چهره و اندام به صورت فاحش.
- افراد معتاد به مواد مخدر،الکل و دارو.
- افرادی که خانواده آنها مخالف ازدواجشان است. خانوادههای موافق، هزار جور سنگ میاندازند وای به اینکه مخالف باشند.
- افرادی که زود عصبانی میشوند.
- افراد غیر مسئول و وابسته شدید به دیگران ( بخصوص والدین )
- افرادی که دیگران را کنترل میکنند، درخواست کمک نمیکنند و به تنهایی تصمیم میگیرند.
- افرادی که هنوز زخم دلشان به دلیل روابط ناموفق قبلی جوش نخورده است.