مشکل علاقهمندان به فوتبال هزار تومان نیست
برای بازگرداندن تماشاگران به ورزشگاه به کارهای سطحی و اقدامات تبلیغی اکتفا نکنید!
باید به مسئولان فدراسیون فوتبال یادآور شویم حالا که قدر نعمت حضور تماشاگر را ندانسته و کفران نعمت کردهاید، حالا که میخواهید جبران مافات کنید و آب رفته را به جوی برگردانید، باز به کارهای سطحی و اقدامات تبلیغی و شلوغ کاری و... اکتفا نکنید.
سرویس ورزشی-
در خبرها خواندیم که برای اینکه تماشاگر فوتبال، رغبت بیشتری برای تماشای مسابقات داخلی و عمدتا لیگ برتر، پیدا کند، قرار است قیمت بلیت ورودی به ورزشگاههای محل برگزاری مسابقات به طور محسوسی کاهش پیدا کند. ظاهرا این تصمیم بعد از آن اتخاذ شد که بلیت چند مسابقه لیگ، رایگان اعلام شد و تماشاگر پرشماری برای دیدن آن مسابقات به ورزشگاهها آمد. حالا دستاندرکاران برگزاری لیگ که ابتدا با ادامه این وضع مخالف بودند و رایگان شدن تماشای مسابقات لیگ را منطقی نمیدانستند، اینک به راه میانهای متوسل شده، و تصمیم گرفتهاند بلیت را مجانی نکنند، اما آن را ارزان نمایند تا تماشاگر بیش از گذشته برای حضور در ورزشگاهها رغبت پیدا کند.
عدم استقبال تماشاگران از مسابقات فوتبال داخلی به ویژه در بالاترین سطح آن یعنی لیگ یکی از مشکلات و اتفاقات ناخوشایندی است که از چند سال پیش به شکل ملموس و محسوس در فوتبال ما رخ میدهد به گونهای که این موضوع بارها مورد توجه کارشناسان و سوژه رسانهها واقع شده است و دراینباره نظرات مختلف اظهار شده و در پاسخ به «چرایی» آن، علتهای گوناگون مطرح شده است. پشت کردن تماشاگر به مسابقات داخلی و حتی بازی تیمهای پرطرفدار و محبوبی چون پرسپولیس و استقلال، در حالی در فوتبال ما رخ داده و به شکل یک واقعیت تلخ درآمده که در سالهای نه چندان دور، آسانترین بازیهای دو تیم، بیش از ده، پانزده هزار تماشاگر داشت و همچنین این وضعیت ناخوشایند در حالی که حالا به شکل یک واقعیت غیرقابل انکار درآمده است که از چند سال پیش بسیاری از اهالی فوتبال، رسانهها، کارشناسان و... درباره قهر کردن تماشاگر با ورزشگاهها، هشدار داده بودند و با لحن و آهنگ و بیان مختلف نوشتند و گفتند، قدر این سرمایه کمنظیر یعنی «تماشاگر» را که وجودش در کنار فوتبال و نفسش روی سکوهای ورزشگاه، شرط لازم پیشرفت فوتبال و هر رشته دیگر ورزشی است، بدانید. این قدرشناسی را هم در عمل ثابت کنید و نه در حرف.
لزوم حضور مردم در کنار ورزش
تماشاگر، نمادی است از حضور مردم در صحنه ورزش، و ما بدون اینکه قصد شعار دادن و اغراق کردن و این طور حرفها را داشته باشیم، با تکیه بر واقعیات مسلم و یافتههای علومی چون تاریخ و جامعهشناسی و... عرض میکنیم که «حضور مردم» از رموز پیشرفت امور است. هر جا «مردم» باشند، هر کجا امری را مردم یاری و همراهی کنند، شانس موفقیت آن در حد «حتم» و یقین است. همانطور که روشن است این اصل فقط درباره ورزش و فوتبال و... صدق نمیکند، عرض کردیم «هرجا» و در «هر امری»، مردم باشند، دراینباره تاریخ به طور کلی و تاریخ کشور ما به طور اخص، نمونهها و مثالهای فراوان دارد. در هر حال هر امری از امور اجتماعی، با حضور «مردم»، هم سالمتر انجام میشود وهم درصد موفقیت آن بیشتر است. متاسفانه مسئولان فوتبال و آنهایی که باید پیام این تذکرات و معنی این هشدارها را درک میکردند، آن را در نیافتند و در برابر حرف کسانی که به آنها میگفتند و هشدار میدادند که اگر قدر این تماشاگر به معنای واقعی فهمیده نشود، و برای حضور او در ورزشگاهها حرمت و اهمیت بایسته قائل نباشیم و برای حضور گرم و پرتعداد او، نه تنها منتی بر سر او نگذاریم، بلکه منت او را بکشیم و حداقل همانطور که در هر جای دنیا، در کشورهای صاحب فوتبال، تماشاگران در ورزشگاهها احساس احترام و آرامش و امنیت میکنند، ما نیز در ورزشگاههای خود، از لحظه ورود تا لحظه خروج، با تماشاگر خود طوری رفتار کنیم که حاکی از فهمیدن و درک معنای حضور او باشد.
«مردم» یعنی چه؟!
دراینباره فقط ما، حساسیت نداشته و تذکر نداده، بلکه آنها که ورزش را میشناسند، با مفاهیم علمی، ساده، بدیهی و پیشبرنده اجتماعی آشنا هستند، درباره این موضوع حتیالامکان به وظیفه خود عمل کردهاند منتها واقعیت این است که بدون تعارف هنوز که هنوز است «تماشاگر» در نزد بسیاری از مسئولان و برنامهریزان ورزش و فوتبال ما جایگاه و معنی و ارزش واقعی خود را پیدا نکردهاند. هنوز هستند کسانی که متوجه نیستند، این فوتبال، این ورزشگاه، این لیگ، این برو و بیا و... اصلا کل این مملکت و همهچیز آن مال این مردم و تماشاگر است و دردناکتر این که بعضیها بدون درک این موضوع و فهم واقعی و بایسته این اصل مهم، شانه خود را زیربار مسئولیت میدهند و چون معنای «مردم» را نمیفهمند، در قبال آنها و کار و بار و مشکلات و توقعات و مطالبات آنها احساس مسئولیت نمیکنند و در حالی که صاحب مناصب و مراتب اجتماعی و مردمی هستند، اما دنبال کار خود و باند خانواده خود میروند! و ریشه بسیاری از غلطکاریها، کمکاریها و انحرافات و... حتی خیانتها در همین فهم نادرست است.
حضور حماسی
هفته گذشته همه دیدیم و دنیا هم تماشا کرد که مردم ایران بار دیگر حماسه خلق کردند و با «حضور» خود این سرزمین بزرگ و ظلم ستیز را «بیمه» کردند. حضور مردم ما صرفا کارکرد انتخاباتی نداشت، متضمن پیامهای مهم، حیاتی و حساسی به داخل و خارج کشور، به دوست و دشمن و... بود. یکی از کارکردهای این حضور که امر انتخابات را با موفقیت بزرگ قرین کرد و تحسین جهانیان را برانگیخت، همان بود که در آغاز این مطلب ذکر شد که هر جا «مردم» باشند، از مردم کمک خواسته شود، به مردم بهاء داده شود، آن امر توأم با موفقیت و افتخارآفرینی خواهد بود، که فرمود: «یدالله معالجماعه».
همانطور که گفته شد کارکردهای این حضور فراوان است و جا دارد تحلیلگران منصف و کارشناسان متعهد با دلسوزی و اتکاء به روشهای علمی، پیامهای این انتخابات و کارکردهای آن را از ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... حوزههای متفاوت ملی و بینالمللی و... کشف و استخراج و تبیین نمایند... اما در این اتفاق آنچه که به بحث ما مربوط میشود همان است که بالاتر گفته و در واقع تکرار شد. علاوه بر این تاکید بر سر این مسئله که کسی که جرأت میکند و قدم به وادی مسئولیت اجتماعی میگذارد و برای این کار حتی داوطلب میشود، باید بیش از هر چیز معنی «مردم» را عمیقا درک کرده باشد تا بتواند عملا قدردان این مردم باشد و عملا ثابت کند معنی این «حضور حماسی» را میفهمد و درک کرده است. اگر این اتفاق افتاد و کسانی که افتخار نمایندگی مردم را پیدا کردهاند، با این طرز تلقی و دیدگاه وارد مجلس شدند، و خود را جز «مردم»، وامدار هیچ باند و دستهای نمیدانند، بدون تردید آنها میتوانند امانتداران واقعی و نماینده شایسته این مردم باشند و حضورشان منشأ خدمات و عامل پیشرفت جامعه و تحقق بخشی از آرمانهای آن باشند وگرنه ... که نه!
حل مشکل با هزار تومان!
حالا برگردیم به بحث خودمان. ورزش مال مردم است، صاحبان اصلی فوتبال و یا هر رشته دیگری مردم هستند. ورزش بدون مردم، فوتبال بدون تماشاگر، مفتش هم گران است! بنابراین مسئولان با باور این اصل خدشهناپذیر، باید تمام تلاش و همت خود را به کار بگیرند تا با عملکرد خودشان، پاسخ انتظارات و مطالبات مردم را در ورزش دهند و ثانیا با هماهنگی دستگاههای ذیربط، شرایطی را فراهم آورند تا مردم با میل و رغبت بیشتر و بهتر به ورزشگاهها و سالنها و تماشای مسابقات روی بیاورند. به گمان ما گرانی بلیت و بهایی که تماشاگر از لحاظ مادی و مالی برای تماشای یک مسابقه باید بپردازد، در ایجاد رغبت یا عدم رغبت تماشاگر برای حضور در ورزشگاهها موثر است و در جای خود عامل مهم و تعیین کنندهای هم به حساب میآید اما اشتباه است اگر تصور کنیم تنها دلیلی که مانع حضور تماشاگر در ورزشگاهها میشود، فقط بحث مادی و قیمت بلیت است و چون دراینباره فکری کردیم و چارهای اندیشیدیم و مثلا قیمت بلیت طبقه بالای ورزشگاه آزادی را هزار تومان تعیین کردیم، همه مسائل و گیرهای ذهنی و فیزیکی تماشاگر حل میشود و او به ورزشگاهها روی میآورد و ما با قوه تدبیر و برنامهریزی خود! بر مشکلی دیگر از مشکلات فوتبال فائق آمدهایم! ما معتقدیم مشکل تماشاگر با 1000 تومان حل نمیشود وبدون اینکه مخالف اقدامات سریع و ضربتی باشیم، و ضمن اینکه تاکید میکنیم مسئولان ورزش به ویژه کسانی که درباره رشتههای پرطرفداری چون فوتبال برنامهریزی میکنند باید هم و غمشان کشاندن تماشاگران به ورزشگاهها و ایجاد شوق و علاقه در نزد دوستداران این رشته و امثال آن باشد.
مشکل «همه» را حل کنید
اما اینجا هم معتقدیم باید موضوع را ریشهای و اساسی بررسی کرد، از همه جوانب دید، آسیبشناسی کرد، مثلا ما باید این نکته را در ذهن خود مرور کنیم که تماشاگر ورزشی - برخلاف قشر ورزشکاران - به تیپ و طبقه خاصی با خاستگاه مشترک اجتماعی و اقتصادی، منحصر نیست که همگی به دلیل یک مشکل آن هم مسئله مالی و قیمت بلیت به ورزشگاهها پشت کنند. ما باید بررسی کنیم که مثلا اگر یک تیپ و طبقه - که شاید اکثریت هم باشند- بیشتر به خاطر مسائل مالی و مثلا گرانی ایاب و ذهاب و قیمت بلیت و... به ورزشگاه نمیآیند - تازه این مورد هم باید به طور دقیق و مستند بررسی شود، که آیا واقعا این طور هست یا نه؟ - بقیه اقشار و طبقات که شاید اینگونه مشکلات را ندراند، چرا به ورزشگاه نمیآیند؟ ما قبول داریم و بالاتر هم بر آن تاکید کردیم که ورزش مال مردم است، معنی دیگر این حرف این است که ورزش به یک طبقه و قشر خاصی اختصاص ندارد. ورزش مال مردم است، معنیاش این است که شما در محیطهای ورزش، باید افراد مخلتف را از تیپها و طبقات گوناگون ببینید، اگر این طور نیست، باید به شکل علمی، محققانه و جامعهشناسانه به آسیبشناسی دست زد، که چرا اینگونه نیست؟ اگر فکر میکنیم با ارزان کردن بلیت، مشکل یک طبقه را حل و دلیل نیامدن آنها را به ورزشگاه خنثی و پای آن را از این پس به ورزشگاهها باز میکنیم، نباید به این تلاش و این گام اکتفا کنیم بلکه باید به دنبال این باشیم که دلیل و دلایل نیامدن سایر تیپها و اقشار را شناسایی کنیم و درصدد حل و رفع آن و آشتی دادن «مردم» به معنی کلمه با ورزشگاهها باشیم.
باز گردان آب رفته!
برای این کار، علاوه بر توجه به قیمت بلیت، به مسایل دیگری چون کیفیت فنی تیمها، مسابقات و... توجه کنید، فضای اخلاقی و فرهنگی ورزشگاه را سالم کنید، پای بزرگان و چهرههای محبوب فوتبال و... را که حضور هر کدام، هزاران تماشاگر را به ورزشگاه میکشاند، باز کنید، به نحوه سرویس دادن به تماشاگر، ازلحظه ورود به پارکینگ تا لحظه خروج از ورزشگاه، بها دهید، در همه این لحظات و مراحل و... مهمترین موضوع، باید حفظ حرمت تماشاگر باشد و.... البته اینجا فرصت نیست و قرار هم نیست که به تک تک مسایل تاثیرگذار بر حضور تماشاگر در ورزشگاهها اشاره شود، بلکه فقط به چند نمونه اشاره کردیم، تا مسئولانی که در زمان خودش و وقت مناسب، به هشدارها و تذکرات، درباره از دست دادن حضور تماشاگر و کفران این نعمت بسیار گرانبها، توجه نکردند و طبق معمول یک گوششان در بود و گوش دیگرشان دروازه، و یا حداکثر به حرف کسانی و قلمها و بلندگوهایی توجه کرده بودند که خیلی عالمانه و علاقلانه و روشنفکرانه، و البته بچگانه! «تماشاگر» را چیزی نمیدانستند و اهمیت او را در کنار ورزش و نظرات او را درباره ورزش به هیچ میگرفتند و از تماشاگر با صفت «عوام» یاد میکردند که نباید به شعارها و نظرات او- بویژه آنجا که پای خارجیان خیلی خاص! وسط است- از سوی مسئولان وقعی نهاده شود، گوش جان میسپاردند! بار دیگر یادآور شویم حالا که قدر نعمت حضور تماشاگر را ندانسته و کفران نعمت کردهاید، حالا که میخواهید جبران مافات کنید و آب رفته را به جوی برگردانید، باز به کارهای سطحی و اقدامات تبلیغی و شلوغکاری و... اکتفا نکنید، و همانطور که گفته شد، در کنار اقدامات سریع و ضربتی، با کمک اهل فن، عالمان علوم اجتماعی - البته نه آنها که فقط مدرک دارند، حرفهایشان غیرعلمی است و متاسفانه چندین مورد هم شاهد اظهارنظرهای بیپایه و اساس آنها از طریق رسانهها بودهایم و... - به حل ریشهای مسئله بپردازند. کاری کنند که «مردم» نه فقط یک تیپ و طبقه خاص، از اقشار مختلف، مثل همه جای دنیا، مثل سالهای نه چندان دور در ورزش خودمان، از حضور خود در ورزشگاهها احساس لذت کنند نه اینکه از این کار احساس حقارت و کوچکی کنند، کاری کنیم که نه تنها جوانان و نوجوانان، بلکه گروههای سنی دیگر، به ویژه تماشاگران موی سپید کرده که صرف حضورشان در سالمسازی فضای ورزشگاهها میتواند موثر باشد، قدم رنجه کرده، به ورزشگاهها بیایند و مشوق جوانترها باشند، شرایطی فراهم آوریم که تیپها و اقشار مختلف از کارمند و کارگر گرفته تا ... دکتر و استاد دانشگاه و ادیب و شاعر و... نه تنها به ورزشگاه بیایند بلکه احساس کنند که در ورزشگاه اوقات فراغت خوشی خواهند داشت و...