راه باز است و همت چاره ساز (نگاه)
محمدهادی صحرایی
همه آمده بودند، مثل 22 بهمن امسال. حتی آنها که تا به حال رأی نداده بودند و انگار هر دورهای کسانی میآیند که بغیر از رأی اولیهای تازه به سن رسیده، رأی اولی به انقلاب هستند. مثل آنها که برای اولین بار به راهپیمایی میآیند. هر کدام از اینها به دلیلی رأی اولی به انقلابند. گروهی را ثبات نظام اسلامی به تحرک وامیدارد و گروهی را پیشرفت انقلاب امیدوار میکند. گروهی خود را از کاروان جا مانده میدانند و دیگر نمیخواهند بمانند که جای ماندن نیست و مسیر رفتنی را باید رفت و افقهای روشن را باید دید و مرزها را باید درنوردید که خاصیت انقلاب در پویش و پویایی است و ایستادن در کارش نیست و آنها که انقلابی نیستند و یا انقلابی نماندهاند به بن بست میرسند. ممکن است در دل سایر انقلابها، ضد انقلابش باشد ولی در دل انقلاب اسلامی ایرانیان که امید همه مستضعفان عالم است شور و شعور است و ایمان که دائماً میزاید و میرویاند و موج میزند.
در انقلاب اسلامی خمینی که در هیچ کجای جهان بینام او شناخته شده نیست، اگرچه گروهی ولو از سابقین و مؤثرین، خسته میشوند و میمانند و یا میریزند ولی گروههای تازه نفسی میرویند و میآیند و عَلَم به دوش میگیرند و اسلام و انقلاب را به پیش میبرند چونکه میدانند و اعتقاد دارند به آنچه که خدا فرمود: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، هر كس از شما از دين خود برگردد، به زودى خدا گروهى ديگر را مىآورد كه آنان را دوست مىدارد و آنان نيز او را دوست دارند. با مؤمنان، فروتن، بر كافران سرفرازند. در راه خدا جهاد مىكنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى نمىترسند. اين فضل خداست. آن را به هر كه بخواهد مىدهد، و خدا گشايشگر داناست.* و این را رسالتی میدانند که باید به انجام برسانند. میدانند که این مردم شهید داده و زجر کشیده، انقلاب نکردند که تنها نانشان در روغن بیفتد و رونق در کسب و کارشان. انقلاب کردند تا بتوانند راحتتر دینداری کنند. تا بتوانند در سایه دین که عزتشان داده، خود مملکتشان را اداره کنند و مسؤلینشان را اجنبیها تعیین نکنند و دستور ندهند. میدانستند اگر عزت دینداری بیاید رونق هم میآید و ذلت دور میشود و آبی که با تسلیم در برابر یزید باز شود، خوردنی نیست.
گروهی را نیز دشمنان نادان به غیرت میآورند و به عرصه تصمیم میرسانند. اگرچه نادانی در ظواهر دشمنان حیلهگر ایران دیده نمیشود ولی آوازه و شکوه پیشرفت و پیروزی انقلاب اسلامی آنها را دیوانه کرده و عقلشان را زایل نموده و آنان هر از گاهی اقدامی میکنند که اگرچه عدویند و دشمن ولی سبب خیر میشوند چون خدا میخواهد. آیا این پیشرفت و پیروزی نیست که علاوه بر دوستان، تمام دشمنان انقلاب را نیز به تماشای عظمت ایران نشانده است؟ اگر ایران برای غرب مهم نبود و اگر دشمن بزرگ آنان نبود و اهمیتی برایشان نداشت و از آن نمیترسیدند، چرا قلدران عالم و جهانخواران خونخوار تا این اندازه از انتخاب مردم میترسند؟ چرا توصیه میکنند به آنها که به تعبیر آنها افراطیاند و به واقع انقلابیاند رأی ندهند؟ چرا میخواهند چون مشرکان مکه، مردم جهان را از شنیدن صدای اسلام ناب که از نای انقلاب اسلامی به گوش میرسد به دور نگه دارند؟ چرا میخواهند مردم به کسانی رأی دهند که به تعبیر آنها میانهرو و به تعبیر واقعی وادادهاند؟ و چرا میگویند هرچیزی غیراز ایران و every thing but iran.
دشمنان در هر انتخاباتی که در ایران برگزار میشود، لرزه بر تن میگیرند و به دست و پا میافتند. در ظاهر اظهار بیاهمیتی میکنند ولی در عمل از هر اقدامی که بتوانند ایران را متوقف کنند فرونمیگذارند. با دست پس میزنند و با پا پیش میکشند. در هر دورهای عدهای فریب خورده و خاص را هزینه میکنند و برای مردمان عیان میکنند که همیشه کاروانها، خستگانی دارند که از نفس افتادهاند و محل طمع دشمنانند. دشمن آنها را بهانه میکند و با تهدید، تطمیع و تحمیق آنها را به سمت خود میکشاند. گروهی را با پول و گروهی را با مقام و مدرک و گروهی را با وعدهها فریب میدهد و میخرد و عدهای دیگر را با ضعفهای اخلاقی و تلههای جنسی از راه به در میکند و همگی نفوذی دشمن میشوند و ابزار او و حافظ منافعش. چه بدانند و چه ندانند مرعوب میشوند و دهان و قلم به مزد دشمن. منافع کشور را با منافع دشمن عوض میکنند و وکیل مدافعش میشوند. با تعریف و تمجید آنها اغوا میشوند و دیگر ارادهای برای مخالفت و انکار ندارند و ... تا آنجا پیش میروند که دیگر ایرانی را نمیبینند و نمیخواهند و معتقد میشوند که تمام امور مملکت به دست دشمنان است از آب تا آبادانی کشور.
انقلاب اسلامی ما اگرچه انقلاب ارزشها است و باید از انقلاب درونی شروع شده باشد ولی در میان آنها که در موج انقلاب افتادند، هستند کسانی که برای انقلابی بودن و انقلابی ماندن، آمادگی لازم را نداشتند و یا بعضاً به سودای دیگری در این عرصه آمدند و هر چند هزینهای چون دیگران برای انقلاب ندادند و خود و خاندانشان از سایر مردم بهرهمندتر بوده و هستند و از سفره انقلاب لقمه بیشتری برداشتند، از راه ماندند و بیش از دیگران ملامت میکنند و دائماً ایراد میگیرند. از انقلاب یکسره طلبکارند و غر میزنند و همیشه متوقعند. عدالت علی را خوش نمیدارند و وقتی ثروت و مقام خود را در خطر میبینند، میشورند و بازی خراب میکنند. انقلاب را برای خود مصادره نمودهاند و کشور را برای خود میخواهند و میدانند. نه به قانون تن میدهند نه به رأی مردم و نه برای انقلاب ارزشی واقعی قائلند و... و اکنون مطمح نظر دشمنانند و زبان به کام آنان در کام میچرخانند که اینها هم نفوذی شدهاند حتی اگر خود ندانند. چرا که اگر میدانستند و میخواستند از تعریف دشمن تبری میجستند و به ملت و ارزشهای انقلابیاش تولی میکردند.
اینبار هم مردم آمدند، محکمتر از همیشه و مصممتر از هربار دیگر. آمدند تا دوباره بر شعار تکراری مشت محکم بر دهان یاوه گویان را تأکید کنند. آمریکا و انگلیس اگر میتوانستند مشکلات بیشمار خود را حل میکردند که عمدهاش باتلاق عراق و سوریه است. ملکه انگلیس هم اگر میتوانست مشکلات کشورش را میدید که کل اگر طبیب بودی ... و حکومت حجاز اگر میتوانست و میفهمید برای مردمش حکومتی مردمی با آزادیهای مدنی به ارمغان میآورد حتی با یک انتخابات، نه حکومتی پلیسی و سرکوبگر حق زنان را نادیده نمیگرفت و به شخصیت آنها احترام میگذاشت. آل سعود را چه رسد که در مورد فرزانگان ایرانی چانه بجنباند و اظهار نظری کند.
مردم آمدند تا بیعت تازه کنند با امام و شهیدان و رهبر و ارزشهای اصیل انقلاب اسلامی تا مجلسی را شکل دهند که إن شاءالله در شأن انقلاب و کشور باشد و خبرگانی را برگزینند که زینت نظام باشند. آمدند چراکه رأی هم حقشان است و هم تکلیف. رأی دادند به راه روشن انقلاب که مبارزه با کفر و ظلم است و حفظ تمامیت ارضی و منافع ملی. رأی دادند تا مجاهدتهای دانشمندان هستهای را ارج نهاده باشند. رأی دادند تا اخلاص امثال قاسم سلیمانی و مدافعان حرم را ارج نهاده باشند و اینکه مرز مقاومت را در آن سوی مرزها نگه دارند.
و فردا نوبت منتخبین است و مسئولین تا قدر این نعمت و جهاد این ملت را بدانند و همت کنند و قدمهای محکمتری بردارند که مردم منتظر کارند و اقدام عملی، نه وعده و حرفهای تکراری. منتظرند تا ارادهای محکمتر ببینند و قدمهایی استوارتر. و منتخبین و مسئولین بدانند که مراقبت و محافظت از رأی مردم که امانت است و حق الناس، وظیفهای است که اکنون بر دوش آنهاست و این مراقبت و محافظت تنها با کار است و پرهیز از هر آنچه که آنها را از انجام تکلیفشان باز میدارد. سیاسی کاری و گرفتار شدن در زد و بندهای حزبی و گروهی، تنها ناشکری به درگاه خداست و قدرنشناسی و خیانت به اعتماد مردم. شعارهای عمده نامزدها که حکایت از خواست مردم است، عمدتاً شکوفایی اقتصاد است و بهبود معیشت و حفظ و گسترش اقتدار ملی که نقشه راه مسئولین است و اکنون راه برای خدمت باز است و همت چاره سازاست.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* یا ایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یأتی الله بقوم یحبهم و یحبونه اذله علی المومنین اعزه علی الکافرین یجاهدون فی سبیلالله و لایخافون لومه لائم ذلک فضل الله یوتیه من یشاء و الله واسع علیم. (سوره مبارکه مائده آیه 54)