kayhan.ir

کد خبر: ۷۳۶۸
تاریخ انتشار : ۱۳ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۹:۰۱
ردپای 60 سال خیانت و جنایت(پاورقی) روایتی مستند از دخالت‌ها و جنایات‌ آمریکا در ایران 1392-1332

کارتر: ایران جزیره ثبات است

در تاريخ بيست و سوم آبان ماه 1356، شاه براساس دعوتي که سايروس ونس (وزير امور خارجه آمريکا) به او ابلاغ کرده بود، براي ديدار با کارتر (رئيس‌جمهور آمريکا) راهي آمريکا شد. شاه طي 27 سال پیش از آن، 39 بار به‌طور رسمي و غيررسمي به آمريکا سفر کرده بود و با هفت رئيس‌جمهور آمريکا به دفعات ملاقات داشت.(1)

تالیف: کامران غضنفری
Research@kayhan.ir


شاه پس از ورود به کاخ سفيد، قاليچه خيره کننده‌اي مزين به تصوير جورج واشنگتن را به خانواده کارتر تقديم کرد. قاليچه‌اي که قالي‌بافان اصفهاني دو سال براي بافتن آن وقت گذاشته بودند.(2)
در اين سفر، شاه به گرمي مورد استقبال کارتر و مقامات کاخ سفيد قرار مي‌گيرد. قراردادهاي مهم اقتصادي، نظامي و سياسي ميان دو طرف مورد مذاکره قرار مي‌گيرد و آمريکائي‌ها برخلاف انتقادات صوري خود عليه رژيم ايران، اعلام مي‌کنند که شاه را در تمام زمينه‌ها حمايت مي‌کنند. شاه به شدت خوشحال مي‌شود و احساس پشتگرمي و غرور مي‌کند.(3)
حدود دو ماه بعد، جيمي کارتر به همراه سايروس ونس (وزير خارجه) و برژينسکي (مشاور امنيت ملي) در اول ژانويه 1978 در سر راه خود به هندوستان، به تهران مي‌آيند و مورد استقبال گرم مقامات ايران قرار مي‌گيرند. سفر کارتر به ايران در زماني صورت مي‌گيرد که رژيم شاه مطابق سياست‌هاي حقوق‌بشر وي، ادّعاي فضاي باز سياسي در ايران مي‌کند. لکن رژيم شاه که مورد انتقاد مجامع رسمي حقوق‌بشر قرار داشت، متهم به نقض انواع حقوق انساني و اساسي در ايران بود.(4)
بنابر اظهار فرح پهلوي، کارتر در اين سفر پس از مشاهده يک ساعت تزیيني مربوط به ملکه ژوزفين (همسر ناپلئون) خواستار گرفتن آن شد و شاه هم آن را به وي هديه کرد.(5)
در ضيافت شامي که شاه به افتخار کارتر ترتيب داده بود، کارتر در حالي که جام شراب خود را به سلامتي شاه مي‌نوشيد، گفت:
" اين بسيار نيکوست که در شروع سال جديد، ما اوقات خود را با کساني مي‌گذرانيم که نسبت به آنها اطمينان عميق داريم و مسئوليت مشترکي را نسبت به حال و آينده احساس مي‌کنيم ... ايران به سبب رهبري داهيانه شاهنشاه، يک جزيره ثبات در يکي از آشوب‌زده‌ترين مناطق جهان است و اين واقعيت مديون شما اعليحضرت و در نتيجه رهبري شماست و هم‌چنين مديون احترام و ستايش و مهري است که ملت‌تان نسبت به شما ابراز مي‌دارد (!) ... ما در جهان، سرزمين ديگري را نمي‌شناسيم که اين چنين به ما نزديک باشد و با آن براي امنيت متقابل نظامي‌مان برنامه‌ريزي کنيم و درباره مسائل منطقه‌اي مورد علاقه دو کشور مشاوره نزديک داشته باشيم؛ و هيچ رهبر ديگري نيست که من نسبت به او اين چنين احساس عميق سپاسگزاري و دوستي شخصي داشته باشم."(6)
ريچارد کاتم درباره اين سخنراني کارتر مي‌گويد:
" کارتر در خلال سخنان خود در مورد ايران، درباره ائتلاف گسترده ناراضيان ايران و گسترش برنامه حقوق‌بشر به اين کشور، کوچک‌ترين سخني بر زبان نياورد. برعکس، مدام از ايرانيان مي‌خواست که به شاه اعتماد کنند و پشت سر او جمع شوند."(7)
شاه به دو دليل از سخنان کارتر خوشحال شد. يکي اين که توهمش نسبت به فشار آمريکا براي رعايت حقوق‌بشر و ايجاد دموکراسي و فضاي باز سياسي زدوده شد؛ چون کارتر به‌طور مطلق از او و حکومتش تجليل و دفاع کرد؛ و دوم اينکه حمايت آمريکا از وي، زمينه را براي تعرض و حمله مستقيم به امام خميني مهيا کرد.(8)
غلامرضا نجاتي  در اين زمينه مي‌نويسد:
" سخنان ستايش آميز کارتر در شب اول ژانويه 1978 در کاخ نياوران، قوت قلب و اعتماد به نفس محمدرضا شاه را تقويت کرد. پشتيباني بي‌قيد و شرط آمريکا، او را بدين فکر انداخت که مي‌تواند سياست فشار و سرکوب را ادامه دهد و رهبران مخالفان به‌خصوص آيت‌الله خميني را که همچنان در نجف عليه رژيم فعاليت مي‌کرد، از صحنه خارج کند."(9)
سخنان رئيس‌جمهور آمريکا در دي ماه 1356، در تمجيد و تجليل از شخص شاه که دستش به خون ده‌ها هزار ايراني آغشته بود و دفاع کارتر از حکومتي غير دموکراتيک و موروثي که فاقد انتخابات آزاد و بي‌بهره از اوليه‌ترين مباني حقوق‌بشر بود، بيانگر اين واقعيت است که شعارهاي "حقوق‌بشر، آزادي، دموکراسي" اهرم‌هاي فشاري عليه جوامع مستقل و مخالف سلطه آمريکا هستند و آنجا که حکومت مستبد و ضد انساني شاه حافظ منافع آمريکا و تاراج کننده ثروت‌هاي ملت خويش به سود شرکت‌ها و تراست‌هاي آمريکائي و صهيونيستي است، کارتر می گوید : "هيچ رهبري در دنيا نزد من احترامي عميق‌تر و رابطه‌اي دوستانه‌تر از شاه ندارد".(10)
منابع در دفتر روزنامه موجود است