kayhan.ir

کد خبر: ۶۴۸۲۹
تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱۳۹۴ - ۲۲:۰۲

حمایت از ارزان‌فروشی دولت رکود!؟


پس از انتشار گزارش ویژه کیهان با عنوان «دیپلماسی انفعال خیال غرب را راحت کرد/ نفت زیر 30 دلار!»، وزارت نفت جوابیه‌ای به شرح ذیل برای کیهان ارسال کرد که متن مذکور و پاسخ کیهان در ادامه تقدیم می‌گردد:
جوابیه وزارت نفت به کیهان
جناب آقای شریعتمداری
مدیر مسئول محترم روزنامه کیهان
با سلام
احتراما، پیرو انتشار گزارش در  روزنامه کیهان در تاریخ دوشنبه 7 دی‌ماه 1394 با عنوان «دیپلماسی انفعال خیال غرب را راحت کرد/ نفت زیر 30 دلار!» خواهشمند است دستور فرمایید جوابیه زیر در اسرع وقت طبق قانون مطبوعات در همان صفحه و در قالب تیتر یک منتشر شود.
بازگشت مقتدرانه به بازار جهانی نفت حق ایران است
روزنامه کیهان در تاریخ دوشنبه 7 دی ماه 1394 در قالب تیتر یک گزارشی با عنوان «دیپلماسی انفعال خیال غرب را راحت کرد/ نفت زیر 30 دلار!» منتشر کرد. در این گزارش تلاش گردیده اینگونه وانمود شود که کاهش بی‌سابقه قیمت نفت ناشی از سیاست انفعالی وزارت نفت و سیاست‌های اعلامی این وزارتخانه برای افزایش تولید پس از رفع تحریم‌های ظالمانه است. در این زمینه نکات زیر قابل توجه است:
1- گزارش کیهان در ابتدا با اشاره به روند کاهش قیمت نفت در ماه‌های اخیر، دلایل مختلفی را برای آن از جمله، توطئه هماهنگ عربستان و آمریکا برای کاهش قیمت نفت، تولید و عرضه نفت توسط کشورهای عضو اوپک بالاتر از سهمیه تعیین شده، عرضه بیش از تقاضای نفت در بازارهای جهانی عنوان می‌کند، که در صحت آن تردیدی نیست. دلایل و موارد فوق در گزارش نشان می‌دهد که نویسنده به دلایل واقعی و عینی کاهش قیمت نفت در ماه‌های اخیر اشراف دارد.
2- نویسنده در فراز انتهایی گزارش، مستند به بیانات و تأکیدات مقام معظم رهبری مبنی بر ضرورت عملیاتی کردن اقتصاد مقاومتی و رفع وابستگی اقتصاد و بودجه کشور به درآمدهای نفتی تأکید دارد. در ضرورت اجرای اقتصاد مقاومتی و سیاست‌های مورد اشاره رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز کمترین تردیدی وجود ندارد و متن حاضر نیز این موضوع را مورد تأکید موکد قرار می‌دهد. وزارت نفت نیز از ابتدای دولت یازدهم در حوزه اختیارات، تمام تلاش خود را معطوف به عملیاتی ساختن اقتصاد مقاومتی و پی‌ریزی ساختارهای توانمند و رقابتی صنعت نفت با کاهش وابستگی‌های اقتصادی، مدیریتی و فنی کرده است. تلاش برای تولید نفت و حفظ جایگاه کشور در معادلات بازار جهانی با وجود تشدید تحریم‌های نفتی در سال‌های اخیر، افزایش 200 میلیون مترمکعبی گاز در 2 سال گذشته و سرعت گرفتن گازرسانی به روستاها، تسریع در اجرای طرح‌های تولید گاز و نفت در پارس جنوبی و میادین مشترک غرب کارون و فلات قاره در این راستا قابل توجه است. مدل جدید قراردادهای نفتی نیز که اخیراً رونمایی شده، در واقع تحقق بخش قابل توجهی از سیاست‌های اقتصاد مقاومتی در شکل تقویت بنیه اقتصادی، فنی و مدیریتی صنعت نفت و فعالان بخش خصوصی کشور است.
3- نویسنده در فراز میانی گزارش عنوان داشته است که با وجود افزایش التهابات سیاسی در خاورمیانه و خلیج‌فارس به ویژه بحران عراق و سوریه و درگیری عربستان سعودی در یمن به‌طور طبیعی قیمت نفت باید به مانند گذشته، در بازارهای جهانی افزایش پیدا کند که این اتفاق نیافتاده است. دلیل این مسئله از نظر کیهان مستند به تحلیل یک روزنامه صهیونیستی و با تأیید آن، نیز توافق هسته‌ای ایران با غرب و تن دادن ایران به هر آنچه غرب خواست (به تعبیر گزارش کیهان) و همچنین سیاست‌های انفعالی ایران عنوان شده است. فارغ از موضع کیهان نسبت به توافق هسته‌ای که به نظر می‌رسد با موضع مقام معظم رهبری و نظام مغایرت آشکار دارد، در این زمینه باید تأکید کرد که بازار نفت سال‌هاست که حساسیت خود را نسبت به تحولات سیاسی و حتی نظامی در سطح بین‌المللی و منطقه از دست داده است.  در واقع از اواخر دهه 1990، دیگر بازار نفت شاهد شوک‌های قیمتی به مانند دهه‌های 1970 و 1980 نیست چراکه با وجود درگیر شدن کشورهای صادرکننده نفت مانند عراق، لیبی در جنگ و توقف روند صادراتی آنها، در سال‌های گذشته، قیمت نفت تغییر فاحشی را تجربه نکرد. کاهش 2 میلیون بشکه‌ای صادرات نفت ایران در سال 91 با اعمال تحریم‌ها نیز نتوانست قیمت نفت را افزایش دهد. در بروز این شرایط به طور طبیعی سرمایه‌گذاری و تولید نفت در نقاط مختلف جهان از یک سو، مدیریت تقاضا و مهم‌تر از همه جایگزینی سریع توسط کشورهای دیگر موثر بوده است.
4- در گزارش کیهان با این عنوان تأکید شده که وزیر نفت با اعلام علنی این موضوع که ایران با رفع تحریم‌ها، تولید و صادرات خود را افزایش می‌دهد، به نوعی به بازار برای کاهش بیشتر قیمت نفت و خریداران تضمین داده است.
اولاً، ظاهراً دوستان انتظار داشته و دارند که با هدف عدم کاهش قیمت نفت، توافق هسته‌ای نباید امضاء می‌شد. امضای توافق هسته‌ای باعث کاهش قیمت نفت شده است. آیا این دلیل منطقی است که کشوری به عظمت و بزرگی ایران صرفاً با هدف جلوگیری از کاهش قیمت نفت که کوتاه‌مدت و موقت است، همچنان شرایط تحریم، فشار و انزوا را ادامه دهد. اگر این دیدگاه را قبول کنیم باید ایران با غرب هیچ‌گاه بر سر مسئله هسته‌ای و رفع تحریم‌ها توافق نمی‌کرد تا قیمت نفت کاهش پیدا نمی‌کرد. ثانیاً، آیا گرفتن سهم ایران به عنوان یکی از بزرگترین کشورهای دارنده ذخایر نفت دنیا و صادرکننده عمده، از بازار جهانی حق طبیعی کشور، ملت و نظام نیست؟ با اعمال تحریم‌های اقتصادی، خرید نفت ایران به میزان 2 میلیون بشکه در روز کاهش یافت و کشورهای دیگر به ناحق و با همکاری با تحریم‌کنندگان سهم ایران از بازار را در اختیار گرفتند. حال با رفع تحریم‌ها، این کشورهای نفتی هستند که باید با کاهش تولید، سهم ایران را به آن بازگردانند. چه دلیل منطقی وجود دارد که ایران بعد از رفع تحریم‌ها به صورت یکجانبه تولید خود را پایین نگه دارد در حالی که کشورهای دیگر عضو اوپک بر اسب مراد سوار بوده و هیچ تغییری در میزان تولید و صادرات خود ایجاد نکنند. اگر ایران به طور جدی و قاطع و سریع به دنبال حق از دست رفته خود از بازار جهانی نباشد، آیا کشورهای دیگر برای ایران دلسوزی خواهند کرد و سهم و حق ایران را به آن پس می‌دهند؟ اعلام این موضوع که ایران بلافاصله با رفع تحریم‌ها تولید خود را افزایش می‌دهد در جهت هشدار به کشورهای نفتی دیگر است که از هم اکنون خود را برای بازگشت نفت ایران آماده کنند و هر تدبیری را برای حفظ قیمت نفت از جمله کاهش تولید اندیشه کنند. با رفع تحریم‌ها و افزایش تولید و صادرات نفت ایران به بازار جهانی خودبه‌خود در صورت عدم کاهش تولید از سوی سایر کشورها، قیمت نفت کاهش پیدا می‌کرد. حال با اعلام سیاست ایران، به طور طبیعی کشورهای نفتی دیگر باید ملاحظه منافع خود را می‌کردند. اینکه منافع ملی و حق ملت ایران با تحلیل‌های از این دست نادیده انگاشته شود و از مواضع و منافع کشورهای دیگر حمایت شود و برای این حمایت نیز از تحلیل‌های منابع صهیونیستی استفاده شده و بر آن مهر تأیید و صحت زده شود، جای بسی نگرانی دارد.
5- اگرچه برخلاف تیتر گزارش که هدف آن زیر سؤال بردن دیپلماسی انرژی وزارت نفت است اما در گزارش عملاً بحثی در این زمینه صورت نگرفته و به طور کلی بیان شده است اما جهت استحضار خوانندگان تأکید می‌شود که در طول 2 سال گذشته ایران دارای بالاترین سطح از دیپلماسی انرژی بوده است. شاهد این مدعا آن که در یک سال اخیر به خصوص بعد از توافق هسته‌ای وزارت نفت تاکنون پذیرای 41 هیئت خارجی از بیش از 30 کشور جهان از جمله کشورهای اروپایی و صنعتی بوده است (از ایتالیا و ژاپن و فرانسه و روسیه و مکزیک و فنلاند گرفته تا انگلستان و آلمان و برزیل و لهستان و اسپانیا و سوئد و...). از سوی دیگر وزارت نفت در آذرماه امسال میزبان دو رویداد بزرگ در عرصه انرژی دنیا بوده است: رویداد اول به برگزاری سومین اجلاس سران مجمع کشورهای صادرکننده گاز GECF اختصاص داشت و رویداد دوم هم برگزاری کنفرانس معرفی مدل جدید قراردادهای نفتی ایران I.P.C با حضور نمایندگان ده‌ها شرکت بزرگ نفتی بین‌المللی بود.
6- در پایان تأکید می‌گردد که راهبرد وزارت نفت، همانا «همکاری انرژی» است و نه «رقابت انرژی» که این دقیقاً معادل مفهومی «دیپلماسی انرژی» است. اکنون در دوران پساتحریم، امیدهای زیادی پیدا شده که بتوان بر بخشی از آن چالش‌های سیاسی بین‌المللی غلبه کرد و از این حیث، فرصت و امکان بسیار مطلوبی برای بهره‌برداری مناسب از ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های اقتصادی کشور در دو سطح «ملی» و «بین‌المللی» ایجاد شده است. بدیهی است نقش‌آفرینی ایران منحصر به «امنیت منطقه‌ای» نیست؛ بلکه دامنه‌ای در حوزه «امنیت جهانی» و خصوصاً «امنیت انرژی» نیز دارد. ایران این امکان را دارد که بتواند با همراهی دیگر کشورها، یک «رویکرد تعاملی» در بازار نفت و انرژی حاکم کند. اساساً راهبرد اقتصاد مقاومتی؛ ابلاغی از جانب مقام معظم رهبری؛ نیز ناظر بر همین رویکرد است، آنجا که ایران موفق شد از کوران تهدیدها و شوک‌ها، به سلامت عبور کرده و اقتصاد خود را تا حد امکان از بلایای آنها به دور نگاه دارد.

پاسخ کیهان
الف- «توافق هسته ای» یا هر معاهده سیاسی- اقتصادی که میان ایران و کشورهای دیگر منعقد می‌شود زمانی ارزشمند و قابل دفاع است که تامین‌کننده منافع ایرانیان باشد. اگر بنا باشد با برداشته شدن تحریم‌ها، درآمدهای نفتی ایران به کمتر از 70 درصد گذشته برسد و مسئولان ایرانی نیز برای جبران کاهش درآمدهای نفتی در رقابت با عربستان برای سهمیه اوپک، میزان عرضه را به دو الی سه برابر گذشته افزایش دهند، پر واضح است که چنین معامله‌ای به نفع چه کسانی است! آیا غیر از این است که از ابتدا نیز هدف از تحریم ایران پس از انقلاب اسلامی، جلوگیری از تغییر کشورمان از یک کشور نفت فروش مطیع به حاکمیتی مستقل، جویای صیانت از منابع انرژی و منافع ملی خود و به دنبال انرژی‌های جایگزین همچون انرژی هسته‌ای، بود؟
ب- به نظر می‌رسد نوع محاسبه نفع و ضرر ملی در نگرش مدیران وزات نفت و دولت یازدهم صحیح نیست. بدیهی است که مهم‌ترین دلیل افزایش ندادن میزان عرضه نفت در بازاری که مشتاق افزایش قیمت نیست، جلوگیری از متضرر شدن بیشتر کشور است! فروش 2 میلیون بشکه نفت 30 دلاری، 60 میلیون دلار درآمد نصیب ایران می‌کند، در حالی که خسارت ناشی از کاهش قیمت نفت در همین برهه به 20 دلار در هر بشکه، 20 میلیون دلار برآورد می‌شود. این همان تفکر «بچه پولداری» است که منابع ملی را چون رایگان به دست ما رسیده، «بی‌ارزش» ارزیابی می‌کند. بی‌ارزشی که ارزان‌فروشی آن هم میلیون‌ها دلار ثروت به خزانه واریز می‌کند! پس بی‌خیال آینده، امروز را دریاب!
خسارت فروش نفت در سال گذشته میلادی با قیمت متوسط کمتر از 40 دلار، از نصف شدن درآمدهای نفتی ایران در هنگامه وضع تحریم نفت ایران در دولت قبل نیز بیشتر بوده است. چرا که 50 درصد فروش نفت کمتر با قیمت بالای 100 دلار، درآمدی معادل 50 میلیارد دلار نصیب ایران کرد! با این احتساب خسارت «اقتصاد سیاسی» دولت یازدهم تا اینجای کار بدون احتساب ضرر تعطیلی زیرساخت انرژی هسته‌ای کشور، بیش از تحریم‌ها بوده است.
ج- سوال دقیق کیهان از مدیران وزارت نفت در گزارش «دیپلماسی انفعال»  این بود که چرا که به جای سیاست‌گذاری برای تامین منافع ملی و جلوگیری از عرضه نفت ارزان و ارزان‌تر شدن نفت به سبب آن، تنها رقابت با سهمیه نفت شناور عربستان در اوپک را دنبال می‌کنند و از تفکر در مسیری به جز ساختار تعبیه شده توسط غرب هراسناک می‌شوند؟
تاثیر اوپک بر سیستم پیچیده اقتصاد جهانی بسیار ضعیف شده و بزرگ‌ترین علت آن هم بی‌توجهی به بازار، تحولات سیاسی و اقتصادی جهان است. اگر اوپک و اجرای قوانین ناقص آن، مانع افزایش قیمت نفت است، چه اصراری به حضور در ساختار منفعل و ضد منافع مذکور است؟ اگر نام این نوع از دیپلماسی انرژی «انفعالی» نیست، شما نامی بهتر بر آن بگذارید! دست روی دست گذاشتن و تمرکز بر ساختاری که درآمدهای ملی ما را به سرعت کاهش می‌دهد، خود بزرگ‌ترین انفعال است.
 آمریکا برای جبران حذف 50 درصدی سهمیه نفت ایران در ابتدای وضع تحریم‌ها، در سال 1391 مجبور شد درآمدهای آل سعود شریک تجاری خود را به آتش بکشد و ذخایر استراتژیک ملت حجاز را حراج کند. البته چیزی نگذشت که با تلاش‌های دولت دهم و همکاری با ونزوئلا و برخی دیگر از کشورها، نفت مجددا با افزایش قیمت دو درصدی و بالای صد دلار در هر بشکه، به دولت یازدهم تحویل شد. اما وزیر نفت دولت یازدهم برای ثبات قیمت صد دلاری نفت علی‌رغم وعده رفع تحریم‌ها، چه کرد؟ با عربستان در عرضه بیشتر نفت مفت در بازار به اسم صیانت از سهمیه ایران، رقابت کرد و به کاهش بیشتر و بیشتر درآمدهای ارزی ایران کمک وافر رساند!
د- آمریکا توانست با تسلط بر اوپک، عملا این سازمان مهم را از تاثیرگذاری بر آینده بازار خلع‌ید کرده و تاثیر آن را به صفر برساند چرا که اکنون رقابت میان اعضا بر خلاف مفاد بیانیه‌های اول و دوم و سوم اجلاس در «لزوم حفظ و صیانت منابع نفت، با توجه به فناپذیري و کمیابی روز‌افزون آن در آینده» و «اتخاذ سیاست‌های سودآور، باثبات و نیز قابل رقابت با دیگر منابع انرژي» نیست و صرفا فروش بیشتر در هر شرایطی ملاک فعالیت در اوپک است.
فراموش نکنیم از اهداف اصلی تشکیل اوپک در سال 1960  تلاش برای توقف کاهش یک سویه بهای رسمی نفت خاورمیانه توسط شرکت‌های نفتی در سال 1959 بود. به نظر می‌رسد امروز اوپک از اهداف اولیه تشکیل خود فاصله‌ای محسوس یافته و ترک چنین ساختار فشلی بر تلاش برای دوام آن برتری دارد.
ه- از طنازی‌های وزارت نفت در پاسخ به کیهان دفاع از دیپلماسی انرژی سال‌های اخیر دولت با تمسک به قراردادهای جدید نفتی ایران «I.P.C” در پازل اقتصاد مقاومتی است که در آینده مفصل به رخنه‌های خطرناک و غیرقابل دفاع آن اشاره خواهیم کرد.
ی- عبارت «همکاری انرژی» دقیقا همان مفهوم خطرناک و ضدملی است که منجر به صرفه جویی میلیاردها دلاری اروپا و آمریکای گرفتار در بحران اقتصادی، به واسطه عدول برخی کشورهای نفتی خاورمیانه از حفظ ارزش سرمایه‌های خود در حوزه انرژی به واسطه خیانت حاکمان دست‌نشانده آمریکایی شد. کمک رساندن به اقتصاد متزلزل اروپا، با حفظ چارچوب سیاست‌های آمریکا در پایین آوردن مکرر قیمت نفت، نه تنها به ارتقا موقعیت بین‌المللی ایران تحت عنوان «حامی رویکرد تعاملی» کمک نمی‌رساند، بلکه نتیجه بارز آن سکوت کشورهای اروپایی در برابر وضع تحریم‌های جدید پسا برجامی بر ضد ایران است. یعنی همان کشورهایی که فشار آنها بر آمریکا برای رفع تحریم اقتصادی ایران، اوباما را وادار به اعتراف به «ممکن نبودن ادامه تحریم ایران» کرد، اکنون به واسطه بهره‌مندی از نفت تقریبا رایگان خاورمیانه و عرضه روزافزون، حتی در برابر نقض آزادی‌های بدیهی پاسپورت شهروندان خود براساس تحریم‌های جدید آمریکا نیز دم‌برنخواهند آورد. آیا بلایی بالاتر از این برای دولت متصور است؟
رویکرد تعاملی یعنی ارزان بفروشیم که اروپا و آمریکا با ما ارتباط داشته باشند؟ یعنی مزیت نسبی اقتصاد ایران صاحب ذخایر انرژی را پیش پای سیاست خارجی قربانی کنیم؟ آیا از چنین دولتی با چنین دیپلماسی اقتصادی، پذیرش مدعای «با نفت 30 دلاری نمی‌توان از رکود خارج شد» ممکن است؟ فقیر شدن ایرانیان تکیه زده بر ذخایر هنگفت نفت و گاز، آشکار‌ترین نتیجه چنین سیاست ورزی نابخردانه‌ای است که خود را بدهکار غرب می‌داند.