ره توشهای از کلام رهبر انقلاب اسلامی
۲ خصوصیت بارز بشریت در زمان ولادت نبىّاكرم(ص)
«ولادت نبىّ اکرم صلّی اللَّهعلیه وآله وسلّم، از چند نظر برای ما مسلمانان حائز اهمیّت است. یعنی سالگرد بسیار بامعنا و پرمضمونی است. جهت اوّل این است که ولادت آن بزرگوار، در دنیا و در تاریخ، در زمانی واقع شد که بشریّت بر روی هم - نه یک ملت خاص یا اهل کشور خاصّی را عرض کنیم؛ بلکه مجموعه بشریّت - دو خصوصیت بارز داشت. یکی از این دو خصوصیت این بود که از لحاظ علمی و عقلانی و فکری، نسبت به آحاد بشر در ادوار گذشته خودش، بسیار پیشرفته بود. در میان آنها، فلاسفهای پدید آمده و دانشمندانی پیدا شده بودند - ریاضیدانها، پزشکان، مهندسین بزرگ - و تمدّنهایی سرِ پا شده بود. این تمدّنها، بدون علم که نمیشد! آکادمیها درغرب، هگمتانهها در شرق، تمدّن چین، تمدّن مصر و تمدنهای بزرگ تاریخی، همه عبور کرده بودند. یعنی بشر، کامل شده بود. این، یک خصوصیت.
خصوصیت دوم - که جمع این دو خصوصیت با هم، خیلی عجیب است - این است که بشر در آن روز از لحاظ اخلاقی، از همیشه گذشته، منحطتر، یا اگر نخواهیم این نسبت را بیان کنیم، باید بگوییم: در اوجِ انحطاط بود. همین بشرِ برخوردار از علم و دانش، بهشدّت اسیر تعصّبات، اسیر خرافات، اسیر خودخواهیها، اسیر ظلم و ستم و اسیر دستگاههای حکومتهای مردمکُش و ضدّبشری بود. چنین وضعی در دنیا حاکم بود. کسی اگر تاریخ را ملاحظه کند، خواهد دید که در آن دوران، همه بشریّت اسیر بودند. همانطور که در کلام امیرالمؤمنین علیهالصّلاهًْوالسّلام است که «فی فتن داستهم بأخفافها و وطئتهم باظلافها و قامت علی سنابکها.» در نهایت فتنه و فشار و مشکلات و برادرکشی. بشر زندگی تلخی را میگذرانید. «نومهم سهود.» در همین خطبه، امیرالمؤمنین میفرماید: «خواب راحت به چشم مردم نمیآمد.»
اشتباه است اگر کسی خیال کند که این مشکلات، مخصوص همان جزیرهًْالعرب بوده است؛ نه. در مهد تمدّن آن روز دنیا، یعنی در کشور رومِ آن روز هم که شما نگاه کنید، همین حرفها بود. آنجا هم که آن روز، به اصطلاح، ادّعا میکردند دموکراسی و مجلسِ سنا دارند، استبدادها و فسادهایی بر مردم حاکم بود، که شما وقتی کتاب آن را بخوانید، پیشخودتان خجالت میکشید. انسان شرم میکند که بشر در روزگاری، دچار چنین انحطاطی بوده است. ایرانِ باستانِ ما هم، از این جهت بهتر از روم نبود. اینها هم، قدرت و شمشیر و نیزه و جنگاوری و سلحشوری و از این چیزها داشتند؛ اما اختلاف طبقاتی و ظلم و تبعیض و فساد و زورگویی و جهل و خرافههم، بیحدّ واندازه داشتند. در چنین شرایطی، این مولود مبارک و این پیامآور الهی، برای نجات بشریّت پا به عرصه وجود گذاشت.»
(بیانات در دیدار کارگزاران نظام و میهمانان کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی، 14/06/1372)
رموز میلاد پیامبر(ص)
«اينكه در آثار و تواريخ هست كه كنگره كاخ كِسرى شكست و نشانههاى بتپرستى و شرك در گوشه و كنار دنيا متزلزل شد، اگر اين آثار قطعيّت داشته باشد، شايد همان قدرتنمايى الهى است، براى اعلام رمزىِ حضور اين قدرتى كه قرار است همه پايههاى ظلم و فساد را درهم بشكند و علم را از خرافه و تمدّن را از فساد و ظلم، پاك و آراسته كند. اين كار را پيغمبر بزرگوارِ ما كرد. اين مولود مقدّس، در هنگام بعثت بزرگ خود، با چنان دنيايى روبرو شد و با جهادى بسيار دشوار، انسانيت را از جهل، از خرافات، از فساد، از ظلم، از تعصّبات دودمان برانداز، از زورگويى انسانها به يكديگر و ستم انسانها و سوار شدن آنها بر دوش يكديگر، جلوگيرى كرد. اصلا بساط بشريّت را دگرگون كرد. يك بساط جديد و يك وضع جديد را در دنيا به وجود آورد. بديهى است كه كار پيغمبر خاتم صلّىاللَّهعليه وآلهوسلّم، اين نبوده است كه همه دنيا را اصلاح كند. نه! آن بزرگوار بايستى اين مستوره عملى را، اين نمونه درست را از وحى الهى مىگرفت و به بشر مىداد، تا بشر در طول زندگى خود آن را به كار بندد، و از آن لحظه به لحظه استفاده كند. اينكه چه كسى به كار بست و چه كسى ضايع كرد، بحث ديگرى است. آن بزرگوار، رسالت خود را به تمام انجام داد و كار خود را كامل كرد و به جوار رحمت الهى پيوست.»
(بیانات در دیدار کارگزاران نظام و میهمانان کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی، 14/06/1372)
مبارکترین مولود
«در مقياسهاى بشرى، مبارك بودن يك مولود و يك ولادت، به آثارى است كه بر آن ولادت مترتّب مىشود؛ چه مستقيم و چه غيرمستقيم. اگر اين مقياس، مقياس درستى است - كه هست - بايد عرض كنيم، مباركترين مولودى كه در طول تاريخ متولّد شده است، وجود مقدّس نبىّمكرّم اسلام صلّىاللَّهعليه وآله وسلّم است. اين بركات، از لحظه ولادت شروع مىشود؛ اين عجيب هم نيست. حضرت عيسى عليهالصّلاهًًْْوالسّلام در آغاز ولادت فرمود: «و جعلنى مباركاً اين ما كنت». مبارك بودن خود را از اوّلين ساعات يا اوّلين روزهاى ولادت اعلام كرد. در مورد پيامبر ما نيز همينطور است.
آنچه تواريخ ثبت كردهاند كه كنگره كاخ كسرى فرو ريخت، يا آتشكده قديمى خاموش شد - و از اين قبيل علائم و نشانههايى كه ثبت شده است - اينها همه مبشّرات بركات وجود اين موجود عظيم است. هر آنچه در اين عالم براساس حاكميت شرك و كفر و استبداد و ظلم و تفرقه بين آحاد انسان وجود داشته است، بايد به بركت وجود اين انسان والا و ممتاز و بىنظير، بتدريج زايل شود. آنچه آن بزرگوار در مقام عمل و مجاهدت بر عهده گرفت، سنگينترين بخش اين كار بود. شروع اين راه و آغاز اين دعوت، مهمترين بخش اين كار محسوب مىشد.»
(بیانات در دیدار کارگزاران نظام، 10/04/1378)
مبدأ تاریخ جدید
«يقيناً آن روزى كه دنياى ظلمانىِ زمان ولادت پيغمبر، با نور الهىِ اين وجود مقدّس منوّر شد، بايد مبدأ تاريخ جديدى براى بشريت محسوب شود. همانطورى كه اميرالمؤمنين عليهالصّلاهًْوالسّلام در بياناتشان فرمودند، در آن روز بر اثر حاكميت قوانين و سلطههاى ظالمانه، نور سعادت از ميان جوامع بشرى رخت بربسته بود؛ «والدّنيا كاسفهًْ النّور، ظاهرهًْ الغرور». نور وجود پيغمبر از همان آغاز، نشانههاى حاكميت حق و دلايل حضور برهان الهى را در ميان مردم آشكار كرد. عجايبى كه در هنگام ولادت پيغمبر اكرم(ص) رخ داده است، در حقيقت هشدارى به بشريت و تاريخ محسوب مىشود. اينكه كاخ كسرى در هنگام اين ولادت آسيب ببيند، يا آتشكدههايى خاموش شود، يك معناى نمادين هم دارد. معناى نمادين اين حقايق و حوادث اين است كه با ظهور اين مولود مبارك، راهى در مقابل پاى بشر گذاشته خواهد شد و بشريّت بايد از ظلماتِ اوهام و نظامهاى ظالمانه نجات پيدا كند.
اينكه چه كسانى اين راه را انتخاب كنند و با قدرت بپيمايند و چه كسانى از آن اعراض كنند و به خيرات آن نرسند، به اراده و خواست انسانها بستگى دارد. خود آنها هستند كه سرنوشت و آينده خودشان را به دست خود انتخاب مىكنند؛ ليكن اين راه در مقابل انسانها گذاشته شده است. علاوه بر اين، سنّت الهى هم بر اين است كه حركت عمومى بشر، به سمت همين هدفهاى والا ترتيب داده شود. اين چيزى است كه بهطور قهرى و طبيعى، جامعه بشريّت به سمت آن حركت مىكند. همچنان كه همه حوادث تاريخ هم اين را نشان داده است؛ تعالى علمى بشرى و پيشرفت معرفتى انسان، همه در جهت تعاليم نبىّ اكرم اسلام و به سوى نهايتِ اين راه است.»
(بیانات در دیدار کارگزاران نظام، 20/03/1380)
حوادث نمادین معنادار
«در آيات ولادت پيامبر گفتهاند، وقتى آن بزرگوار متولّد شد، كنگرههاى كاخ كسرى ويران گرديد؛ آتشكده آذرگشسب كه قرنها روشن بود به خاموشى گراييد؛ درياچه ساوه كه در نظر عدّهاى از مردم در آن وقت، مقدّس شمرده مىشد، خشك شد و بتهايى كه بر گِرد كعبه آويخته بودند، سرنگون شدند. اين نشانهها كه كاملاً رمزى و نمادين است، نشاندهنده جهتِ اراده و سنّت الهى در پوشاندن خلعت وجود به اين موجود عظيم و اين شخصيت والا و بىنظير است. معناى اين حوادثِ نمادين اين است كه با اين قدوم مبارك، بساط ذلّت بشر، چه به وسيله حاكميت جبّاران و حاكمان مستبد - از قبيل آنچه در آن روز در ايران و روم قديم وجود داشت - و چه به وسيله عبادت غير خدا، بايد برچيده شود. بشر بايد به وسيله اين مولود مبارك، آزاد شود؛ هم از قيد ستمى كه به وسيله حكّامِ جور بر انسانهاى مظلوم در طول تاريخ تحميل شده است، و هم از قيد خرافهها و اعتقادات نادرستِ ذلّتآفرين كه انسان را در مقابل موجوداتِ پستتر از خود او يا در مقابل انسانهاى ديگر، خاضع و ذليل و ستايشگر مىكند.»
(بیانات در دیدار کارگزاران نظام، 09/03/1381)
گردآوری: کامران پورعباس