kayhan.ir

کد خبر: ۶۶۴۴۹
تاریخ انتشار : ۰۳ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۷:۵۷

علامه مجلسی و مرد فاسق


زمانی که مرحوم محمد تقی مجلسی هنوز شهرتی نداشت مردی به ایشان گفت: همسایه‌ای دارم از دست او به تنگ آمده‏ام، شبها اشرار را به خانه خود جمع می‏کند و مشغول شراب خواری و ساز و رقص می‌شوند، ‏ راه چاره‌ای برای من پیدا کنید ؟
شیخ فرمود: امشب ایشان را به مهمانی دعوت کن من هم در آن مهمانی حاضر می‏شوم، آن شخص آنها را برای شام دعوت کرد، علامه قبل از همه وارد منزل شد و در گوشه‏ای نشست، ناگاه رئیس اشرار با‌دار و دسته‏اش از در وارد شدند و نشستند و چون علامه مجلسی را دیدند ناراحت شدند، زیرا ایشان از جنس آنها نبود و به‌سبب او عیش آنها خراب می‏شد. رئیسشان خواست علامه را از دور خارج کرده باشد، روی به علامه کرد و گفت: شیوه‏‌ای که شما در زندگی دارید بهتر است یا شیوه‏ای که ما داریم ؟ علامه گفت: هر یک خواص و شرایط زندگی خود را بیان کنیم آن وقت ببینیم کدام بهتر است؟
رئیس گفت: یکی از اوصاف ما این است چون نمک کسی را خوردیم به او خیانت نمی‏کنیم، علامه گفت: حرف شما را قبول ندارم.
رئیس اشرار گفت:  این در میان همه ما مسلم است.
علامه فرمود: شما تا الان نمک خداوند عالم را نخورده‏اید!؟ رئیس که این سخن را شنید تاملی کرده یک مرتبه از جای بلند شد و رفت، همراهان او نیز همه رفتند، صاحب خانه به علامه گفت: کار، بدتر شد چون آنها با ناراحتی رفتند.
صبح روز بعد، رئیس دزدها درب خانه علامه که آن روزها یک روحانی معمولی بود، آمده عرض کرد:کلام دیشب شما بر من اثر کرد، من عمری است نمک گیر خداوند هستم و رزق او را می‌خورم اما ...! اکنون توبه کرده و غسل نموده‏ام و آمده‌ام تا مسائل دین را به من تعلیم دهی.
*با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل