امپراطوری وحشت(کتاب انقلاب)
به برکت پیروزی انقلاب اسلامی، سیطره جهنمی ساواک بر همه شئون سیاسی- اجتماعی- فرهنگی- آموزشی و تربیتی مردم ایران به پایان رسید و هنگام فرو افتادن پردهها، بخشی از رازهای پنهان و جنایتهای خاموش ساواک توسط رسانهها افشا شد، و مردم از بند رسته ایران، شکنجهگاههای مخوف و ابزار و ادوات پیشرفته شکنجه وارداتی از اسرائیل و آمریکا و اروپا- این مدعیان حقوق بشر- را در شهرهای مختلف کشور به چشم دیدند. و تشکیلات ساواک به عنوان نقطه سیاهی در تاریخ ایران به ثبت رسید اما با این همه برخی از دژخیمان ساواک امروز پس از سی و اندی سال، از دخمههای خود در اسرائیل و آمریکا سر بر آوردهاند و با مصاحبهها و انتشار کتاب و انجام مصاحبههایی سعی در توجیه و تطهیر عملکرد سیاه ساواک و عناصر این سازمان جهنمی نمودهاند. سناریویی که توسط آمریکاییها و اروپاییها طراحی شده و توسط رسانههای ماهوارهای آنها مورد پشتیبانی قرار گرفته است تا به هر نحو ممکن حقایق مسلم تاریخی را مخدوش ساخته و افکار عمومی نسل دوم و سوم پس از انقلاب اسلامی را تحتالشعاع مهندسی تبلیغات دروغین خویش قرار بدهند.
کتاب امپراطوری وحشت از سری کتابهای «نیمه پنهان» جلد 46 تلاشی است در جهت روشنگری تاریخی، پیرامون عملکرد جنایتکارانی که امروز با وقاحت مدعی میشوند: «چیزی به نام شکنجه در ساواک وجود نداشته است و آنچه بوده مربوط به خودزنی زندانیان سیاسی بوده است».
در این کتاب خواننده با نحوه شکلگیری ساواک آشنا میشود، سپس در جریان کارنامه سیاه رؤسای ساواک قرار میگیرد و ضمن بررسی موضوعاتی همچون ساواک و بهائیت، ساواک و گروههای مارکسیستی و التقاطی به سرانجام عناصر دژخیم و همکاران ساواک میپردازد.
عناوین برخی از سرفصلهای کتاب به قرار زیر است:
پیشینه تشکیلات اطلاعاتی در ایران، ساواک اینگونه آغاز کرد، ساواک مولود بیگانه، معرفی رؤسای ساواک، جرم و مجرم از منظر ساواک، شکنجه در ساواک، ساواک و بهائیت، ساواک و گروههای مارکسیستی و التقاطی
در بخشی از کتاب آمده است: سازمان اطلاعات و امنیت رژیم شاه(ساواک) در شرایطی شکل گرفت که پهلوی دوم پس از کودتای ننگین 28 مرداد 1332 پس از چند روز آوارگی در عراق و ایتالیا تازه به سریر قدرت بازگشته بود و میکوشید تا به مدد کشتار، شکنجه و آزار و تبعید آزادیخواهان به سلطنت خویش استمرار ببخشد. و بدین گونه بود که در ابتدای شکلگیری ساواک یکی از بیرحمترین افسران ارتش شاهنشاهی-تیمور بختیار- به ریاست ساواک برگزیده شد. بختیار در دوران ریاست خود بر ساواک کوشید تا به مدد محاکمه، زندانی کردن، شکنجه و حتی اعدام بدون محاکمه چهرههای مبارزه جو، ارعاب و وحشت از رژیم شاه را بر جامعه حاکم سازد و در این راه توانست رضایت ارباب خویش را جلب کند. اما فواره قدرت بختیار زمانی سرنگون شد که شاه از قدرت بلامنازع وی در جامعه خاصه زدو بندهای پنهانش با آمریکاییها به وحشت افتاد و پس از خلع او، تیمسار سابق پاکروان را به عنوان ریاست ساواک برگزید. بختیار به هوای کسب قدرت و سرنگونی شاه به عراق پناهنده شد و در همان کشور توسط عناصر نفوذی ساواک در تشکیلات براندازی بختیار به قتل رسید.