kayhan.ir

کد خبر: ۶۷۵۱۹
تاریخ انتشار : ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۱:۱۳

سنجاق و غول بادکنکی(نگاه)


محمدرضا مرادی
همه حکایت پهلوان پنبه را شنیده‌اند. «در زمان‌های قدیم، پسری به اسم حسنی صبح تا شب مي خورد و مي خوابيد و دست به سياه و سفيد هم نمي‌زد. حسنی آنچنان تنبل بود که توسط مادرش از خانه اخراج شد. یک بار که وی زیر درختی خواب بود پشه‌ها وی را نیش زدند. حسني عصباني شد و با يك ضربه جانانه، چند تا از آنها را له كرد. آن وقت به پشه‌ها كه بعضي كشته و بعضي نيمه جان روي زمين پخش شده بودند نگاه كرد، بعد با خوشحالي از جا پريد و با خودش گفت: عجب! پس من اين قدر قوي بودم و نمي دانستم! بيخود نيست كه به من مي گويند پهلوان!» حکایت حسنی شرح حال امروز ملک سلمان پادشاه عربستان است که در توهم قدرت غرق شده است.
« ایمان»، «عِرق ملی و افتخار به تمدن ملی» و «فدا کردن جان» برای ارزش‌های کشور از جمله منابع مهم قدرت است. این مقوله معمولا در کشورهایی که سابقه تمدنی زیادی دارند و ارزش‌های والایی بر آنها حکمفرماست جایگاه ویژه‌ای دارد. به عنوان مثال ایران با سابقه تمدنی چندهزار ساله و همچنین حاکم بودن ارزش‌های اسلامی بر کشور، نمونه‌ای بارز از عِرق ملی است. در جریان جنگ تحمیلی هشت ساله که به حق باید آن را «جنگ جهانی سوم» نامید، بیش از 40 کشور در کنار «صدام» و به اشکال مختلف علیه ایران جنگیدند. در نگاه اول هر کارشناسی به شکست ایران در این جنگ در همان هفته‌های نخست رای می‌داد، اما  این جنگ نشان داد، جنگ تنها به «عوامل فیزیکی» و سطح تسلیحات بستگی ندارد، بلکه مسئله مهم‌تر به «دفاع از ارزش‌های اعتقادی» حاکم بر میهن و عرق ملی برمی گردد که انسان‌ها حاضرند برای این آرمان‌ها جان خود را فدا کنند. همین محرک‌های درونی باعث شد که ایران هشت سال در برابر قدرت‌های دنیا مقاومت و بالاخره اراده خود را بر متجاوزان مسلط کند. اما «عِرق ملی» و «فدا کردن جان» برای دین و میهن در جهان عرب به دلیل سیاست‌های نادرست برخی پادشاهان عرب، مسئله‌ای بی‌اهمیت است و جز چند کشور عربی مانند لبنان،مصر و تا حدودی سوریه این مسئله یا اصلا وجود ندارد یا آنچنان ضعیف است که عملا بی‌تاثیر است.
کشورهای عربی همواره خود را «جهان عرب» معرفی می‌کنند و سعی دارند همه کشورهای عربی را یک پیکر واحد نشان دهند. در طول چند دهه گذشته فلسطین از سوی صهیونیست‌ها به شدیدترین شکل ممکن در حال سرکوب شدن  است اما جهان عرب مورد ادعای زمامداران برخی از کشورهای عربی مبنی بر پیکر واحد بودن، هیچ فداکاری برای دفاع از فلسطین به عنوان عضوی از این پیکر انجام نداده است و حتی اغلب در کنار صهیونیست‌ها علیه منافع فلسطین تلاش کرده است! چرا که اساسا با موضوع «فداکاری» و «دفاع از ارزش ها» بیگانه هستند. در دنیای امروز که بیشتر کشورها از لحاظ تسلیحات نظامی بسیار به هم نزدیک شده‌اند و حتی کشورهایی نیز که از ابتدایی‌ترین دانش‌ها برخوردار نیستند به مدد دلارهای نفتی خود را در حد بالایی مجهز کرده‌اند متغیر «عِرق ملی» تعیین‌کننده هر گونه جنگی خواهد بود. تلاش عربستان برای تقابل با ایران را می‌توان با این چارچوب نظری تحلیل کرد.
سعودی‌ها در سال‌های اخیر با «پول‌های بادآورده نفتی» توانسته‌اند خود را به تسلیحات نظامی پیشرفته مجهز کنند. پر شدن زرادخانه‌های نظامی از این گونه تسلیحات، اعتماد به نفس کاذبی در بین مقامات سعودی ایجاد کرده است. البته بالاتر از زرادخانه‌های سعودی‌ها وابستگی این کشور به آمریکا در حمله به یمن و توهم قدرت موثر است، چرا که عربستان اساسا فی‌نفسه بازیگری ضعیف در منطقه است و از خود هیچ قدرتی ندارد و به علت نفوذ آمریکا در این کشور، همه عربستان را به عنوان ایالتی از آمریکا محسوب می‌کنند. به پشتوانه این اعتماد به نفس کاذب در فروردین ماه به یمن حمله کردند اما تسلیحات نظامی سعودی‌ها در 9 ماه گذشته قادر به شکست مردم بی‌دفاع و بی‌سلاح یمن نشده است. علت این امر به اراده سعودی‌ها و نوع نگاه آنها به مسئله جنگ بر می‌گردد. سعودی‌ها تصور می‌کنند تسلیحات نظامی همانند ربات‌های خودکارِ فیلمِ تبدیل شوندگان(Transformers) بدون نیاز به متخصص نظامی قادر به جنگیدن هستند. اما این تصورات اشتباه وزیر دفاع جوان و بی‌تجربه سعودی شاید به دلیل مشاهده همین فیلم در وی ایجاد شده باشد. چرا که سلاح‌های نظامی در درجه اول به نیروی انسانی کارآمد و متخصص نیاز دارد که سعودی‌ها به کلی فاقد این ویژگی هستند. از سوی دیگر در کنار این تسلیحات و نیروهای متخصص، باید «حس فداکاری» و «عِرق ملی» برای دفاع از کشور نیز وجود داشته باشد. این حس در عربستان وجود ندارد. مردم عربستان به دو دسته تقسیم می‌شوند: آل سعود و سران قبایل هم پیمان در یک طرف قرار دارند و مردم عادی نیز در طرف دیگر. مردم عادی به دلیل اینکه خاندان سعودی کشور را تصاحب کرده‌اند و حتی اسم خانواده خود را بر کشور گذاشته‌اند و تمام درآمدهای نفتی را در بین شاهزاده‌ها تقسیم می‌کنند هیچ علاقه‌ای به فداکردن جان خود برای دفاع از آل سعود ندارند. از سوی دیگر خانواده سعودی نیز به دلیل تصاحب ثروت‌های بادآورده و غرق شدن در رفاه مادی هیچ علاقه‌ای به ریسک کردن و به خطر انداختن جان خود ندارند و همواره از شرکت در هرگونه درگیری گریزان هستند و به تن پروری خو گرفته‌اند. به این دلایل در عربستان، سربازی برای جنگیدن وجود ندارد و عربستان از مهم‌ترین جنبه و ویژگی لازم برای جنگ محروم است و این دلیل اصلی عدم پیروزی بر مردم یمن است. این حقیقت را «استفان کینزر» عضو موسسه مطالعات بین‌المللی واتسون، دانشگاه براون و نویسنده کتاب معروف «همه مردان شاه» در نشریه پولیتیکو به خوبی روشن می‌کند: «سعودی‌ها در زمینه تمایلشان به قربانی کردن معروف هستند. آنها خارجی‌ها را برای انجام کارهای روزمره پادشاهی استخدام می‌کنند. مردان سعودی کمی وجود دارند که حاضر باشند جانشان را برای کشورشان بدهند. سعودی‌ها برای جنگ یمن، صدها سرباز مزدور از کلمبیا استخدام کرده‌اند. سعودی‌ها از لحاظ جنگ زمینی بطور وحشتناکی ضعیف هستند.» استفان کینزر با اشاره به این ضعف سعودی‌ها به تنش عربستان با ایران در روزهای اخیر پرداخته و ادامه می‌دهد:»ایرانی‌ها متفاوت‌اند. اگر اعتقادات آنها تحت حمله قرار بگیرد، به جبهه‌های جنگ می‌آیند حتی اگر فقط یک قلاب سنگ داشته باشند. اختلاف وطن پرستی میان دو طرف چشمگیر است. عربستان 83 سال قدمت دارد، در حالی که ایران تاریخی بیش از 2500 سال دارد.»
اکنون بار دیگر همانند دوران دفاع مقدس، ائتلافی علیه ایران در حال شکل‌گیری است. اما این بار تنها چند کشور میکروسکوپی مانند جیبوتی، بحرین، سومالی و سودان در کنار عربستان هستند. سعودی‌ها به پشتوانه دلارهای نفتی و زرادخانه‌های مجهز خود به نوعی در حال قلقلک ایران برای واکنش هستند. در صورتی که سیاست خارجی ایران بر مبنای سه اصل عزت، حکمت و مصلحت بنا شده و هیچ گاه احساسی برخورد نخواهد کرد. سعودی‌ها که موجودیت‌شان نیز در گرو حمایت آمریکا است در حال ارتکاب اشتباهی بزرگ و سرنوشت ساز هستند، آنها به نوعی می‌خواهند برای فرار از شکست‌های داخلی و منطقه‌ای به جنگی دیگر در منطقه پناه ببرند. از دیدگاه مقامات آل سعود، « یک پیروزی» در برهه کنونی امری حیاتی است، این امر نه تنها موجب ترمیم شکاف‌ها و اختلاف‌های داخلی عربستان می‌شود، بلکه رهبری عربستان را از شرمساری شکست‌های پی در پی در سوریه، یمن و حتی اوضاع داخلی خارج می‌کند. در واقع عربستان با اعتماد به حمایت‌های نامطمئن آمریکا اقدام به تنش آفرینی کرده است.  اما برای این پیروزی، پیاده نظام‌های سعودی و ارتش این کشور کجا هستند؟ عربستان، ارتش خود را از چه کسانی تشکیل خواهد داد؟ آیا باز به سراغ سربازان بلک واتر، کلمبیا، سودان و احتمالا جیبوتی خواهد رفت و ارتش اجاره‌ای تشکیل خواهند داد؟ در عربستان به خاطر سیاست‌های غلط آل سعود مردم کار نمی‌کنند و خارجی‌ها را برای کارهای روزمره خود استخدام می‌کنند چه برسد به اینکه بخواهند بجنگند. پادشاه فراموشکار سعودی باید پدال ترمز ماشین در حال سقوط در دره را زودتر فشار دهد، چرا که از یک جایی به بعد ترمز کردن دیگر کارایی ندارد و شما محکوم به سقوط هستید. سعودی‌ها همانند «غولی بادکنکی» بسیار پرباد شده‌اند و «توهم قدرت» زده‌اند، برای نابودی این توهم تنها «سنجاقی» لازم است. این سنجاق می‌تواند رفتارهای اشتباه عربستان باشد که در حال بازی کردن با دم شیر است.