احسان نراقی-۱۵
ساواک: نراقی برای سازمانهای غربی اطلاعات جمعآوری میکند(پاورقی)
Research@kayhan.ir
در جریان همین پیگیریها، در نامهای بدون تاریخ و شماره، که دارای سربرگ «فرمانداری نظامی راهآهن» بود، بخشی از اعترافات نصرتالله کاظمی از اعضای دستگیرشده حزب توده در سال 1333ش، به شرح زیر ثبت شد:
«احسان نراقی . اداره آمار . زیردست نصرتاله کاظمی بوده، 5 ماه قبل از دستگیری نصرتاله کاظمی، از خدمت کنارهگیری نموده است.»132
در پیِ این اعترافات، که نشانگر ارتباطاتِ سازمانیِ نراقی با حزب توده در این موقع بود، با وجود اینکه تلاشهای پنهان و آشکاری برای بازگرداندن او به اداره آمار صورت گرفت، این اقدام عملی نشد؛ ولی چند ماه بعد، از اشتغالِ وی به عنوان یکی از «کارمندان سازمان یونسکو، از قسمتهای تابعۀ وزارت فرهنگ که چندی قبل، جهت مأموریت به شیراز عزیمت و اخیراً مراجعت کرده» سخن گفته شد. در همین موقع، به مطالعات وی در «امور اسکان عشایر» در خارج از کشور نیز، اشاره و دستور جمعآوری سوابق و احضار، بازجویی و جلوگیری از تمدید گذرنامه او صادر گردید.133هنوز چند روزی از این دستور سپری نشده بود، که خبرِ شرکت وی در«فستیوال جوانان برلن»، در سال 1951م در زمان دانشجویی در ژنو هم، از سوابق استخراج شد.134
با وجود مطرح شدنِ این سوابق، نه تنها دستور احضار و بازجویی او عملی نشد، که حدود یک سال نیز، از او خبری نبود؛ یک سالی که احسان نراقی درباره آن میگوید:
«طبق دعوت دولت فرانسه، به انستیتوی علوم نفوس، به پاریس عزیمت کرده و رسالهای تحت عنوان مطالعه نفوس در کشورهائی که فاقد آمار کافی هستند، منجمله ایران تهیه کرده و با درجه عالی از دانشگاه پاریس گذراندم.»135
در سال 1335ش، رکن دوم ارتش، برای بار دیگر به پیگیری سوابق او پرداخت و طی تلگراف رمزی به سرتیپ محمود امینی، برادرِ علی امینی، که در این موقع وابسته نظامی ایران در فرانسه بود، از مراجعه مکرر احسان نراقی به سفارت ایران در فرانسه خبر داد و نوشت:
«چون دارای سوابق سوء سیاسی میباشد، مراتب را به اطلاع سفارت رسانیده که درباره تقاضایش موافقت نگردد.»136
پاسخ سرتیپ امینی به این تلگراف، معلوم کرد که علت مراجعه او به سفارت ایران، تقاضای سفر به لندن است. اشاره سرتیپ امینی به حضور احسان نراقی در سفارت ایران، همزمان با وصول تلگراف رمز، از نکات جالب توجه در این پاسخ است:
«طبق اظهار رایزن سفارت، این شخص در فاصله سه هفته، دو بار قبلاً و یک مرتبه امروز مراجعه نموده. تطبیق مراجعه وی با وصول تلگراف، که آیا اسم آن را میتوان تصادف تلقی نمود؟ تا حدی مورد توجه و مذاکره واقع شد، که اشاره به این توجه را بی مناسبت نمیداند.»137
در همین ایام، لایحه تشکیل سازمان اطلاعات و امنیت کشور، موسوم به «ساواک» مورد بررسی قرار گرفت و در بهمن ماه سال 1335ش در مجلس سنا تصویب و تیمور بختیار به عنوان «معاون نخستوزیر»، به ریاستِ آن برگزیده شد.138
هنوز دو سه ماهی از تشکیل این سازمان سپری نشده بود که اداره دوم، با استناد به «منبعِ موثق»، بخشی از سوابق احسان نراقی، مبنی بر فعالیتهای کمونیستی در خارج از کشور را، در اختیار اداره یکم قرار داد:
«در سال 1327 در دانشگاه ژنو، وابسته به دستۀ کمونیستهای یهودی بود. در سال 1328 در فستیوال جوانان کمونیست در بوداپست (مجارستان) شرکت کرد. در سال 1329 به علت فعالیتهای سیاسی، احتمالاً چپی از فرانسه اخراج شد. در سال 1330 ریاست گروه ایرانی را در فستیوال کمونیستی برلن به عهده داشت... با دکتر بهار،کمونیست مشهور، خیلی دوست است. در سال 1335 از اعضای فعال دستۀ کمونیستی در سوئیس و عضو کمیته مرکزی آن دسته بود که توسط ایرج اسکندری تشکیل شده بود... در سال 1335 بین جوانان ایرانی در سوئیس، به منظور جلب نظر آنها برای مرام کمونیستی، مشغول فعالیت بود و ضمناً با عدهای از جوانان کمونیست سوئیس هم تماس داشت.»
در همین گزارش بود که جمعآوری آمار و مطالعه برخی از پروندهها توسط وی، مورد حساسیت دستگاه تازه تأسیس امنیتی قرار گرفت:
«در محیط دانشگاه رسوخ کرده و با مراجعه به ادارات دولتی، از جمله ادارۀ آمار عمومی، به نام یونسکو خواستار بعضی آمارها و مطالعه برخی پروندهها میشود که در نوبۀ خود قابل توجه میباشد.»
در این نوبت، تیمور بختیار، در جایگاه ریاست سازمان امنیت، دستور داد:
«فوری تعیین شود تهران است یا رفته؛ اگر هنوز تهران است، اجازه خروج داده نشود.»139
به دنبال این دستور، پیگیری برای احضار وی آغاز شد، ولی پس از مراجعات مکرر به اداره یونسکو در ایران، معلوم شد که مشارالیه:
«در روزهای 3 و 4 مرداد ماه در اداره حاضر نشده، فقط نامهای به عنوان خداحافظی از دوستان اداری فرستاده، مبنی بر اینکه به ژنو حرکت و از آنجا به پاریس عزیمت خواهد نمود.»