نامه رئيس حزب «مرکز جديد» آلمان به رئيس جمهور ايران
ايران با تعطيلي «افقنو» دوستان 30 سال گذشته خود را از دست ميدهد
رئيس يکي از احزاب آلماني در نامهاي به رئيسجمهور ايران با انتقاد از تعطيلي جشنواره ضدصهيونيستي «افقنو» نوشت: حقيقت تلخي که وجود دارد اين است که ايران در قبال به دست آوردن تعهد تعداد کمي کشور، دوستيهايي را که طي سالهاي گذشته به دست آورده، به راحتي از دست ميدهد.
رئيس يکي از احزاب آلماني در نامهاي به رئيسجمهور ايران با انتقاد از تعطيلي جشنواره ضدصهيونيستي «افقنو» نوشت: حقيقت تلخي که وجود دارد اين است که ايران در قبال به دست آوردن تعهد تعداد کمي کشور، دوستيهايي را که طي سالهاي گذشته به دست آورده، به راحتي از دست ميدهد.
«کريستفر هورستل»، يکي از ميهمانان ويژه جشنواره «افق نو» و رئيس حزب «مرکز جديد» در نامهاي سرگشاده که در اختيار فارس قرار داده درباره کاستيهاي موجود در وزارت امور خارجه ايران و کملطفي دولت جديد نسبت به کنفرانس «افق نو»، خطاب به «حسن روحاني»، رياستجمهوري کشورمان نوشت: تعدادي از دشمنان قديمي ايران تاحدودي در وضعيت بدي قرار گرفتند، آنچنانکه مستقيما به پاي ميز مذاکره آمدند.آنها پس از انجام مذاکرات احساس امنيت ميکنند زيرا به نظر ميرسد که ايران با آن گامهاي نخست مثبتي که نسبت به آنها برداشت، نشان داد که ديگر در بهترين وضعيت قرار ندارد.آنچه کشورهاي غربي به طور آشکار به دنبال آن هستند، رسيدن به مجموعهاي جديد از تعهدات بحثبرانگيز در رابطه با برنامه صلحآميز هستهاي ايران است.ولي اکنون آنها فراتر رفتهاند: آنها به دنبال متوقف کردن کامل غنيسازي اورانيم و دسترسي کامل به خواستههايشان هستند که بخشي از رفتارهاي غيرتمندانه هميشگيشان است، آنها اسلحه حمل ميکنند و مذاکرات را به سبک گانگستري خود ضمانت ميکنند، آنها به دنبال صدمه زدن به پول رايج ايران و تجارت جهاني اين کشورند و به طور همزمان با قلدري، تهديد و حتي ترور،ديگر کشورها را نيز به خود هم سو خواهند کرد.هيچکدام از اين مذاکرات، کمپانيهاي آمريکايي را از شکستن توافقات خود با ايران بازنميدارد، در نتيجه کمپانيهاي رقيب نيز از کشورهاي ضعيفتر کناره ميگيرند. پيش از اين در گذشته، ايران صدها بار متعهد شده و به دور از هرگونه نگراني، به آژانس بينالمللي انرژي اتمي اجازه هرگونه بازرسي در تجهيزات نظامي خود را داده است و همچنين اطلاعات مربوط به دانشمندان خود را در اختيار آنها قرار داده در حاليکه بعدها شاهد آن بوديم که اين دانشمندان به طرز ظالمانهاي، توسط قاتلان حرفهاي تحت حمايت سرويسهاي جاسوسي در خيابانهاي ايران به قتل رسيدند.
هورستل در بخش ديگري از نامه اش به حجت الاسلام روحاني آورده است: جناب رئيسجمهور، شما همواره با اعتقاد راسخ مبلغ و مروج آزادي بيان بودهايد، سياستمداران ايراني همواره در بسياري موقعيتها بسيار خلاقانه عمل ميکنند، حال چرا در اين مورد تا اين حد خشک و غيرمنعطف عمل کردهايد؟ اين را به عنوان پيشنهادي متواضعانه از من بپذيريد، آيا خوب نخواهد بود که جشنواره «افق نو» را با يک تغيير نام ادامه دهيم و همچنان ميهمانان را داشته باشيم که درباره اعتماد جهاني، برقراري صلح و آشتي و ثبات (در دنيا) با يکديگر به گفتگو بنشينند؟
وي در ادامه افزوده است:در سالهاي اخير اسرائيل بارها ايران را تهديد به حمله کرده و حتي آشکارا دولتهاي غربي را مرعوب ساخته است. چرا رهبران سياست خارجي ايران با وجود اينکه همواره به دنبال توسعه صلح بودهاند، از اين فرصت طلايي که رژيم صهيونيستي با فريادهاي غيرقابل توجيه «جنگ، جنگ»اش خود را به انزوا کشانده، براي رساندن حقيقت به سرمنزل مقصود استفاده نميکنند؟ آيا مجموعهاي از جشنوارههاي هدفمندي (از جنس افق نو) نميتواند جريان را عوض کند؟در صورتي که اعضاء سياست خارجي ايران حقيقتا به آنچه ميهمانان ممکن است بگويند، علاقهمند هستند، اگر آنچه در کنفرانس ارائه ميشود به نظر ميرسد که چندان مطلوب و دلپذير به نظر نميرسد، پس چرا ميهمانان جشنواره را در گروههاي کوچکتر و تک تک براساس علايق دو طرفه دعوت نميکنيد تا بدينوسيله از هرگونه تبليغات ناخواسته نيز جلوگيري شود؟در اينجا سوالات زيادي مطرح ميشود، آيا واقعا افق نو به اندازه کافي تمايلات ضد صهيونيستي، تنفر از آمريکا و همپيمانان غربيشان در گروه «1+5» در بحث گفتگوهاي هستهاي وجود نداشت؟ در حالي که تمامي ميهمانان غربي اين کنفرانس با آگاهي تمام با سياستهاي مستبدانه دولتهايشان عليه جمهوري اسلامي ايران و غيره مخالفت ميکنند.آيا بر رهبران ايران روشن نيست که همين مدعوين(کنفرانس افق نو)، هسته اصلي انتقادات و اعتراضات ضد جنگ، ضد استثمار و ضد فسادي هستند که در کشورهاي غربي جريان دارد؟ برخي از آنها براي جلب نظر بخشي از جامعه خود، به اندازه کافي نفوذ دارند.آيا در صورتيکه ايران فرصتي را که براي نفوذ در کشورهاي غربي در نتيجه تلاشهاي خود طي 30 سال گذشته به دست آورده، از دست دهد، مقامات سياست خارجه ايران مسئوليت آن را به عهده ميگيرند؟
رئيس حزب «مرکز جديد» آلمان در بخش ديگري از نامه اش خطاب به حسن روحاني نوشته است: حقيقت تلخي که وجود دارد اين است؛ ايران در قبال به دست آوردن تعهد تعداد کمي کشور، دوستيهايي را که طي گذشته با سخاوتمنديهاي خود به دست آورده، به راحتي از دست ميدهد. لطفا اجازه دهيد که به برخي نکات اشاره کنم: به نظر ميرسد مقامات رده بالاي ايران در امور خارجه به نوعي، در زمينه استراتژي ديپلماسي عمومي مدرن و تاکتيکهاي مربوط به آن، به خوبي آموزش نديده باشند. حقيقت اين است که کشورهاي غربي در زمينه تبليغات بسيار توانمندند، سرمايهگذاريها باعث نميشود که آنها در روشهايشان، تربيت نيروهايشان و يا استراتژيهايشان تجديد نظر کنند. برخي از سفراي ايران در کشورهاي غرب در انجام وظايف خود، قصور کرده و در اين مسير موارد مبهم و مشکوک زيادي به چشم ميخورد: آنها براي جلب حمايت و دوستي براي کشورشان، تلاش صادقانه نميکنند. برخي از فعالان طرفدار ايران که در اين زمينه خوشنامترند، از رفتارهاي سفارت مربوطه خود و همچنين وزارت امور خارجه ايران رنج ميبرند. برخي از نيروهاي مطبوعاتي ايران غيرحرفهاي، بيانگيزه و بيطرف به نظر ميرسند. فلسفههاي مدرن همچون خدمت کردن در چينش ساختار کلي سفارتهاي ايران در برخي از کشورهاي غربي به چشم نميخورد.
وي افزود: يک توضيح ممکن براي کاستيهاي موجود وجود دارد که چندان در آرام نمودن خواننده مؤثر نيست؛ مقامات عالي ايران در وزارتخانه مربوطه از نفوذشان براي حمايت از ديگر اعضاء همجناح، همشهري و دوستانشان سوء استفاده مينمايند. به نظر من بخشي از مشکلات موجود به اين خاطر است که وزارت خارجه ايران با استفاده از نيروي غير زبده به خود صدمه وارد کرده است. با وجود همه رويدادهاي ناگواري که در گذشته در بخش امورخارجه به وجود آمد، مقامات توانمند بخش فرهنگ تمام تلاش خود را در بهبود مشکلات انجام دادند، ولي مشخص است که آنها برش لازم را نداشتهاند.چگونه ممکن است که ايران و ديگر کشورهاي مورد خشم دولتهاي غربي، اثبات کردهاند که قادر به سرمايهگذاري بر استراتژيهاي مفيد نيستند، در حاليکه آژانسهاي کشورهاي غرب، مصرانه، براي تخريب کشورهاي ديگر از بنيان، به عنوان بخشي از استراتژيهاي مستبدانه خود، ميلياردها دلار سرمايهگذاري ميکنند. آيا ممکن است که متواضعانه پيشنهاد کنم که در حوزه وزارت فرهنگ ايران سرمايهگذاري لازم شود و به طور هدفمندي، رويکردي نظاممند براي نزديکي به دوستان اثبات شده و همپيمانانتان در کشورهاي غربي اتخاذ شود. اين تنها تلاش کوچکي در برابر تلاش عظيم آژانسهاي غربي است. چرا از دشمنان ياد نميگيريد؟ چرا از ارتش ايران ياد نميگيريد؟ آيا ميتوانم خاضعانه اضافه کنم، که اين جنگ مدرن، يک کارايي بالا، هوشمندانه و صلحطلبانه لازم دارد، ما اينجا (در غرب) مدت زيادي است که منتظر نشانههاي خروج ايران از تاريکي هستيم. يک کنفرانس کوچک نميتواند موج عظيمي براي يک شروع جديد باشد ولي آيا حتي اين جريان کوچک نميتواند نجات يابد؟آيا ميتوانم متواضعانه اضافه کنم: آنهايي که با تعطيلي کنفرانس افق نو مخالفند، تندروها نيستند، اين تنها تبليغات آمريکاست، آنچنانکه ميتوانيد در مقالهاي که لينک آن را در پايان گذاشتهام، ببينيد که آمده است: طرفداران کنفرانس افق نو بسيار مدرن، هوشيار بوده و امروزه حاميان تاثيرگذار ارزشهاي ايراني هستند.آن ارزشها همان دليلي است که من را همچنان در طرفداري از ايران فعال نگاه داشت، اين همان چيزي است که امروزه به شدت مورد درخواست حزبهاي سياسي آلمان جديد است.
کريستوفر هورستل در پايان نامهاش خطاب به حسن روحاني تصريح کرده است: زمانيکه مذاکرهکنندگان ايراني پاي ميز مذاکره نشستند، موفقيت آنها در اين مذاکرات به شدت تحت تاثير نواقصي که ذکر کردم، کاهش يافت.ولي اکنون زماني است که کوتاهي و تأخير در اصلاحات ممکن است هزينههاي زيادي را به ايران تحميل کند به خصوص با حذف کنفرانس «افق نو» و هرگونه فعاليت ديگر ايران در ميان عموم مردم غرب.