ارتجاع عرب و اسرائیل /نگرانی مشترک، سرنوشت مشترک
فریده شریفی
غرور و حیثیت لگدمال شده برخی کشورهای عربی که در طول چندین جنگ متوالی طی سالهای 1948، 1956، 1967 و... شکست سختی را از رژیم صهیونیستی متحمل شده بودند، اشغال فلسطین، قتلعام و آواره کردن میلیونها فلسطینی، تجاوز، جنایت، غصب و زورگویی، «رژیم صهیونیستی» را به دشمن شماره یک این کشورها تبدیل کرده بود. چنین به نظر میرسید که کشورهای عربی برای به دست آوردن حقوق از دست رفته ملت فلسطین و اعاده حیثیت خود همصدا و هماهنگ با این دشمن مشترک به مقابله برمیخیزند و نام اسرائیل را از صفحه روزگار پاک میکنند.
اما نه تنها این گونه نشد بلکه برخی کشورهای عربی در راه عادیسازی روابط و حتی تعمیق روابط با این رژیم بر یکدیگر پیشی گرفتند.
دیری نپایید که «ملک حسین» پادشاه سابق اردن با اسرائیل روابط پنهانی برقرار کرد و «انور سادات» رئیسجمهور مصر در 20 نوامبر 1977 با سفر به سرزمینهای اشغالی در کنست (پارلمان) رژیم صهیونیستی سخنرانی کرد و «گلدا مایر» نخستوزیر زن این رژیم را آنچنان در بغل گرفت که گویا ناجی ملت فلسطین را بغل گرفته است!
«عبدالله» پادشاه کنونی اردن نیز بارها با مقامات صهیونیستی دیدار کرده و به رغم پدرش که تلاش میکرد لااقل ظواهر را حفظ کند، وی از ظواهر فراتر رفت و حتی قراردادی موسوم به «وادی عربه» با اسرائیل منعقد کرد و روابط تجاری و اقتصادی خود با رژیم صهیونیستی را گسترش داد.
کشورهای دیگر نیز از جمله تونس، مراکش، قطر و عمان هم ارتباطاتی با رژیم صهیونیستی برقرار کردند و مهمترین مسئلهای را که برای عادیسازی روابط خود با این رژیم دستاویز قرار دادند مسئله «ایرانهراسی» و همچنین «بحران سوریه» بود.
به عبارت دیگر وقایعی که طی سالهای گذشته در منطقه خاورمیانه به وقوع پیوست نشان داد که شماری از کشورهای مرتجع عربی فقط خواستار عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی نیستند، بلکه با همراهی و هماهنگی این رژیم میکوشند در تحولات منطقه تاثیرگذار باشند و منافع خود را حفظ کنند.
در حال حاضر برخی از کشورهای عربی تحت رهبری و حمایت عربستان سعودی به دنبال مقابله و رویارویی با ایران هستند. این کشورها برای اینکه ایران بعد از توافق هستهای را که به سرعت به جامعه جهانی پیوسته و در مناسبات منطقهای و بینالمللی تاثیرگذار شده است تحت فشار بگذارند، حتی حاضرند با اسرائیل رابطه نزدیکتری برقرار کنند تا ایران را در شرایط بدی قرار دهند.
روزنامه آمریکایی «وال استریت ژورنال» به این واقعیت اذعان میکند که تعدادی از کشورهای عربی تلاش زیادی دارند که با اسرائیل روابط نزدیکی داشته باشند زیرا ایران را به عنوان دشمن مشترک خود در نظر میگیرند و تیره شدن روابط تهران، ریاض بهترین فرصت را برای تلآویو به وجود آورده تا با حاکمان سعودی رابطه نزدیکی ایجاد کند.
وال استریت ژورنال به تمایل برخی از نمایندگان کنست اسرائیل نیز اشاره میکند و مینویسد، برخی نمایندگان خواستار روابط آشکاری با عربستان و کشورهای عربی شدهاند چرا که اعتقاد دارند منافع مشترکی با یکدیگر دارند که میتواند منجر به اتحاد آنان شود!
«دوری گلد» از مقامات وزارت خارجه اسرائیل نیز طی اظهاراتی فاش کرد که طی ماههای اخیر روابط محرمانهای میان عربستان و برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی برقرار شده است.
وی مدعی شده که کشورهای عرب سنی منطقه، متحدان اسرائیل هستند و زمینههای مشترکی میان آنان وجود دارد.
روابط غیررسمی میان اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج فارس موضوع جدیدی نیست، هر دو طرف در مورد منافع امنیتی متقابل به تبادل اطلاعات میپردازند، اخیرا نیز دفتر دیپلماتیک رژیم صهیونیستی در امارات متحده عربی گشایش یافته است.
عامل دیگری که کشورهای مرتجع عربی را به رژیم صهیونیستی نزدیک ساخته مسئله بحران سوریه است، حضور نیروهای غربی تحت عنوان «ائتلاف ضد داعش» طی سالهای اخیر نه تنها مشکل تروریسم را حل و فصل نکرد بلکه مشخص شد که این ائتلاف نه برای مقابله با تروریستها بلکه برای سرنگونی نظام بشار اسد رئیسجمهور سوریه شکل گرفته و تنها هدفش مقابله با نظام سوریه است.
از سوی دیگر پیروزیهای پیدرپی مقاومت اسلامی در سوریه و همراهی کشور روسیه با نیروهای مقاومت موجب شد که نه تنها نظام بشار اسد سرنگون نشود، بلکه همچنان به حیات خود ادامه دهد. صهیونیستها خود اعتراف کردهاند که حزبالله در سوریه نه تنها ضعیف نشده بلکه قویتر هم شده است. قبلا حزبالله بیشتر در حوزه نبرد نامتقارن و جنگهای پارتیزانی و چریکی تبحر داشت اما اکنون در جنگهای کلاسیک هم تجربه کسب کرده است و رژیم صهیونیستی از این احساس خطر میکند.
صهیونیستها که ابتدا شعار نیل تا فرات میدادند، از سال 1982 شعار خود را تغییر داده و نزدیکی با کشورهای مرتجع عربی را راهبرد خود کردهاند. آنها تلاش دارند که این راهبرد را حفظ کنند و بر اساس آن خود را مجهز میکنند و این یکی از دلایل اصلی مقابله آنها با ایران و حزبالله است.
اکنون نظریهپردازان غربی اعتراف کردهاند که مقاومت اسلامی در منطقه، جهان نوینی را به تصویر کشیده و در این تصویر اسلام قدرت برتر جهان شده است و کشورهای حامی مقاومت حرف اول را میزنند.
به همین دلیل کشورهای عربی که پایههای نظامهای دیکتاتوری خود را متزلزل و سست میبینند تلاش میکنند که در جبهه مقابل رزمندگان مقاومت صفآرایی کنند و با دشمنان مقاومت همراه و هماهنگ شوند و در این میان چه رژیمی بهتر از اسرائیل که در دشمنی و معاندت با مقاومت اسلامی سابقهای طولانی دارد.
کشورهای عربی و همچنین شیخنشینهای خلیج فارس در همراهی و همدستی با رژیم صهیونیستی تا آنجا پیش رفتهاند که اخیرا نام حزبالله را در فهرست گروههای تروریستی قرار دادند تا با این اقدام، دشمنی خود را با مقاومت اسلامی به اثبات برسانند.عربستان سعودی و متحدان آن پس از شکست مفتضحانه در سوریه، یمن و عراق این بار با این تصمیم خصمانه درصدد انتقامگیری از محور مقاومت ضد صهیونیستی و تکفیری هستند.
در واقع با اعلام شورای همکاری خلیج فارس مبنی بر قرار دادن حزبالله در فهرست گروههای تروریستی و به دنبال آن بیانیه وزیران اتحادیه عرب در تایید این موضوع، کشورهای عربی رسما روابط خود را با اسرائیل آغاز کردند.
اما تصمیم قرار دادن حزبالله در فهرست گروههای تروریستی برای حزبالله شگفتآور نبود. پس از شکست فشارهای عربستان و رژیم صهیونیستی برای صادر شدن قطعنامه در شورای امنیت علیه حزبالله چنین چیزی پیشبینی میشد، اما این مسئله برای مقاومت و حزبالله چندان مهم نیست چرا که همه میدانند که این مسئله در چارچوب پشتیبانی از تروریسم صهیونیستی و تکفیری است. در واقع این اقدام نشاندهنده تحقق شروط صهیونیستها برای عادیسازی روابط با برخی از کشورهای عربی است.
تحلیلگران معتقدند در شرایطی که عربستان شکست سختی در یمن، سوریه و عراق خورده و هزینه بالایی برای حضور نظامی خود در این کشورها متحمل شده تلاش میکند که دشمنان خود را در فهرست گروههای تروریستی قرار دهد تا هم به خیال خود میان گروهها، طوایف و اقوام لبنانی اختلاف بیندازد و هم توجهها را از شکستهای خود منحرف کند.غائله اخیر رژیم آل سعود در قطع کمکهای مالی به ارتش لبنان نیز دقیقا در راستای همین هدف صورت گرفت.
عربستان میکوشد با این توطئهها توجهها را از جنایتها و سیاستهای اشتباه خود منحرف کند تا بتواند از مسئولیت خود در گسترش تروریسم شانه خالی کند.
رسانههای سعودی نیز در خدمت این رژیم آنچنان تبلیغات و جنگ روانی به راه انداختهاند که اکثر عربها اسرائیل را دشمن خود نمیدانند بلکه بالعکس ایران را دشمن به حساب میآورند.
نتایج یک نظرسنجی جدید در عربستان نشان میدهد که تنها 18 درصد از مردم عربستان، اسرائیل را بزرگترین تهدید تلقی میکنند و بیش از نیمی از عربستانیها، ایران و پس از آن داعش را دشمنان اصلی خود میدانند.
شگفتانگیزترین نتیجه این است که 24 درصد از سعودیها از اتحاد با اسرائیل در مبارزه با ایران حمایت میکنند.در هر صورت تکیه اعراب بر رژیم پوشالی صهیونیستی که همه نشانهها، نشان از فروپاشی آن در آیندهای نزدیک دارد تکیه بر باد است و دیر یا زود این رژیمها به همان راهی خواهند رفت که دیگر حکام عربی در جریان بیداری اسلامی به آن راه رفتند.