مسئولان کار امروز را به فردا موکول نکنند
ورزش ایران ظرفیت درخشش در عرصه جهانی را دارد
سرویس ورزشی-
مملکتی و مردمی که در خیلی از عرصهها، خوش درخشیده، تحسین جهانیان را برانگیخته، تعظیم و تسلیم دشمنان را موجب شده، غیرممکنها را ممکن ساخته و... حتما و حتما در ورزش هم قادر به پیشرفت و درخشیدن و مطرح شدن در جمع بزرگان و نام آوران جهانی است.
ما میدانیم که مسئولان کشورمان، در عرصههای مختلف و گوناگون درگیر مسائل و مشکلات هستند، مسائل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، علمی و ... در این موضوع شکی وجود ندارد، اما معتقدیم اینها دلیل نمیشود که آنها ورزش را به حال خود که نه، بلکه به دست هرکس و ناکسی بسپارند و برای آن اهمیت بایسته- را قائل نشوند. ورزش به سهم خود- نه کمتر و نه بیشتر- موضوعی دارای اهمیت است و باید به آن به اندازه خودش- و باز نه کم و نه بیش- برای آن ارزش و توجه، قائل شوند. این کاری است که در همه جای دنیا میشود، حتی در کشوری مثل عراق، با آن همه مشکلات و سختیها و موانع داخلی و خارجی و ... رشتههایی مثل فوتبال، به حال خود رها نشده و آن را به دست نااهلان نسپاردهاند تا آنها نیز از طریق این رشته منافع مادی و یا اغراض سیاسی و فرهنگی خود را تامین کنند. برای اصلاح وضع ورزش، نه تنها مسئولان و اهالی ورزش که دیگرانی که میتوانند کاری کنند و باید کاری انجام دهند، مثل همین مجلس شورای اسلامی، باید همه تلاش و کوشش خود را به کار بگیرند. این موضوع وقتی اهمیت بیشتری پیدا میکند که با نگاهی واقع بینانه و نه از سرتعصب و اغراق و شعار زدگی، و به گواه و نظریات کارشناسی که یا از زبان صاحبنظران وطنی و یا خارجی شنیده میشود، ورزش ما در اکثر رشتهها، دارای ظرفیت و تواناییهای قابل توجه و بالقوه است که در صورت استفاده صحیح از آن و داشتن برنامه و نقشه مناسب و کارساز، خیلی زود میتواند در عرصههای قهرمانی و در سطوح قارهای یا جهانی، مطرح شوند و موجب سرفرازی و غرور ملی شوند.
اصلاح نگرش و روش مدیریتی
باز هم ناچاریم برای مثال به رشته فوتبال استناد کنیم. این رشته در کشور ما و در ورزش ما و برای مردم علاقمند و ورزش دوست ما، امتحان خود را به خوبی داده است و سابقهای روشن و پرافتخار در دفتر ورزش ما ثبت کرده است. حرف ما و خیلی از اهالی ورزش این است، شرایط و تمهیداتی فراهم آید تا این رشته ورزشی بتواند، در مسیری حرکت کند که به تکرار و تجدید آن افتخارات منجر شود. تکرار میکنیم حرف ما از سر شعارزدگی و یا تعصب بیجا و ... نیست، بیهوده برکاری ناشدنی و امکانناپذیر، اصرار نمیکنیم. ما جدا معتقدیم که وضع این فوتبال، قابل اصلاح است، بازگشت فوتبال به روزهای اوج خود، امری شدنی و ممکن است، ما بارها به صراحت نوشته و اعلام نظر کردهایم، فاصله فوتبال ما از صدرنشینان آسیایی، قابل جبران است، و فاصله ما با رقیبانی مثل ژاپن و ... هرگز 3 گل نیست، بلکه این نحوه مدیریت و اداره فوتبال ماست که از مدیریت فوتبال ژاپن و کره و ... نه 3 گل بلکه ده گل عقب است!
بنابر این در صورت تلاش برای اصلاح مدیریت، که البته منظور صرفا تغییر اسمها و آدمها نیست، بلکه منظور از اصلاح، تغییر در روشها و شیوهها و نگرشهای مدیریتی است، میتوان این فاصله را خیلی کم کرد.
خطر تعلیق!
منتها درد آنجاست که هر وقت بحث از اصلاح مدیریت پیش میآید، عدهای که منافع خود را در حفظ وضع موجود میبینند، نام و نان خود را در رهگذر چنین مدیریتی و تداوم چنین وضع و شرایطی بر فوتبال تامین میکنند، فریاد بر میآورند که نباید در کار مدیریت فوتبال «دخالت» کرد! چرا که با خطر «تعلیق»! مواجه میشویم. در حالی که واقعیت این است که آنقدر که خط این گونه افراد و افکار، موجودیت و سلامت و آینده فوتبال ما را به خطر میاندازد، «تعلیق» این کار را انجام نمیدهد و تا این اندازه برای فوتبال ما خطرناک نیست، منتها عدهای با «تعلیق، تعلیق» راه انداختن، میخواهند، وضعیت کنونی و شرایط موجود «تعییر» نکند، تا آنکه کماکان بر مرکب مراد سوار باشند و از گرده فوتبال کولی بگیرند و ... برایشان هم اصلا نظر و قضاوت کارشناسان و مردم اهمیتی ندارد. امیدواریم در این باره مسئولان امر از این شلوغ کاریها و بلوف زدنها و تهدید کردنها، جانخورند و به وظیفه ملی و حرفهای خود عمل کنند. قبلا هم گفتهایم و نوشتهایم، مردم و علاقمندان، تعلیق فوتبالی را که قرار است در آن منافع دیگران بر منافع جمع، ترجیح داده شود و کانونی شود برای هیاهو و جولان دادن جریانات فاسد و مخرب، را به ادامه وضع موجود، ترجیح میدهند. ضمن اینکه همان طور که مدیر محترم ورزش گفته است «در اساسنامهها و آئیننامههای فدراسیون جهانی هم اشاره شده که باید به قوانین داخلی احترام گذاشت»، همان طور که باید به آییننامههای فدراسیونهای جهانی احترام گذاشت.
عمل به وظیفه
برگردیم سربحث اصلی خودمان که گفتهاند و درست هم گفتهاند «سخن را چون بسیار آرایش کنند، مقصود فراموش میشود.» و البته ما در اینجا قصد آرایش سخن را نداریم. اصلا همان طور که ملاحظه فرمودهاید ما اینجا حتی زیاد به «آیین و اصول سخن» و نوشتن هم توجه نداریم، بلکه قصد داریم از فرصت و امکان در اختیار استفاده کرده، حرفها را بزنیم و گفتنیها را بگوئیم و توقعات و انتظارات و مطالبات را یادآور شویم. ما نه سخنور هستیم و نه نویسنده و نه ادیب و نه شاعر و نه نظریه پرداز، ما فقط وظیفهای برعهده داریم و رسالتی و قلمی را به امانت به دست ما سپردهاند و ... بدون اینکه زیاد در قید آرایش و یا حتی در فکر فعل و فاعل مناسب و ... باشیم، این دغدغه و نگرانی را داریم که در امانت خیانت نکنیم.
«تکیه به گذشته»
نه«بازگشت به گذشته»
باری، حرف ما این است که توقعات و انتظارات ما شخصی و باندی و از سر خوش خیالی و خودخواهی نیست، بلکه تقریبا همان مطالباتی است که مردم علاقمند از ورزش و مسئولان آن دارند و آنها نیز اهل فهم و تشخیص هستند، دنبال بلندپروازی و جاهطلبی و تحمیل خواستههای نا به حق و یا اذیت و آزار دادن مسئولان نیستند. آنها در طول تاریخ پرفراز و نشیب اغلب افتخار آفرین خود، در عرصههای مختلف، جزو سرآمدان و «بهترین»ها بودند. انقلاب آنها که با نام و ماهیت «اسلام» عزیز بر پاشد، فقط در پی تغییر نام رژیم از «شاهنشاهی» به «جمهوری اسلامی» و جایگزین کردن دولتمردان و کارگزارانی به جای کارگزاران و دولتمردان دیگری و خلاصه، رفتن «زید» و آمدن «عمرو» نبود، آنها با این انقلاب خود، به دنبال احیای گذشته پرافتخار خود بودند. آنها به دنبال «بازگشت به گذشته» نبودند، بلکه با «تکیه برگذشته»، گذشتهای که به آنها هویت و اعتماد به نفس و شجاعت میبخشید، به دنبال این بودند که باز «امروز» و «آینده» هم در عرصههای مختلف جزو سرآمدان و «بهترین»ها باشند.
تا اینجای کار در بسیاری از عرصهها به هدف خود نائل آمده و یا در راه تحقق این هدف حرکت میکنند. آنها- و به نفع آنها و امثال ما- میخواهند در ورزش هم، بهترین باشند، سرآمد باشند و این خواسته، با توجه به سابقه، پشتوانه، امکانات، داشتهها، به ویژه جوانان برومند و ... باهوش و مستعد- که در اکثر رشتههای علمی، نظامی، هنری و ورزشی و ... لیاقت خود را ثابت کردهاند- خواستهای غیر منطقی و بلند پروازانه و تحمیلی نیست.
آرمانها فراموش شدنی نیست
آنها میخواهند ورزش در این کشور به سهم خود اولا منادی و مروج پاکی و اخلاق و منشا روحیات پهلوانی و جوانمردی باشد، و ثانیا استعداد و توان ورزشکاران و جوانان کشورشان، هدر نرود، با برنامهای دقیق کشف و به سوی افتخار آفرینی و خلق غرور ملی، هدایت و راهنمایی شود و ... تمام حرف و همه دعوا بر سر همین یکی، دو جمله آخر است.
مملکتی و مردمی که در خیلی از عرصهها، خوش درخشیده، تحسین جهانیان را برانگیخته، تعظیم و تسلیم دشمنان را موجب شده، غیرممکنها را ممکن ساخته و .... حتما و حتما در ورزش هم قادر به پیشرفت و درخشیدن و مطرح شدن در جمع بزرگان و نامآوران جهانی است. این آرمان مردم انقلابی و تحولخواه و موحد ایران در ورزش است و مسئولان چه ورزشی و چه غیرورزشی باید به سهم خود، بضاعت و توان و در حد وظایف خود، در پی برآوردن این خواسته باشند. البته در این راه کسی توقع ندارد، همه این اتفاقات یکشبه و ناگهانی رخ دهد، بلکه این انتظار است که با توکل به خدا و تکیه بر نیروی عقل و تدبیر و با برنامهای حساب شده، با طمانینه و سعه صدر و تلاشی بیوقفه و ... در «مسیر» منتهی به هدف حرکت کرد. مسلما این انتظار و این آرمان انقلابی، فراموش شدنی نیست، مثل همه آرمانها و اهداف انقلابی در عرصههای مختلف که چند روز پیش و در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و از زبان مردم انقلابی، در سراسر ایران طنینانداز شد. چه بهتر که مسئولان فعلی ورزش کاری را که بالاخره باید انجام شود، به فردا و به دیگران و مسئولان بعدی موکول نکنند و به سهم و توان و در حد زحمت خود، برای تحقق این توقعات و آرمان مردمی، با شجاعت و روحیه انقلابی و جهادی در ورزش کوشا باشند.