اقتصاد در آینه رسانهها
رونق بورس هيجاني است
آرمان
این روزنامه حامی دولت رونق نسبی بورس را هیجانی دانست و نوشت: اينكه در حدود دو هفته گذشته شاخصها به سمت بالا و مثبت حركت كرده سوالاتي را به وجود آورده است. اولا بايد توجه كرد كه آيا اين شاخصها توسط عناصر سازمان بورس دستكاري شدهاند يا اينكه بورس در واقع و ماهيتا فعاليت مجدد خودش را شروع كرده است. شايعه كاهش نرخ خوراك پتروشيميها و افزايش نرخ ارز باعث ايجاد چنين شائبههايي شده است، چرا كه كاهش نرخ خوراك پتروشيمي ميل و گرايش سرمايه گذاران به صنايع پتروشيمي را افزايش ميدهد. اتفاق ديگري هم كه مربوط به افزايش نرخ ارز ميشود رخ داد و مقامات بانك مركزي و دولت هم به آن واكنشي نشان ندادهاند و نرخ ارز همچنان ميل به افزايش دارد.جدا از قيمت خوراك پتروشيميها و قيمت ارز، بحث اجرايي شدن برجام است كه تا آخر دي ماه محقق ميشود. در نتيجه لغو تحريمها و اميد ورود ارز به كشور اين رونق به وجود آمده است و به نظر ميرسد اين سه نكته دلايل اصلي سبز شدن شاخصهاي بورس است. اما بايد خاطرنشان ساخت كه اين رونق هيجاني و موقتي است و نميتوان چندان به آن دل بست. اما اعداد و ارقام كنوني نشانگر ارزش بازار سرمايه ايران نيست و به اعداد و ارقامي بيش از اين براي ارزشگذاري بورس ايران و فعاليت بنگاههاي توليدي آن نياز است. چنين چيزي هم كه از آن به عنوان رونق ياد ميشود، به هيچوجه مطلوب بورس ايران نيست. اما ما اميدوارهستيم كه دولت و تيم اقتصادي آن با نگاه عميقتري به بازار سرمايه توجه كنند.
از دست دادن رای مردم با حذف یارانه!
ابتکار
روزنامه اصلاح طلب ابتکار درباره علت ادامه پرداخت یارانه نقدی نوشت: این نکته صحیح است که ملاحظات به اصطلاح سیاسی در بسیاری موارد در راه اتخاذ سیاستهای صحیح قرار میگیرند. همچنین صحیح است که منافع خاص در مواردی سد راه اتخاذ سیاستهایی میشوند که تضمینکننده منافع عمومی است. لیکن این موارد دال بر ایراد و ضعف در تصمیمگیری است، و نه ضعف تئوری اقتصاد یا بیاطلاعی اقتصاددانان آکادمیک واقعیت این است که دولت، معضلات اقتصاد را میشناسد و آسیب شناسی آن بطور قطع در کارگروههای تخصصی صورت گرفته است اما چرا برای معضلی مانند پرداخت یارانه نقدی که اکثر اقتصاد دانان در موردش اتفاق نظر دارند اقدامی انجام نمیدهد؟ پاسخ این سوال را باید در تبعاتی که دولت از اقدامات اصلاحی اقتصادی پیش بینی میکند، پیدا کرد. اقداماتی که اگرچه در بلند مدت اثرات مثبتی برای اقتصاد خواهد داشت، اما در کوتاه مدت ممکن است به مشکلاتی مقطعی اما اثر گذار منجر شود. مشکلاتی که ممکن است منجر به از دست رفتن بخش بزرگی از آراء انتخاباتی دولت در دو سال آینده شود.
ارزان کردن دلار با هدف انتخابات
جوان
جوان هم گزارش داد: اگرچه علائم اقتصادي چون افت جهاني نفت به محدوده 30 دلار، كسري بودجه دولت و بدهي بيش از 500 هزار ميليارد توماني دولت به بخشهايي چون بانك مركزي، بانكها و پيمانكاران از نياز بيش از پيش دولت به افزايش قيمت ارز جهت دستيابي تقويت تأمين مالي دولت حكايت دارد، ولي همانطور كه پيش از اين تحليلگران پيشبيني كرده بودند دولت در آستانه انتخابات مجلس تلاش ميكند تا با تزريق ارز به بازار و همچنين ايجاد موج خبري مثبت در جامعه بهاي ارز را حداقل تا شب انتخابات تحت كنترل داشته باشد. در اين ميان اگر نگاهي به روند حركتي بهاي ارز در بازار آزاد طي 10 روز اخير بیندازيم ميبينيم كه بهرغم رسيدن بهاي ارز در بازار به محدوده 3 هزار و720 تومان اما به يكباره اين روند در روزهاي منتهي به 23 ديماه با افت 40 تا 50 توماني روبهرو شد. اين افت نشان از آغاز تاكتيك ارزي دولت در آستانه انتخابات آتي مجلس شوراي اسلامي دارد.
در حالي شواهد از تزريق ارز به بازار آزاد جهت تعديل نرخها حكايت دارد كه دولتمردان طي حركتي كاملاً هماهنگ به يكباره گام بعدي خود را براي تعديل قيمت ارز برداشتند، بهطور نمونه در شرايطي كه سخنگوي وزارت امور خارجه پيش از اين اعلام كرده بود روز لغو تحريمها مشخص نيست، مهدي جهانگيري، نائبرئيس اتاق بازرگاني تهران به يكباره از لغو تحريمها در روز جمعه 25 ديماه خبر داد و بلافاصله بعد از جهانگيري، معاون ارزي بانك مركزي و معاون امور بينالملل وزارت نفت در رسانه مدعي شدند كه با اجرايي شدن برجام شرايط در بازار ارز دگرگون ميشود و بهاي ارز و طلا با افت معنيداري روبهرو ميشود. از همه مهمتر نيز اظهارنظر روز سهشنبه هفته جاري رئيس كل بانك مركزي بود كه وليالله سيف از آزادسازي ۳۰ ميليارد دلار منابع بلوكه شده در خارج از كشور، بلافاصله بعد از لغو تحريمها خبر داد و مدعي شد اين منابع از هفته آينده در اختيار بانك مركزي قرار ميگيرد.
«دلنوشته»هایی به اسم برنامه توسعه!
خراسان
خراسان از قول جمشید پژویان نوشت: در مورد برنامه ششم؛ ما می دانیم که چه 5 برنامه قبل از انقلاب و چه 5 برنامه بعد از انقلاب صرفا یک سری دلنوشته بوده است. در این برنامه ها مجموعه ای از شعارها و اهداف مشخص می شود و همین که یک یا دو سال می گذرد، به شدت فاصله از اهداف زیاد می شود. با اطمینان می گویم که از این 10 برنامه هیچکدام به 50 درصد اهداف خود هم نرسیده اند.دلیل این موضوع هم این است که این نوع برنامه نویسی در دنیا منسوخ شده است. معمولا استراتژی های کلی تعیین شده و بعد با سیاستگذاری هایی پویا سعی می شود طی دوران برنامه با برنامه های بودجه و... به استراتژی ها نزدیک شوند. به دلیل پویایی اقتصاد باید سیاستگذاری ها پویا باشند. اقتصاد از دوران مختلف تورم، رکود و ... عبور می کند به همین دلیل نمی توان از 5 سال قبل اقتصاد را پیشگویی کرد. ایراد و اشکال اساسی برنامهنویسی در ایران و علت شکست آن 10 برنامه همین موضوع است.این برنامه ها حتی از این جهت که ابزاری برای کنترل مسیر و جهت گیری های دولت هم باشد موفق نبودهاند. می توان از طریق مجلس و رسانه ها دولت را موظف به حرکت در مسیر مشخص کرد. اما به دلیل اینکه دولت بودجه عملیاتی ندارد این موضوع هم میسر نیست. نظارت و قضاوت بر اینکه آیا دولت برنامه ها را درست انتخاب کرده، انتخاب ها بر اساس هزینه فایده بوده و آیا بهترین پروژه ها برای دوره 5 ساله انتخاب شده یا خیر نیازمند وجود بودجه عملیاتی است. اما متاسفانه هنوز هم درک درستی از بودجه عملیاتی در دولت وجود ندارد.