امید به خدا یا خود
انسان باید خودستایی نکند و در اوج دارندگی بداند که نادار و فقیر است و آنچه دارد، مالکش کسی دیگر است. اصولا در دنیا مالکیت حقیقی برای انسان نیست، اما در آخرت انسان به سبب آنکه با غنای الهی به غنا میرسد، مالک حقیقی میشود و هر چه در بهشتش دارد واقعا مال اوست.
کسی گمان نکند که با عقل اقتصادی و مدیریت خود به جایی رسیده و سرمایهدار شده و ثروتی اندوخته است، چنانکه قارون میگفت: إِنَّ مَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِی؛ به درستی آنچه دارم از علم خودم است. (قصص، آیه 78) در حالی که خداوند میفرماید: وَمَا بِکُم مِّن نِّعْمَهًْ فَمِنَاللّهِ؛ هیچ نعمتی در اختیار شما نیست مگر آنکه از خداست. (نحل، آیه 53)
اصولا تربیت قرآنی انسان را غیب باور میکند و بر آن است تا انسان از خود و اسباب مادی و محسوس بریده شود و همه توجهش به غیب و خدا باشد؛ زیرا اگر کشت وکاری به محصول میرسد و نطفهای موجود میشود، همه به زراعت و خلقت الهی است. (واقعه، آیات 63 و 64؛ 58 و 59)
از همینرو در قرآن به مومنان متقی گفته میشود که امیدشان به آن چیزی باشد که گمانش را ندارند. (طلاق، آیات 2 و 3) در روایت است که امام میفرماید: کُنْ لِمَا لَا تَرْجُو أَرْجَی مِنْکَ لِمَا تَرْجُو؛ یعنی امیدت به آنچه امید نداری نسبت به آنچه امید داری بیشتر باشد (الامالی، الشیخ الصدوق، ص178).
پس تکیه و اعتماد مومن باید به عالم غیب بیش از عالم شهادت باشد و به جای اینکه دل به دارو و درمان و درمانگر ببندد، باید به خدا دل ببندد.