ضرورت تبعیت از مقررات و اخلاق شهروندی در استفاده از اماکن عمومی(بخش نخست)
پویایی جامعه با رعایت هنجارهای اجتماعی(گزارش روز)
گالیا توانگر
بلندگوی مترو اعلام میکند: «حفظ حقوق سایر مسافران نشانه شخصیت شماست. لطفا از خط زرد فاصله بگیرید.»
قطار که وارد ایستگاه میشود، همگان بیتوجه نسبت به این مسئله که حق تقدم با مسافرانی است که باید از قطار پیاده شوند به سمت درهای قطار همدیگر را هل میدهند. کودکی بر شانههای مادر هراسان زیر گریه میزند. پیرمردی عصایش به یک سو افتاده و خودش هم با کمک چند مسافر دیگر از فشار گرداب جمعیت خارج میشود. شخصی که بیماری قلبی دارد نفس هایش به شماره افتاده و رنگ از رخسارش پریده! اینگونه نه همه مسافرانی که قصد پیاده شدن دارند به موقع از واگن پیاده شده و آن را تخلیه میکنند و نه مسافرانی که قصد سوار شدن دارند میتوانند به موقع سوار قطار شوند. همه چیز در چند ثانیه اتفاق میافتد و نتیجهای جز بینظمی، فشار عصبی و ناراحتی گروههای آسیبپذیر (زنان، کودکان و سالمندان) به همراه ندارد. در حالی که اگر با صبر و حوصله سلسله مراتب پیاده شدن و سوار شدن مسافران رعایت میشد، شاید مرهمی بر زخم شلوغی همیشگی مترو، این وسیله حمل و نقل عمومی میبود. هر چند کمبود قطار یکی از مشکلات همیشگی شهروندان کلانشهری چون تهران بوده که مترو وسیله شماره یک ایاب و ذهابشان محسوب میشود.
پارک و موزه، سینما، خیابان، اتوبوس، تاکسی، مترو و... همگی از جمله دهها موردی هستند که زیر مجموعه مکانهای عمومی قرار میگیرند و باید درهنگام حضور در آنها اخلاق شهروندی، نظم و قانون اجتماعی را مراعات کرد.اما روانشناسان و جامعهشناسان معتقدند که تا حدود زیادی رعایت اخلاق شهروندی و نظم در اماکن عمومی به تیپ شخصیتی افراد برمیگردد و اینکه در آموزشهای دوران کودکی خود -که از سوی خانه و مدرسه دریافت میکنند- تا چه اندازه برایشان ضرورت رعایت نظم و اخلاق شهروندی تبیین شده باشد؟
فراموش نکنیم بدنه اجتماع بسان حلقههای به هم پیوستهای است که هر شهروند میتواند به مثابه یکی از این حلقهها باشد و چنانچه با خودخواهی و ناآگاهی بخواهد در اجتماع نادرست ظاهر شود، اتصال کلیه حلقهها را به هم زده و انسجام و آرامش اجتماعی را در جامعه نشانه میرود.
برخورد سلیقهای و منیت گرایی
در رعایت قوانین شهروندی ممنوع!
دوربین توریستها در آرامگاه سعدی شیرازی میچرخد و روی نوشته بزرگی بر دیوار منتهی به حوض پایینی میایستد. اسمی حک شده و تیری از میانش گذشته است. تیری که بیش از هر چیز رعایت نظم و اخلاق شهروندی در مکان عمومی و تاریخی را نشانه رفته است. در حوض پایینی که گویی زمان متوقف شده، همه چیز یافت میشود الا ماهی. از در پلاستیکی نوشابه گرفته تا قاب شکسته تلفن همراه.به این فکر میکنم که اگر سعدی شیرازی میبود یحتمل دیوانی در باب رعایت نظم و رفتار اجتماعی مناسب در مکانهای عمومی میسرود.
روانشناسان در کل 720 الگوی مختلف شخصیتی را تشخیص دادهاند که از این میان شش تیپ واقع بین، معنوی، اجتماعی، قراردادی و سنتی، تهوری و هنری بطور شاخص قابل طرحند. اما افرادی که به صندلیهای اتوبوسها آسیب میرسانند، در ورزشگاهها درگیری ایجاد میکنند و در موزه اگر فرصتی بیابند از تخریب ابایی ندارند، دارای چه تیپ شخصیتی هستند؟ نمونه تخفیف یافتهتر شخصیت این افراد همانهایی هستند که زیر بار رعایت نظم اجتماعی نرفته رانندگی خطرناک در معابر دارند، یا با گوشی تلفن همراه در تاکسی بلند بلند صحبت کرده و قصد جلب توجه دارند و یا در مکانهایی چون مترو کودکان، سالمندان و زنان را که از طبقه آسیب پذیرند به هیچ وجه در اولویت قرار نمیدهند.
وحید شعبانی راد یک جامعه شناس در گفتوگو با گزارشگر کیهان توضیح میدهد:«قسمتی ازهویت فردی که در تعامل با اجتماع و محیط اطراف فرد(شهر) قرار میگیرد هویت اجتماعی فرد قلمداد میشود. در نتیجه هویت اجتماعی فرد کل هویت فردی یک شخص را شامل نمیشود. برای مثال مدیر عامل یک شرکت خصوصی در درون اجتماع یا سیستمی که مدیر خطاب میشود میتواند آزاد باشد که هر نوع رفتار مورد علاقهاش را بروز دهد و یا قوانینی در شرکتش وضع کند که مورد پسند اوست، اما در ساختاری که یک شهروند تلقی میشود ملزم است رفتاری متناسب با ساختار شهروندی را از خود بروز دهد. بنابراین در حفظ قوانین شهروندی و در گام نخست باید خودخواهیها و منیتها کنار گذاشته شوند. به هرجهت نباید با بروز رفتاری مخل حقوق سایر شهروندان شد. گاه ممکن است بروز رفتاری خاص در محیط دیگری نظیر خانه یا شرکت خصوصی هنجار باشد، اما انتقال همان رفتار در محیط شهری حقوق سایر شهروندان را مختل کرده و به یک ناهنجاری اجتماعی تبدیل شود. بنابراین در رعایت اخلاق و قوانین شهروندی سلیقهگرایی جایی ندارد و باید به آنچه نوشته و تبیین شده گوش داد و عمل کرد.این فرآیند طولی است و چنانچه رعایت نشود ثمره اش ناهنجاری اجتماعی در جامعه است.برای مثال یک مدیر چون مدیر است نمیتواند بدون در نظر گرفتن حق تقدم و صرف مدیر بودنش در سازمان خود،در خیابان سبقت بگیرد و یا فردی به صرف داشتن روحیهای خاص که منجر به تفاوت آرایش و پوشش میشود با همان وضعیت وارد اجتماع و محیطهای شهری شود و دیدگان سایر شهروندان را به شکل نامطلوبی متوجه خود کند.»
وی به تعریف جالب و روشنی از مکانهای عمومی اشاره کرده و میگوید: «به مکانهای شهری که حضور افراد از هر قشر و طبقهای در آنها بلامانع است، نظیر خیابان، وسایل نقلیه عمومی و پارکها اماکن عمومی میگویند. بنابراین بر طبق این تعریف مکانهایی چون بیمارستانها و ادارات که برای ورود افراد ممنوعیتها و قوانین حضور خاص خودشان را دارند،جزو اماکن عمومی به حساب نمیآیند. اما قوانین چگونگی استفاده از اماکن عمومی جدای از قوانین حضور است. یعنی دراماکن عمومی اگرچه همه اقشارمی توانند آزادانه ورود پیدا کنند اما باز هم آزاد نیستند هر رفتاری را که خود میپسندند بروز دهند. بالطبع باید قوانین نوشته شدهای برای استفاده ازپارک ها، وسایل حمل و نقل عمومی و حضور در خیابان وجود داشته باشد. اینگونه نیست که صرفا با شنیدن نام اماکن عمومی خیال کنیم آزاد به بروز هررفتاری هستیم. گاه این قوانین نوشته شده و روشنند و گاه ریشه در عرف هر جامعهای دارند.»
هنر شهروند خوب بودن را به فرزندانمان انتقال دهیم
علیرضا وفایی پور یک کارشناس محیط زیست که اخیرا برای شرکت در سمیناری به یک کشور اروپایی سفر کرده با ورق زدن خاطرات ذهنی اش برایمان تعریف میکند: «در پارکی جنگلی همراه با خانوادههایی که برای گردش تعطیلات آخر هفته خود آمده بودند، مسافتی را قدم میزدم. به ناگاه پوست میوهای سهوا از دست کودک خانوادهای بر روی زمین رها شد و والدین کودک نیز متوجه نشدند. خانواده بعدی که از پشت سر رسیدند از کودکشان خواستند که پوست را برداشته و به سمت سطل زباله آن حوالی ببرد من در آن لحظه شاهد آموزشی غیرمستقیم و شیوهای موثر در نهادینه کردن اخلاق شهروندی درضمیر کودکی بودم.»
سیما دور اندیش یک فرهنگیبرایمان میگوید: «جمعهها با همسر و فرزندانم به ارتفاعات شمالی تهران میآییم و به جمع کردن پلاستیکهای بازمانده در دل طبیعت مشغول میشویم. برایمان مهم است که بچهها از همین سن کم در برابر طبیعت احساس مسئولیت داشته باشند. این خود بزرگترین هنر است که باید به نسلهای بعدی انتقال دهیم. متعجبم که خیلی از خانوادهها شور کلاس زبان، نقاشی و موسیقی فرزندانشان را دارند، اما هرگز این احساس نیاز را نمیکنند که باید به فرزندانشان آموزشهایی در جهت آشنایی با رفتار و اخلاق شهروندی داشته باشند! آموزش و پرورش هم آنچنان که باید و شاید بویژه در محتوای درسی به این مقوله توجه چندانی ندارد.»
مریم سلطانی یک شهروند که با دختر خردسالش به زمین بازی یکی از پارکهای تهران آمده این سوال را مطرح میکند که بالاخره نهاد مسئول مستقیم آموزشهای اخلاق و رفتار شهروندی کدام است؟ چند فرهنگسرا در تهران سراغ داریم که مستقیما آموزشهای اینچنینی را ارئه میدهند؟ از آن بدتر چند خانواده را سراغ داریم که متقاضی چنین آموزشهایی به فرزندان خود هستند و از برگزاری کلاسهایی در این زمینه استقبال میکنند؟
پاس کردن چک در تاکسی
تا بازی در مکالمه!
محمد هاشمی یک راننده تاکسی مسافرانی را در خاطر خود دارد که هر روز در طول مسیر بلند بلند با گوشی تلفن همراه خود بهگونهای که انگار فضای تاکسی دفتر کارشان است، صحبت کرده، چک پاس میکنند و یا فلان بار کالا را در معاملهای به مقصد میرسانند. وی البته گروه دیگری از افراد را هم به خاطر دارد که مکالمات نمایشی ترتیب میدهند تا جلب توجهی داشته باشند. هاشمی به گزارشگر کیهان میگوید: «چند مدت پیش مسافری داشتم که صبحها مکالمه طولانی مدت و بلند در تاکسی داشت.خودش را مدیر برنامه یکی از هنر پیشه گان معروف سینمایی جا میزد. مثلا میگفت من دیشب با فلان بازیگر مشهور صحبت کردم و گفتم فلان فیلمنامه به سطح بازی تو نمیخورد و.... من که نگاهش کردم 19 تا 20 سال بیشتر نداشت. آخر یک بچه به این سن مگر چقدر تجربه دارد که مدیر برنامه فلان هنر پیشه مشهور باشد و به او هم امر و نهی کند؟!»
این راننده تاکسی ادامه میدهد: «وقتی اعتراض میکنم میگویند: کرایه تاکسی دادهایم که راحت باشیم؛ اما راحتی به چه قیمتی؟ به قیمت خرد کردن اعصاب ما و تومور مغزی گرفتن از امواج تلفن همراه؟! میخواهم به پسرم که دانشجوست بگویم روی یک ورق تایپ کند: مکالمه با تلفن همراه ممنوع. بزنم روی داشبورد. هر وقت مسافری شروع به مکالمه طولانی کرد، فقط با انگشت روی نوشته بزنم. اینطور شاید کمتر به ایشان بر بخورد و رعایت کنند.»
عوامل موثر در بروز اختلال شخصیت
ضد اجتماعی
اختلال شخصیت ضد اجتماعی نوعی اختلال است که در آن فرد نمیتواند با موازین اجتماعی سازگار شود و در قبال رفتارهایش احساس گناه و اضطراب ندارد. مشخصه این اختلال، اعمال مداوم ضد اجتماعی یا خلاف قانون است، اما این اختلال مترادف با بزهکاری نیست. اختلال شخصیت مردم اختلال شخصیت ضد اجتماعی دارای چهار نشانه است که عبارتند از: خودمحوری، فقدان وجدان، رفتار تکانشی و جاذبه سطحی.
پانتهآ بهمنش روانشناس برایمان توضیح میدهد: «این قبیل افراد نسبت به دیگران احساس مسئولیت و عذاب وجدانی ندارند. یعنی تنها خود و خواستهشان را میبینند. به همین دلیل وقتی مرتکب کار اشتباهی میشوند ژست حق به جانب، موقر و ساکتی میگیرند. این جوانان از نوعی تنهایی عمیق در محیط خانواده و دوستان رنج میبرند. کودکان و نوجوانان قربانی کار والدین ممکن است بیشتر در این گروه قرار بگیرند. در بزرگسالی از این شغل به آن شغل میروند و به اصطلاح یکجا پاگیر نمیشوند. همیشه هم به دلیل دعوایی که به راه انداختهاند و یا خشونتی که در محیط بروز دادهاند مجبور به ترک محل کار یا اسکان خود میشوند. در سابقه اغلب این افراد مدرسهگریزی و خشونت با همکلاسیهایشان دیده میشود.»
این روانشناس ادامه میدهد: «البته همه این مردم گریزان و هنجارگریزان خوشبختانه مجرم نمیشوند، اما بعید نیست در جایگاه خود بیرحم ظاهر شوند و مردم را به ستوه آورند. از شکستن صندلیها و شیشههای اتوبوس درپی باخت تیم مورد علاقهشان آغاز کرده و بعدها همین خشونت را بر سر ارباب رجوع یا همکارشان در شغل آینده خود خالی کنند. بعضا دیده میشود بسیار چربزبانند و افراد دیگر را با همین چرب زبانی در هنجارشکنیهای خود همراه و سهیم میکنند. عللی که در بوجود آمدن رفتار ضد اجتماعی دخیلاند:-۱زمینه خانوادگی و اجتماعی-۲نارساییهای یادگیری -۳ احتمالاً عوامل وراثتی؛ معلوم شده است که عده زیادی از افراد ضد اجتماعی دارای ناهنجاریهایی در امواج مغزی غیرعادی هستند. یکی از این ناهنجاریها، کندی امواج مغز است، چنان که میتوان گفت امواج مغزی آنان شبیه کودکان است که خود نشانهای است از نارسایی در رشد مغز آنها. هرچند علتهای اختلال شخصیت ضد اجتماعی کاملاً شناخته نشدهاند، ولی پژوهشها از تبیینهای مربوط به وراثت و هم از تبیینهای مربوط به پرورش و ترکیبی از هر دو حمایت میکنند. همبستگی بالایی بین شیوههای فرزند پروری و سرمشقدهی نامناسب به دست آمدهاست. افراد مبتلا به شخصیت ضد اجتماعی اغلب به خانوادههایی تعلق دارند که با محرومیت هیجانی، روشهای انضباطی خشن و بیثبات مشخص میشوند و علاوه بر این، رفتارهای والدین نیز ضد اجتماعی است.»