kayhan.ir

کد خبر: ۷۱۵۰۱
تاریخ انتشار : ۱۶ فروردين ۱۳۹۵ - ۲۱:۵۵

سنگرسازی بی‌جیره و مواجب!(نگاه)


علی اکبری
اینکه یک آقایی در بالاترین رده‌های مدیریتی کشور و درحالی‌که سابقه چند دهه‌ای در مدیریت این کشور داشته، سخن از ناتوانی ایرانیان در مدیریت را بر زبان رانده و موضوع واردات مدیر از خارج را پیشنهاد می‌کند از غصه‌هایی است که انسان متحیر می‌ماند که آن را کجای دل خویش قرار دهد. مدیری که در زمان فراغت از مدیریت دولتی به‌گونه‌ای مشغول امور شخصی شرکت‌های تجاری و اقتصادی خود بوده که فرصتی برای انجام عمل شنوایی گوش خود نداشته لیکن در زمان تهاجم دشمن به ارکان اقتصادی کشور و در معرکه‌ای که انتظار می‌رود این مدیر به‌عنوان متولی یکی از اصلی‌ترین بخش‌های مقابله‌ای و دفاعی در این عرصه اقتصادی، با حرکت جهادی خویش، به یاری کشور بپردازد، سخن از فرصت و فراغتی که یافته می‌نماید و در خارج از مرزهای کشور، به دست دکترهای چشم آبی و با تکنولوژی که به‌زعم ایشان تا هشتاد سال دیگر نیز به ایران نخواهد رسید، گوش‌های خود را عمل می‌کند چگونه خواهد توانست مشکلی از مشکلات بخش صنعت کشور را حل نماید؟ این مدیر اگر سخن از واردات مدیر می‌کند، خوب است یکی از این مدیران وارداتی را به‌جای خود قرار دهد و اندکی در این سن و سال به خود استراحت دهد. نگاه ایشان به علم، دانش و تخصص ایرانیان نه در حوزه صنعت که در حوزه پزشکی نیز بر همین منوال است و ایشان اعتقادی به توانایی ایرانیان ندارد و فاصله دانشی پزشکان ایرانی با غربی را نه در حد یکی دو سال که فاصله‌ای چند دهه‌ای می‌داند و جالب اینکه همین مدیر بخش صنعت، در کنار خود وزیری را می‌بیند که به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین چشم‌پزشکان مشغول طبابت است و دیگران از کشورهای خارجی برای عمل شدن توسط ایشان، به ایران سفر می‌کنند.
برادر دیگری در صحنه‌ای دیگر ایرانیان را توانمند در تولید آبگوشت و خورش قورمه‌سبزی و ناتوان در عرصه رقابت با دیگران در عرصه صنعت و فناوری معرفی می‌کند و بعد از اعتراضات به این گفته، اعلام می‌دارد منظورم این بود که در وضعیت کنونی نباید شتاب‌زده تعرفه‌ها را حذف کرد و تولید داخل را نابود ساخت.
هستند دیگرانی که در این زمانه از ناتوانی ایرانیان برای حل مشکلات خود سخن می‌گویند و جوانان ایرانی را به ناتوانی متهم می‌کنند. برای توجیه خارج کردن قلب راکتور اراک، آن را یک راکتور ناایمن و نامطمئن که می‌تواند حادثه چرنوبیل را تکرار کند معرفی می‌کنند و اظهار می‌دارند که برای اینکه بتوانیم یک راکتور ایمن داشته باشیم باید تغییرات لازم را در این راکتور ایجاد کنیم که خارج از توانایی ایرانیان است و آنگاه‌که قلب راکتور خارج می‌شود، اعلام می‌کنند برای اینکه مطمئن شویم که راکتور اراک حتماً ساخته و بازسازی شود، به‌جای شرکت‌های خارجی با یک شرکت داخلی قرارداد بستیم و مشخص نمی‌کنند که با آن همه سخن از ناتوانی ایرانیان، چرا یک‌باره همه‌چیز گل ‌و بلبل شد و این سؤال را در ذهن متبادر می‌سازند از ابتدا نیز راکتور اراک که توسط دانشمندان جوان ایرانی ساخته شد، بی‌خطر بود و برخی از آقایان تنها برای توجیه افکار عمومی، ناایمن بودن آن و ناتوانی ایرانیان را فریاد زدند.
البته این نمونه از افراد و این دیدگاه همواره وجود داشته و خواهد داشت لیکن معضل زمانی بروز می‌کند که این خط فکری، در ارکان قدرت و تصمیم‌گیری ورود پیدا کرده و متولی انجام و تمشیت امور می‌گردد. مصیبت اینجا پیش خواهد آمد که این طرز فکر، تنها راه پیشرفت کشور را غربی شدن از نوک پا تا فرق سر می‌داند و برای اینکه به‌زعم باطل خویش، کشور را در مسیر پیشرفت قرار دهد، تلاش می‌کند دیگران را نیز با خود همراه سازد و در مواردی که لازم است اقدامی صورت گیرد، امور را به بیگانگان می‌سپارد. این امور نیز حد و مرزی نمی‌شناسد. به قول مرحوم آیت‌الله حائری، از پیش‌پاافتاده‌ترین کارها مثل بالا و پایین بردن فتیله لامپا که فرنگی‌ها ایرانی را عاجز از آن دانسته و این کار حتماً توسط یک غربی باید انجام می‌شد تا فنی‌ترین و پیچیده‌ترین علوم و دانش‌ها. واگذاری پروژه‌های نفتی، صنعتی، هوایی و... به بیگانگان تنها هنری است که این دسته از مدیران به‌زعم خویش عالی، دارند و در هرکدام از این قراردادها نیز قاعدتاً مفاسد زیادی مشابه آنچه در استات اویل و کرسنت و امثالهم اتفاق افتاده، بروز خواهد کرد و عده‌ای نوکیسگان و مرفهین بی‌درد به بهای فروش کشور به بیگانه به متاعی دست یافته به شیوه نوین، با دور دور کردن در شهرهای کشور، بر زخم اختلاف طبقاتی نمک می‌پاشند. این افراد دانسته یا نادانسته بخشی از سربازان و پیاده‌نظام دشمن هستند که در داخل کشور، به سنگرسازی البته برای دشمن مشغولند. تصور می‌کنند که در حال خدمتند درحالی‌که عمل ایشان جز خیانت نام دیگری نخواهد داشت. سخن از به‌روز بودن می‌کنند درحالی‌که متحجرینی هستند که در گذشته جا مانده‌اند و توانایی دیدن پیشرفت فناوری و دانش در این کشور را ندارند. اگر به آمارهای داخلی بی‌اعتمادند خوب است لااقل به آمار مجامع بین‌المللی و ازجمله غربی که این آقایان آن را وحی منزل می‌دانند رجوع کنند تا متوجه شوند که شرایط تغییر کرده است. به فرموده رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اول فروردین در حرم مطهر رضوی، «یکی از سنگرهای دشمن برای تسلّط بر کشور ما، عبارت بود از تزریق بی‌اعتقادی به خود، بی‌اعتمادی به خود، نداشتن اعتمادبه‌نفس ملّی؛ در مقابل چشمشان زرق ‌و برق کشورهای غربی را مشاهده می‌کردند، پیشرفت‌های علمی و پیشرفت‌های فنّاوری و زرق‌ و برق تمدّنی مادّی آن‌ها را می‌دیدند و در [کشور] خودشان این‌ها نبود، در کشور این چیزها نبود، عقب‌ماندگی بود، لذا احساس بی‌اعتمادی به خود می‌کردند، احساس ناباوری به خود می‌کردند.» انقلاب این سنگر را تخریب کرد و جوانان ایرانی با شعار ما می‌توانیم در علوم و دانش‌هایی ورود کرده‌اند که جز معدودی از کشورها، توانایی آن را ندارند و با این همه این آقایان متحجر غرب‌زده، همچنان از ناتوانی جوان ایرانی سخن گفته و سعی در ترمیم و بازسازی سنگری دارند که تخریب شده است. آن برادری که با نادیده انگاشتن توانایی دفاعی کشور، سخن از قدرت مطلق آمریکا در نابودی زیرساخت‌های کشور با یک بمب را بر زبان جاری ساخت، بعد از بازدید از توانایی دفاعی و نظامی کشور، پی به اشتباه خود برده و متوجه شد جهان آن‌گونه که وی در باور و تصور خود ساخته نیست. آمریکا اگر چنین توانایی‌ای داشت، برای آزادی تفنگداران بازداشت‌شده در خلیج‌فارس توسط نیروی دریایی سپاه، از همین برادر با التماس و خواهش تقاضای آزادی سربازان خود را نمی‌کرد بلکه از قدرت سخت‌افزاری خویش استفاده می‌کرد.
مسئله باور به توانایی ملی و داخلی و اعتقاد به شعار ما می‌توانیم نه یک مسئله نظری و دانشگاهی، بلکه موضوعی است که به حیات و ادامه انقلاب و استقلال و آزادی کشورمان ارتباط دارد و با این وصف مشخص نیست برخی عناصر که با باور، گفتار و عملکرد خویش در حال سنگرسازی برای دشمن بدعهد و کینه‌توز ملت هستند، چگونه تا بالاترین مناصب سیاسی و دولتی پیش رفته و هیچ‌کس هم از ایشان و دولت بازخواست نمی‌کند.