kayhan.ir

کد خبر: ۶۷۹۴۴
تاریخ انتشار : ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۹:۱۶

فساد جنون آمیز در دربار پهلوی(فساد عصر پهلوی)


یكی دیگر از دوستان پاریسی فرح «كریم پاشا بهادری» بود. «فرح از اوایل ورود به پاریس با او آشنا شده بود و بیشتر اوقات خود را با هم سپری می‌كردند.» كریم از فرح خواستگاری كرد و با اینكه رضا قطبی پسردایی فرح مخالفت كرد، این خواستگاری موافقت شد و بدون اجازه خانواده «در یك جشن كوچك با حضور دوستان و تنی چند از دانشجویان ایرانی مقیم پاریس رسماً نامزدی خود را اعلام كردند.»
به محض خواستگاری شاه، فرح نسبت به این نامزد بی‌وفایی كرد، ولی بی‌وفایی فرح طولی نكشید و هنگامی كه ملكه ایران شد، این دوست قدیمی را به كاخ آورد و محفل انس سابق را با سایر دوستان راه‌اندازی كرد. به گفته ملكه مادر «این دختر (فرح) آن‌قدر وقیح بود كه كریم پاشا بهادری را آورده بود كنار دست محمدرضا به عنوان رئیس دفتر ملكه.»
معروف‌ترین فساد جنسی فرح، كشف رابطه او با فریدون جوادی بود. «فریدون جوادی از قدیمی‌ترین دوستان ایام تحصیل فرح در پاریس و در واقع اولین دوست او در فرانسه بود.» به دنبال فرح، جوادی نیز به دربار راه یافت. جوادی دوست سفر و حضر فرح بود. در مسافرتی كه فرح و دوستانش به خجیر در منطقه جاجرود رفته بودند، فرح با جوادی مشغول معاشقه بود كه یكی از سربازان گارد آنها را دید.
سرباز چون جرئت اعتراض به فرح را نداشت، به فریدون جوادی اعتراض می‌كند. این سرباز از لرهای خرم‌آباد بود و چون متعصب بود، نزد فرمانده‌اش سرهنگ بیگلری رفت و گفت: «ما خیال می‌كردیم كه از یك زن عفیفه نگهبانی می‌كنیم و نمی‌دانستیم كه این‌طور مسائل هم در میان است.» سرانجام سرباز را با تهدید و تحبیب و خریدن یك مغازه مرخص كردند.  رابطه فرح و جوادی در یك دربار فاسد، امر غیرمنتظره‌ای جلوه نمی‌كرد و تنها در موقع بروز رقابت‌ها و حسادت‌ها تجلی می‌كرد. فرح نه‌تنها از فاش شدن این ماجرا واهمه‌ای نداشت، بلكه دستور داد تا اتاق یكی از مأموران گارد را در اختیار جوادی قرار دهند تا نزدیك او باشد. ملكه مادر در این باره معتقد است فرح «عمداً و عالماً كاری می‌كرد كه به محمدرضا لطمه بخورد.» ملكه مادر در عكس‌العمل به این ماجرای عشقی می‌نویسد: «خب چه كار می‌توانستم بكنم؟ اگر می‌خواستم به محمدرضا بگویم درست نبود و پسرم ناراحت می‌شد. این بود كه خودم فرح را خواستم كه به او نهیب زدم؛ زنیكه گدازاده خجالت نمی‌كشی این قبیل كارها را جلوی چشم كاركنان دربار انجام می‌دهی؟» البته ملكه پهلوی درباره غیرت محمدرضا گزافه‌گویی می‌كند. چطور ممكن است شاهی كه خود مظهر فساد است و خواهر و مادرش در پیش چشمش به هرزگی می‌پرداختند از رابطه همسرش ناراحت شود؟ شاید پاسخ فرح به ملكه تأییدی بر استنباط ما باشد. فرح گفت: «درست گفته‌اند، شاه می‌بخشد؛ شیخ علی‌خان نمی‌بخشد! خود محمدرضا مرا آزاد گذاشته، آن وقت به تو حساب پس بدهم؟»
ماجرای عشقی دیگر فرح با بژورن مایرولد است. فرح یك شب در كافه محله لاتن با وی كه یك دانشجوی نروژی بود، آشنا شد و ... این رابطه همچنان برقرار بود تا اینكه فرح چند وقت بعد ناپدید شد. پس از آن بژورن از روزنامه‌ها فهمید كه فرح نامزد شاه ایران شده است. فرح هنگام بازگشت به فرانسه او را خواست و موضوع را به اطلاع وی رساند. فرح به وی گفت: «بژورن من همان هستم كه بودم، برای تو ملكه یا علیاحضرت نیستم، فقط و فقط فرح هستم. به من وعده بده كه دوستی ما در قلب ما هر طوری كه شده است، باقی بماند.» فرح گاهی اوقات رعایت شأن و جایگاه ملكه را نمی‌كرد و با هر بی‌سر و پایی طرح مراوده می‌ریخت. از جمله با مربی اسكی‌اش كه یك نجار سوئیسی بود، در حال معاشقه دیده شد.
رفتار جلف فرح در كاخ یك مرتبه شاه را نیز به خشم آورد. او در پاسخ به فرح كه از شاه می‌خواست استراحت بیشتری بكند با لحنی پرخا‌ش‌كنان گفت: «تنها یك راه برای استراحت كردن من وجود دارد و آن هم این است كه از دعوت كردن این بچه خوشگل‌ها كه دور و برتان می‌گردند، دست بردارید. وقتی اینجور آدم‌ها دور و برم را گرفته‌اند چطور انتظار دارید كه استراحت كنم؟»
درباریان شاه چنان در فساد غوطه‌ور بودند كه گاه دست به اعمالی جنون‌آمیز می‌زدند. در فرهنگ مذهبی مردم ایران، هم‌آغوشی مرد و زن نامحرم یا با هم رقصیدن آنها دیگر حیثیتی برای آن خانواده باقی نمی‌گذاشت. حتی فریده دیبا در مهمانی كاخ سفید از اینكه مردان و زنان یكدیگر را در حضور هم می‌بوسند و خیلی صمیمانه با زنان یكدیگر در حضور هم می‌رقصند، سخت تعجب می‌كرد، ولی هنوز غرق در تعجب بود كه «كندی هم چند دور با فرح رقصید و محمدرضا هم درحالی كه دست‌هایش را دور كمر ژاكلین حلقه كرده بود با او رقصید.» چند سال بعد در آستانه انقلاب، همین موضوع تكرار شد. فرح با كارتر در شب ژانویه (۱۱ دی‌ماه ۱۳۵۶) در كاخ نیاوران رقصید و همین مسئله یكی از شعارهای مردم ایران در تظاهرات روزانه آنها شد.