اخبار ویژه
مهرههای دم دست افراطیون برای به هم زدن وحدت اصولگرایان
چند عضو انگشتنمای فراکسیون رهروان تبدیل به مهرههای دم دست خبرگزاریها و سایتها و نشریات شبه اصلاحطلب یا دولتی برای اختلافافکنی در ائتلاف فراگیر اصولگرایان شدهاند.
برخی روزنامههای اصلاحطلب، چند سایت حامی دولت و خبرگزاریهای دولتی یا اصلاحطلبی مانند ایلنا و ایسنا مدتی است با به بازی گرفتن کسانی چون «ب-ن»، «غ-ج»، «م-ح»، «ج-ج» و «ح-گ» تلاش میکنند به اختلاف در میان اعضای ائتلاف فراگیر اصولگرایان دامن بزنند و مانع از اتحاد در جبهه اصولگرایی شوند. برخی از این افراد نگرانند که درصورت تهیه فهرست مشترک اصولگرایان با مبانی اصولگرایی و شایستهگزینی، آنها در فهرست نباشند؛ ضمن اینکه برخی وعدهها را از سوی مراکز دولتی مبنی بر حمایت انتخاباتی یا واگذاری سمت در صورت راه نیافتن دوباره به مجلس دریافت کردهاند. روز گذشته نیز چند تن از این افراد دمدستی ضمن مصاحبههایی با ایلنا، ایسنا، نامهنیوز مدعی شدند اصولگرایان باید با افراطیون مرزبندی کنند حال آن که ریشه و تبار افراطیگری و رادیکالیسم در عمق جبهه افراطیون مدعی اصلاحطلبی است که اکنون مایلند ضمن بازگشت به عرصه سیاست، سوابق خیانت خود را پاک کنند اما متاسفانه از سوی این مدعیان پایبندی به انقلاب هرگز به چالش و اعتراض گرفته نمیشوند. این گروه تلاش گستردهای را هم در پیش گرفتهاند تا به هر قیمت شده از همراهی علی لاریجانی با اصولگرایان مانع شوند. برخی از اعضای فراکسیون رهروان درصدد انتشار فهرستهای ملغمهایگونه با تحت عنوان مستقل و معتدل هستند!
مصیبت هاشمی خاک نپاشیدن به صورت متملقهاست
«مشکل هاشمی از زمانی شروع شد که خاک بر چهره تملقگویان نپاشید».
داریوش سجادی همکار سابق نشریات اصلاحطلب در یادداشتی نوشت: روزنامه آرمان به سنت مالوف خود در ترویج و تقدیس «اکبر هاشمی رفسنجانی» مطلبی را منتشر کرده که طی آن نویسنده علیرغم اهتماماش بمنظور پاسداشت و گرامیداشت هاشمی با ادبیاتی ضعیف و استدلالی عنیف ناخواسته موجبات تخفیف ایشان را فراهم آورده! اساساً یکی از مصیبتهای هاشمی رفسنجانی برخورداریش از «نحافت حامی» است. همین حامیان نحیف البنیه بوده و هستند که هاشمی را مبتلا به درک غلط از موجودیت سیاسی خود و عجز از فهم واقعیات دنیای سیاست کردهاند.
زمانی «هنری کیسینجر» صادقانه معترف بود که: «دشمنان آمریکا باید از آمریکا بترسند، اما دوستانش باید بیشتر بترسند.» اکنون با باژگونهخوانی صراحت کیسینجر بر همان سیاق میتوان هاشمی رفسنجانی را نیز چنین توصیف کرد.
وی با بیان اینکه هاشمی باید از دشمنانش بترسد اما از دوستانش باید بیشتر بترسد!» میافزاید: ترس مزبور ترسی مفهوم و منشعب از منطق «بر زمینت میزند نادان دوست» است. «دعوت پیادهها از هاشمی» عنوان مقاله آرمان است که بعد از انتشار رنجنامه «حسین فدائی» و فراخوان ایشان از هاشمی جهت توبه و بازگشت به اردوی انقلاب؛ نویسنده با توصیف منتقدان هاشمی رفسنجانی به عناصر «پیاده» و پیادگان از قطار انقلاب کوشیده هاشمی را بر تارک درخشش و پرستش قرار دهد.
همین روزنامه در 13 مهر و در واکنش به انتقادات اینجانب از «رئیس مجمع تشخیص مصلحت» ذیل مقالهای در تمجید از آقای هاشمی با توصیف اینجانب تحت عنوان «مبتلا به سندروم فراموشی» نوشت: «سجادی... برای بقا میکوشد به تخریب آنهایی بپردازد که روزی یک ربع دیدار با آنها آرزویشان بود.... آقای سجادی شما کجا هستی؟! نکند این فراموشی حافظه تاریخی شما را هم تحت تأثیر قرار داده است. واقعاً فراموش کردید آیتالله هاشمی در چه جایگاهی هستند یا اینکه آب و هوای غرب، تأثیر کرده است.»
پیشتر نیز «حسین مرعشی» در رابطه با انتقادات صورت گرفته به آیتالله هاشمی پس از اعلام کاندیداتوری او برای انتخابات خبرگان گفت: تندروها ممکن است برای آیتالله هاشمی زحمتی درست کنند، اما ایشان بزرگتر از آن است که از این حملات و هجمه برنجد و صحنه سیاست را ترک کند.
همچنین «محمد عطریانفر» نیز در توصیف اولوهیت آقای هاشمی و در اعتراض به اظهارات ناشیانه ایشان در مورد توانایی ایران در ساختن بمب اتمی فرمودهاند: ایشان مجموعه اطلاعاتی در اختیار دارد. ممکن است با توجه به اطلاعاتی که در موضوع هستهای دارد، هدف بزرگی در پس این جمله داشته باشد. برخی اظهارنظرها از سوی برخی چهرههای شاخص، به قصد انشاء است. بیان مطالب به قصد انشاء، اهدافی را دنبال میکند که برای آدمیان عادی قابل فهم نیست(!) در مجموع همه کسانی که در مقام دفاع از هاشمی متوسل به این منطق مبتذل میشوند که؛ شما اصلاً در شأن هاشمی نیستید. هاشمی شما رو ریز میبینه! شأن هاشمی اجل از شما پیادهها است! قبله عالم برای آدمیان عادی قابل فهم نیست!
سجادی خاطرنشان کرد: به این جماعت دلداده باید متذکر این واقعیت شد که عزیزان! اساساً همه مشکل هاشمی از همان روزی شروع شد که خاکستر بر این مناسبات و ادبیات مهوع و بادمجان دور قابچینانه نپاشید. مشکل این «دوستان نابخرد هاشمی» دقیقاً ناتوانی از فهم همین نکته بدیهی است که اساساً ماهیت انقلاب اسلامی ترشروئی با چنین آداب و ادبیات پیشوا سالارانه و مناسبات شاهنشاهی بود.
انقلاب اسلامی اساساً مبارزه با همین ادبیات سالوسی و چاپلوسی و زعیم سالاریهای نوچهپرورانه و خاکسارانه بود.
کاهش صادرات و سقوط قیمت نتیجه مدیریت نفتی ژنرالها!
آمارهای رسمی بانک مرکزی از سقوط 600 هزار بشکهای تولید و 400 هزار بشکهای صادرات نفت کشور از ابتدای روی کار آمدن دولت یازدهم و تصدی مجدد وزارت توسط مدیران نفتی دوران اصلاحات خبر میدهند.
به گزارش مشرق، بیژن زنگنه و حامیانش، مسئولان نفتی دولت قبل را «گروهبان» نامیدند و خود را «ژنرال»های نفت، اما با بازگشت آنها به وزارت نفت، امید این بود که سوءمدیریتهای سابق تکرار نخواهد شد؛ این در حالی است که مروری بر عملکرد زنگنه و تیمش در 2 سال اخیر، فاصلهای از بحران ندارد.
از آنجا که مهمترین خروجی عملکرد وزرای نفت را در تولید و صادرات نفت باید جستجو کرد، براساس گزارش بانک مرکزی، تولید و صادرات نفت در دوره زعامت ژنرال زنگنه به شدت کاهش پیدا کرده است.
در حالی که نماگرهای فصلی بانک مرکزی، معتبرترین مرجع آماری درباره رقم تولید و صادرات نفت کشور محسوب میشود، از یک سال پیش بانک مرکزی آمار تولید و صادرات نفت کشور را سانسور میکرد. این اتفاق سبب گمانهزنی درباره احتمال منفی شدن آمار و ارقام نفتی کشور و تلاش برای مخفی نگاه داشتن آن همچون سانسور سایر آمارهای منفی اقتصادی شد.
سرانجام در نماگر سهماهه اول سال 1394 که با تاخیر طولانیمدت در هفته اول زمستان منتشر شده، آمار تولید و صادرات نفت کشور در یک سال اخیر در گزارش بانک مرکزی درج شد که نشان میدهد گمانهزنیها درباره سقوط این دو شاخص مهم، درست بوده است.
مطابق این آمار، تولید نفت ایران نسبت به پایان دولت دهم (بهار 1392) حدود 600 هزار بشکه و صادرات نفت حدود 400 هزار بشکه افت پیدا کرده است.
تولید نفت در 2 سال اخیر بیش از 600 هزار بشکه افت پیدا کرده و از 3 میلیون و 711 هزار بشکه در روز در بهار 1392 به 3 میلیون و 93 هزار بشکه در بهار 1394 رسیده است.
در تمامی این مدت، مسئولان نفتی کشور چشمانتظار رفع فوری تحریمها ماندند؛ اما با عدم لغو تحریمها، وضعیت صادرات نفت ایران به شدت سقوط کرد.
همچنین به اعتبار آرامش بخشیدن یکطرفه به بازار (به واسطه توافق برجام) و خوشخیالی بیمبنا نسبت به عملکرد غرب و متحدان مرتجع آن، قیمت نفت از 90- 80 دلار به زیر 30 دلار سقوط کرده و بدینترتیب در دوره مدیریت مدعیان ژنرالی، هم کمیت صدور نفت و هم قیمت آن با سقوط شدید مواجه شده است!
اسرائیل در تیررس 100 هزار موشک حزبالله است
رئیس دایره سیاسی و امنیتی وزارت امنیت رژیم صهیونیستی، ایران را بزرگترین تهدید علیه این رژیم دانست.
به گزارش العالم، عاموس گلعاد در گفتوگو با روزنامه صهیونیستی «ماکور ریشون» گفت: مهمترین چالش فراروی ما آن است که تهدید ایران را زیر نظر بگیریم.
گلعاد با اشاره به ارتباط ایران و حزبالله گفت: حزبالله 100 هزار موشک در اختیار دارد و هیچگاه در طول تاریخ همانند امروز بیش از صد هزار موشک به سمت اسرائیل نشانه نرفته بود.
وی گفت: حزبالله به دلیل سیاست بازدارنده تلآویو و درگیر بودن در جنگ جاری در سوریه به اسرائیل حمله نمیکند.
گلعاد درباره روابط میان اسرائیل و روسیه گفت: ما از مسکو خشنود نیستیم زیرا روسها تسلیحات پیشرفته در اختیار ایران و سوریه قرار میدهد که این تسلیحات به دست حزبالله میرسد. البته میان تلآویو و مسکو گفتوگوهای نامحدود در تمامی زمینهها جریان دارد و گفتوگوی ما با روسها بسیار روشن و بیپرده است.
استراتژی چال کردن از سیبزمینی به خرما رسید!
استراتژی چال کردن محصولات کشاورزی از سیبزمینی به خرما رسید!
روزنامه آرمان در اینباره نوشت: درحالی که هفتههای گذشته امحا و دفن 1700 تن سیبزمینی در استان فارس سر و صداهای فراوانی به پا کرد و در مجلس غوغا به راه انداخت، روز دوشنبه مدیر انجمن خرما از امحا و دفن خرما توسط سازمان تعاون روستایی خبر داد. علیاصغر موسوی افت شدید قیمت و برهم خوردن بازار خرما از دولت گذشته تاکنون را علت اصلی این امر میداند و اعتقاد دارد که خرما روی دست تولیدکنندگان باقی مانده و با این وضعیت سازمان تعاون روستایی امسال نیز مانند سال گذشته مجبور به دفن خرما شد. او با بیان اینکه بسیاری از تولیدکنندگان نخلستانهای خود را رها کردهاند، میگوید: مشکلی که هماکنون در صنعت خرما وجود دارد این است که حدود یک میلیون تن خرما در کشور تولید شده و روی دست تولیدکنندگان یا حتی واسطههایی که آن را از نخلداران خریدهاند، مانده است. علاوه بر آن، درحال حاضر قیمت صادراتی خرما توجیهپذیر نیست و صادرات آن نیز به این دلیل بسیار کند و به اندازه ناچیزی انجام میشود، چراکه قیمت صادراتی خرمای ایرانی 15 تا 20 سنت است درحالی که قیمت تمام شده آن برای تولیدکنندگان حدود یک تا 1/5 دلار است.
برای اصلاح این وضعیت بهتر است دولت و فعالان حوزه کشاورزی به فکر چاره باشند تا با عدم تولید مازاد بر نیاز کشور و بخش صادرات چنین ضربههایی به اقتصاد کشور وارد نشود.
تجربه دفن و امحا صرفا به خرما ختم نمیشود و سالها است که این روند ادامه دارد و هر بار نهایتاً تا دو هفته مسئولان و نمایندگان بر سر آن چانهزنی میکنند و بعد از آن موضوع به دست فراموشی سپرده میشود و همه افراد صرفاً در اندیشه تبرئه خود هستند، باید اشاره داشت که مدیریت نادرست و ناکارآمدی مسئولان است که چنین اتفاقاتی را به بار میآورد.
در همین حال روزنامه جوان در یادداشتی با عنوان «استراتژی چال کردن»! نوشت: بیتدبیری در برنامهریزی تولید و عدم حمایت از تولیدکنندگان مواد غذایی آن هم درحالی که شماری از مردم زیر خط فقر هستند، اقدامی مشکوک و خطرناک است و ادامه این روند موجب برهم خوردن تعادل جریان تولید- مصرف شده و تولید و مصرف را توأمان تحتالشعاع قرار میدهد، به این ترتیب تولیدکنندگان خُرد در حوزه کشاورزی هم دچار سرخوردگی شده و کشور را با تهدید کمبود موادغذایی مواجه خواهند کرد. در سال جاری متأسفانه بیتدبیری در ایجاد تعادل بازارها باعث شده تا چندین محصول، با استراتژی چال کردن مواجه شود و بدون شک این اقدام باعث سرخوردگی و تغییر الگوی تولید خواهد شد؛ الگویی که باید پیش از وقوع چنین حوادثی توسط وزارت جهاد کشاورزی و وزارت صنعت، معدن و بازرگانی تدوین و تبلیغ میشد. متأسفانه مدیریتی بیکفایت با نماد معروف سیبزمینی- پیاز که سالها کشاورزان را به طور سنتی ترغیب به تولید مازاد در یک محصول میکند، امسال به اوج خود رسیده و این بیتدبیری به بازارهایی مانند بازار خرما و مرغ تسری یافته است.
باید بپذیریم که بیتدبیری در بازار توزیع و بیبرنامگی در تولید محصولات کشاورزی درحال وقوع است به نحوی که در سال جاری منجر به خاک کردن صدها هزار تن سیبزمینی، خرما و مرغ شده و حتی بسیاری از دامداریها را به تعطیلی کشانده است؛ خبرهایی که هر یک نشانی واضح و غیرقابل انکار در بیکفایتی مدیریتی و ضعف در برنامهریزی است زیرا اقتصاددانان دولتی به خوبی کاهش تقاضا را پیشبینی کرده بودند و میدانستند که استراتژی تولید باید تغییر کند و همچنین میدانستند بساط دلالیهای ناجوانمردانه در حوزه محصولات کشاورزی به دلیل کاهش تقاضا باید جمع شود تا تولیدکنندگان سرپا بمانند، اما با چشمان بسته و در سکوت کامل ترجیح دادند تا مسئله محصولات باد کرده روی دست کشاورزان را در خاک مدفون کنند یا بیتوجه به مشکلات دامداران تنها به فکر افزایش قیمت لبنیات کنند بیآنکه بدانند تولیدکنندگان چه حال و روزی در این روزهای سخت دارند.
متأسفانه درست در زمانی که باید حمایت از تولید موادغذایی به منظور حفظ امنیت مواد خوراکی به عنوان یک راهبرد اساسی و مهم در دستور کار باشد، رها کردن بازارها به حال خود جای بسی تعجب داشته و علامت سؤال بزرگی را رقم میزند. گویی مسئولان در خواب زمستانی و به امید بهار بدون تحریم هستند که در آن در باغ بهشتی باز خواهد شد و آنها ناگهان همه چیز را خوب خواهند دید درحالی که از کوزه همان تراود که در اوست!