عصر حضور عمارها- قسمت اول
مراقب نفوذیها باشید!
حضرت امام(ره) بارها در شرح ماجرای هجرت خویش از عراق و امتناع دولت کویت از ورود ایشان و بازگشت مجدد به بغداد و نیز در بیان چگونگی حرکت به سوی پاریس، و همچنین تصمیم سرنوشتساز بعدازظهر 21 بهمن ماه 1357 و... عبرتهایی را یادآور میشوند که همواره میتواند و باید برای حزبالله و عاشقان خط امام در یقین به امدادهای غیبی و یاری آقا امام زمان (عجلالله تعالی فرجهالشریف) چراغ راه باشد.
ابراهیم حاجیمحمدزاده
«... من در بصره بنابراین گذاشتم که نروم سایر بلاد اسلامی. برای اینکه احتمال همین معنا را در آنجاها میدادم، بنا گذاشتیم برویم فرانسه، و بعد، در همانجا هم - حالا بصره بود یا بغداد یادم نیست- که یک اعلامیهای باز من نوشتم خطاب به ملت ایران، و وضع رفتنمان، کیفیت رفتنمان را برایشان گفتم، ما هیچ بنا نداشتیم که به پاریس برویم. مسائلی بود که هیچ اراده ما در آن دخالت نداشت، هرچه بود و تا حالا هرچه هست و از اول هرچه بود با اراده خدا بود، من هیچ برای یک چیزی که، عملی که خودم کرده باشم، یک چیزی برای خودم قائل باشم نیستم، برای شما هم قائل نیستم، هرچه هست از اوست. کارهایی میشود که ما اصلا در ذهنمان نمیآمد که این کار مثلا باید بشود میشد، و میدیدیم که نتیجه دارد. در همین آخر که ما آمدیم تهران و آقایان هم به عنوان وزارت بودند، حکومت نظامی اعلام کردند. من اصلا نمیدانستم که اینها برای چه حکومت نظامی اعلام کردند- بعد به ما گفتند- لاکن به ذهنم آمد که ما بشکنیم این حکومت نظامی را آنها روز اعلام کردند که از ظهر به آن طرف حکومت نظامی و من نوشتم و شکسته شد. بعدها فهمیدیم که توطئه بوده است. این حکومت نظامی برای این بوده است که بعدش مستقر بشوند در خیابانها نظامیها و قوایی که دارند و شب کودتا کنند و همه ماها را و شماها را از بین ببرند، این را هم خدا کرد، هیچ ما در ذهنمان یک مسئلهای نبود.»(1)
حضرت امام(ره) در ادامه همین بخش از بیانات خویش به امداد غیبی در تصمیم ایشان برای ورود به ایران و حضور هر چه سریعتر در میان مردم اشاره کرده و میفرمایند: «... به وسیله دولت فرانسه برای ما آوردند خواندند که شما حالا نیایید ایران، و حالا اسباب چه هست و چه میشود و اگر شما بروید ایران، حمام خون راه میافتد و از این حرفها زیاد زدند و این اسباب این شد که من در ذهنم آمد که رفتن ما به ایران برای اینها یک ضرری دارد، که اگر چنانچه نفع داشت برایشان که ما رفتیم ایران فورا توقیف کنند این حرفها را نمیزدند میگفتند بیایید ایران. ما عازم شدیم و آمدیم و خدای تبارک و تعالی در همه این مسائل از اول نهضت تا حالا با ما و شما و با ملت ایران همراهی فرمود...»(2)
بنیانگذار انقلاب اسلامی قبل از 15 خرداد 1342 و آغاز نهضت اسلامی و سپس تا آخرین روزهای حیات طیبه خویش با تاکید فراوان نسبت به مقصد انقلاب اسلامی در آینده و برای همیشه میفرمایند
«... ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در کشورهای اسلامی میشکنیم و با صدور انقلابمان که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدی صلیالله علیه و آله است به سیطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه میدهیم و به یاری خدا راه را برای ظهور منجی و مصلح کل و امامت مطلق حق امام زمان - ارواحنا فداه- هموار میکنیم.(3)
و بر همین اساس بارها و به کرات به دردمندان متعهد جهان اسلام هشدار میدهند که استکبار جهانی و صهیونیزم بینالملل با احساس خطر از تعهد به اسلام ناب محمدی(ص) و همبستگی آن با ولایت و رسیدن به حکومت جهانی همواره ولو در درازمدت برای مقابله با آن برنامهریزی میکند:«... این قدرتهای بزرگ هم این معنا را میدانند که الآن ایران وضعش طوری است که نمیشود آنها به هیچ وسیلهای او را شکست بدهند، نه به وسیله کودتا، نه به وسیله چیزهای دیگر، نه به وسیله حمله نظامی. آنها از این راه پیش آمدند که رخنه کنند در بین شما و شما را از هم جدا کنند ولو اینکه طولانی باشد مدتش طولانی باشد آنها سِرّشان صبراست و صبر زیاد دارند و از حالا یک بذری میکارند، پنجاه سال دیگر بردارند شما از حالا اگر یک وقت متوجه شدید که یک بذری اینها کاشتند که ولو در پنجاه سال دیگر میخواهند از آن استفاده کنند، باید این را این بذر را فاسدش کنید و زیر پا بمالیدش...»
یکی از بارزترین امدادهای غیبی که حضرت امام با توجه به رهنمود فوق برای آینده انقلاب پیشبینی نمودهاند رودررو قرار گرفتن طرفداران اسلام ناب و اسلام آمریکایی به انحاءگوناگون میباشد. ایشان به گونهای دقیق راههای مقابله با این ترفندها را بر شمرده و با صبر و تحمل الهی خویش در جریان دولت موقت، فتنه بنیصدر و منافقین، جبهه ملی و... نمونههای عملی آن را نشان دادند و در آخرین برخورد علنی خود در جریان عزل آقای منتظری و مسائل بیت ایشان و نفوذ منافقین و لیبرالها به آنجا اعلام میکنند: «... نفوذیها بارها اعلام کردهاند که حرف خود را از دهان سادهاندیشان موجه میزنند من بارها اعلام کردهام که با هیچکس در هر رتبهای که باشد عقد اخوت نبستهام چهارچوب دوستی من در درستی راه هر فرد نهفته است. دفاع از اسلام و حزبالله اصل خدشهناپذیر سیاست جمهوری اسلامی است. ما باید مدافع افرادی باشیم که منافقان سرهایشان را در مقابل زنان و فرزندانشان در سر سفره افطار گوش تا گوش بریدند. ما باید دشمن سرسخت کسانی باشیم که پروندههای همکاری آنان با آمریکا از لانه جاسوسی بیرون آمد ما باید تمام عشقمان به خدا باشد. نه تاریخ، کسانی که از منافقین و لیبرالها دفاع میکنند، پیش ملت عزیز و شهیدداده ما راهی ندارند. اگر ایادی بیگانه و ناآگاهان گول خورده که بدون توجه بلندگوی دیگران شدهاند از این حرکات دست برندارند، مردم ما آنها را بدون هیچگونه گذشتی طرد خواهند کرد...»(4)
بر مبنای همین رهنمودها و احساس تعهد نسبت به آینده انقلاب اسلامی و برای گذار از دوران سخت و دشواری که یاران همیشه در صحنه ولایت فقیه و امت پا به رکاب رهبر معظم انقلاب با آن مواجه میشوند، یکی دیگر از امدادهای غیبی و الهی در آخر وصیتنامه ایشان که برای عدهای از مدعیان غیرقابل تصور مینمود، تحقق مییابد.
«... من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسی و اسلامنمایی بعضی افراد ذکری از آنان کرده و تمجیدی نمودهام، که بعد فهمیدم از دغلبازی آنان اغفال شدهام آن تمجیدها در حالی بود که خود را به جمهوری اسلامی متعهد و وفادار مینمایاندند و نباید از آن مسائل سوءاستفاده شود و میزان در حال هر کس حال فعلی اوست. (آخر وصیتنامه امام(ره)) ادامه دارد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- صحیفه امام ج 10- ص 196 2- صحیفه امام ج 10- ص 198
3- صحیفه امام ج 20 ص 345 4- صحیفه امام ج 21 ص 326