kayhan.ir

کد خبر: ۷۲۳۳
تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۹:۲۰

دانشجوي سياسي کيست؟(خشت اول)

دانشجویان در نظام اسلامی وظایف و نقش‌های گوناگونی را برعهده دارند كه متناسب با این جایگاه، مجموعه‌ای از مطالبات و توقعات از این قشر انتظار می‌رود. شاید مجموعه این مطالبات كمی بیش از حد معمول تصور شود، اما با توجه به توانایی‌های دوره‌ جوانی و استعدادهای این نسل می‌باشد: «در مرحله‌ی كنونی، آن‌چه می‌باید پس از تحصیل علم، در صدر فعالیت‌های دانشجویی قرار گیرد، ارتقاء فكری دانشجویان در زمینه‌ی فرهنگ و سیاست است.»


در مورد سیاسی بودن دانشجو و این‌كه آیا لازم است دانشجو علاوه بر فعالیت‌های علمی و پژوهشی خویش، مشاركت سیاسی داشته باشد، سه تفكر وجود دارد:
۱. عده‌ای مخالف سیاسی بودن دانشجو و هرگونه فعالیت سیاسی او هستند. «در محیط دانشگاه، بعضی‌‌ها حوصله‌ی حركت ندارند؛ می‌گویند بگذار كار‌ها را بكنیم، درسمان را بخوانیم، زودتر این ورق‌پاره را بگیریم و مثلاً دنبال كاری برویم... این‌‌ها مشمول... بیداری، خیزش و حركتی كه عنوان دانشجویی دارد، نیستند.»
۲. برخی دانشجوی سیاسیِ پیرو و كاملاً فاقد درك و بینش سیاسی می‌خواهند، تا به عنوان ابزار، افكار آن‌‌ها را در سطح دانشگاه تبلیغ كند و به اصطلاح به عنوان «توپخانه و مهمات سیاسی» عمل كند. ترویج‌كنندگان چنین تفكری، عموماً جریان‌های سیاسی هستند كه تنها در پی كسب قدرت به هر وسیله بوده، با استفاده از جایگاه مهم دانشگاه و موقعیت حساس دانشجویان، اهداف خود را حتی گاهی با نادیده گرفتن امنیت و منافع ملی تعقیب می‌كنند.
۳. دسته‌ی سوم با رویكردی واقع‌بینانه به جایگاه دانشگاه و دانشجو و نقش مهم آن در ساختارهای اساسی كشور، بر ارتقای سطح بینش و تحلیل سیاسی دانشجویان، حفظ استقلال و مشاركت سیاسی مناسب با نقش و كاركردهای دانشجویی، تأكید و اهتمام دارند.
«شما دانشجویان... و حتی دانش‌آموزان مدارس -روی این ریزترین پدیده‌های سیاسی دنیا فكر كنید و تحلیل بدهید. گیرم كه تحلیلی هم بدهید كه خلاف واقع باشد؛ باشد! خدا لعنت كند آن دست‌هایی را كه تلاش كرده‌اند و می‌كنند كه قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسی كنند. كشوری كه جوانانش سیاسی نباشند... مگر چنین كشوری می‌تواند بر دوش مردم، حكومت و حركت و مبارزه و جهاد كند؟!»
اگر به صورت كلی‌تر ببینیم تمام اعضای جامعه باید توانایی درك و تحلیل حوادث و جریاناتی كه در اطراف آنان رخ می‌دهد را داشته باشند. قسمت عظیمی از فتنه‌ها، شكست‌ها، انحراف‌‌ها و حوادثی كه در جامعه‌ی اسلامی رخ داده، ناشی از نداشتن تحلیل سیاسی در میان مردم بوده است كه از جمله‌ی آن‌‌ها می‌توان به حوادث مشروطه در تاریخ معاصر و فتنه‌ی خوارج در صدر اسلام اشاره كرد: «علت شكست‌های گوناگون در تاریخ، این است كه مردم، گاهی قدرت تحلیل را از دست می‌دهند. هر جا مردم نتوانستند درست تحلیل كنند، آن‌جا نقطه‌ی خطرناكی است. آن‌جا جایی است كه ممكن است دشمن ضربه را وارد كند...چیزی كه امام حسن مجتبی علیه‌السلام را شكست داد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود. مردم، تحلیل سیاسی نداشتند. چیزی كه فتنه‌ی خوارج را به‌وجود آورد و امیرالمؤمنین علیه‌السلام را آن‌طور زیر فشار قرار داد و قدرتمندترین آدم تاریخ را آن‌گونه مظلوم كرد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود و اِلّا همه‌ی مردم كه بی‌دین نبودند. تحلیل سیاسی نداشتند. یك شایعه دشمن می‌انداخت؛ فوراً این شایعه همه‌جا پخش می‌شد و همه آن را قبول می‌كردند! »
در این مقطع تاریخی نیز كه حجم دشمنی‌‌‌ها علیه نظام اسلامی بیشتر و پیچیده‌تر شده است، كسب تحلیل و قدرت سیاسی اهمیت ویژه‌ای پیدا كرده است. «قدرت تحلیل كه نبود، انسان فریب تحلیلِ فریبگرِ بیگانه را می‌خورد. در دنیاى سیاست هیچ‌كسى صریحاً نمى‌آید بگوید كه من می‌خواهم به تو ظلم كنم؛ نه به یك ملت، نه به یك شخص؛ این‌طور كه نمی‌گویند. مى‌آیند با «مغالطه‌هاى سیاسى» كارى می‌كنند كه بتوانند بر او تسلط پیدا كنند. درست مثل مغالطه‌هاى فلسفى، ذهن طرف را با یك چشم‌بندى علمى -در واقع یك تردستى- منحرف می‌كنند. یك مغالطه‌ى سیاسى درست می‌كنند، میخ خودشان را می‌كوبند. ما باید كارى كنیم كه این جوان ما بتواند مغالطه را بشناسد؛ كما این‌كه در فلسفه و منطق، شناخت مغالطه یكى از هنرهاست. ما بتوانیم جوان خودمان را آشنا كنیم به این‌كه مغالطه چیست، تا بتواند مچ مغالطه‌كننده را بگیرد. بگوید این قضیه‌اى كه درست كردى، این‌جایش اختلال و اشكال دارد. قدرت تحلیل سیاسى این است؛ بایستى این را در جوان به وجود آورد.»
اما در این میان وظیفه‌ جوانان و به‌خصوص دانشجویان مهم‌تر و بیشتر است؛ چراكه جوان علی‌رغم كم‌تجربگی و احساسی بودن، به واسطه‌ داشتن شور و نشاطی مضاعف و آرمان‌گرایی، نقش بسیار برجسته‌ای در آینده‌ی كشور خواهد داشت. به همین دلایل از سوی جریان‌های مختلف سعی در استفاده از جذب و استفاده از آنان می‌شود: «حركت سیاسى دانشجویان و كار سیاسى در دانشگاه‌‌ها چیز مثبتى است. من سال‌‌ها پیش در همین حسینیه یك جمله‌اى گفتم كه آن وقت بعضى از مسئولان هم گله‌مند شدند. آن جمله راجع به تحرك سیاسى دانشجویان در دانشگاه‌‌ها بود؛ این لازم است؛ نه فقط براى این‌كه دانشجو تخلیه بشود. بعضى خیال می‌كنند كه تحرك سیاسى دانشجویان در دانشگاه‌ها، فقط فایده‌اش این است كه این جوان یك خُرده تخلیه بشود؛ نه، این جوان را ما براى فرداى اداره‌ى كشور لازم داریم. این باید سیاست را بفهمد؛ مغزش در زمینه‌ى سیاست، مغز پخته و كارآمدى باشد؛ و اِلّا فریبش می‌دهند و زمینش می‌زنند. خوب، این لازم است؛ منتها آن‌چه كه لازم است، قدرت تحلیل و فهم سیاسى است.»
«حكومت‌های مستبد دنیا، صرفه‌شان به این است كه مردم سیاسی نباشند؛ مردم درك و تحلیل و شعور سیاسی نداشته باشند. اما حكومتی كه می‌خواهد به دست مردم كارهای بزرگ را انجام دهد؛ نظام را می‌خواهد با قدرت بی‌پایان مردم به سر منزل مقصود برساند و مردم را همه چیز نظام می‌داند، مگر مردمش -بخصوص جوانان، و بالاخص جوانانِ دانشجویش- می‌توانند غیر سیاسی باشند؟! مگر می‌شود؟! عالِم‌ترین عالِم‌‌ها و دانشمندترین دانشمند‌ها را هم، اگر مغز و فهم سیاسی نداشته باشند، دشمن با یك آبنبات تُرش می‌تواند به آن طرف ببرد؛ مجذوب خودش كند و در جهت اهداف خودش قرار دهد! این نكات ریز را باید جوانان ما درك كنند... دانشگاه‌‌ها باید سیاسی باشند و دانشجو باید سیاسی باشد. معنای این حرف آن است كه دانشجو باید قدرت تحلیل سیاسی داشته باشد تا جبهه‌بندی‌های دنیا را بشناسد؛ تا بفهمد امروز دشمن كجاست و از كجا و با چه ابزاری حمله می‌كند.»
بعدالتحرير: جملات داخل گيومه از بيانات رهبر انقلاب گلچين شده است.