برگی از دفترآموزههای اجتماعی امام صادق(ع)
نکات کلیدی در معاشرت اجتماعی
مجید فراهانی
خردمند کسی است که به تدبیر زندگی در همه ابعاد فردی و اجتماعی میپردازد و سیاستی را اتخاذ میکند که ضمن دستیابی به همه مقصود خویش، رضایت خدا و خلق را نیز به دست آورد. سبک زندگی اسلامی که در آموزههای اسلام بیان شده در راستای دستیابی به این مهم است. پیشوایان دین از جمله امامصادق(ع) در سنت و سیره خویش جزئیات این راه را بیان کردهاند. نویسنده به تشریح بخشی از این آموزههای اجتماعی در سنت و سیره آن حضرت(ع) پرداخته است.
***
نیاز انسان به معاشرت اجتماعی
انسان موجودی اجتماعی است؛ زیرا شرایط زیست او در دنیا بگونهای است که نمیتواند بدون همسر و جفت باشد و همین ،نخستین امری است که معاشرت و تعامل با دیگران را تحمیل میکند و لازم است که آدمی افزون بر خود و فراتر از شخص خویش به دیگران توجه نماید. ضرورتی که اجتماعی بودن را ایجاب میکند مجموعهای از نیازها است تا انسان بتواند به حیات و بقای خویش ادامه دهد. نیازهای مادی و عاطفی و جنسی و مانند آنها مجموعهای عظیم را تشکیل میدهد که اگر تامین نشود شاید انسان نتواند در دنیا به زندگی خویش ادامه دهد؛ زیرا حتی اگر به تنهایی بتواند نیازهای مادی چون غذا به عنوان اولین و مهمترین ضرورت برای بقا را تامین کند، ولی نمیتواند به مهمترین بعد انسانی خویش بدون دیگری پاسخ دهد.
پس انسان از نظر عاطفی و احساسی طوری آفریده شده که به دیگری نیاز دارد و همین امر ضرورت معاشرت با دیگران را اقتضا میکند.
اما از آنجا که هر کسی خواستهها و روحیات و انگیزههای متفاوت از دیگری دارد، تضاد منافع و تفاوت روحیات و انگیزهها موجب میشود تا درگیریهایی نیز پدید آید. اینجاست که مدیریت روابط به شکل نیکو، مهمترین شاخصه در روابط اجتماعی انسان میشود و انسانها نیازمند آن هستند تا روابط خویش را بگونهای سامان دهند تا ضمن دستیابی به منافع و پاسخگویی به نیازها بتوانند از هر گونه تنش و درگیری زیانبار جلوگیری نمایند. این گونه است که مجموعهای از اصول اخلاق و قوانین برای سامان دهی روابط پدید آمده است که انسانها در چارچوب آن تلاش میکنند روابط خود را به بهترین وجه سامان داده و مدیریت کنند.
قوانین در قالب نظام عقلانی در دو قالب شفاهی و کتبی شکل گرفت و فراتر از آن اصول اخلاقی در راستای فضایل انسانی سامان یافت ومکارم اخلاقی و آداب اجتماعی نظام رفتار اجتماعی انسان را شکل خاصی بخشید که آن را از همه اجتماعات دیگر در هستی متفاوت و متمایز میسازد.
صلح و صفا با تودههای مردم
بر اساس آموزههای قرآن،مکارم اخلاقی باید اصل و شاخصه اصلی در روابط اجتماعی انسان قرار گیرد. از این رو مثلا خواهان گفتار نیک در تعاملات اجتماعی با تودههای مردم میشود: وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْناً (بقره، آیه 83) و یا درباره برخورد بیخردانه جاهلان، به مومنان فرمان میدهد که با گذشت و عفو و سلام و روی خوش با آنان برخورد شود: وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا؛ و بندگان خداى رحمان كسانىاند كه روى زمين به نرمى گام برمىدارند و چون نادانان ايشان را طرف خطاب قرار دهند به ملايمت پاسخ مىدهند(فرقان، آیه 63) ؛ و حتی در آیه 72 همین سوره درباره ویژگی بندگان خدای رحمان در تعاملات اجتماعی با دیگران میفرماید: وَالَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا؛ و كسانىاند كه گواهى دروغ نمىدهند و چون بر لغو و امور ناپسند و زشت بگذرند با کرامت و بزرگوارى مىگذرند.
امـام صـادق (ع) در تبیین این فرمانهای الهی و شاخصها خداوندی در تعاملات و رفتار اجتماعی میفرماید: صَلاحُ حالِ التَّعايُشِ وَالتَّعاشُرِ مِلْءُ مِكْيالٍ ثُلْثـاهُ فِطْنَةٌ وَثُلْثـُهُ تَغـافُلٌ؛ اصلاح زندگانى فردى و معاشرت اجتماعى، پيمانه پُرى است كه دو سومش زيركى و يك سـومش چشمپـوشى است. (تحف العقول، ص 376)
پس انسان اگر بخواهد در زندگی اجتماعی موفق باشد و به آرامش و سکون دست یابد باید بداند بهترین روش همان زیرکی و چشم پوشی از رفتارهای دیگران است؛ زیرا اگر بخواهد حتی به رفتارهای نادرست و لغو و بیهوده و زشت دیگران توجه کند، روی آرامش نخواهد دید، چه رسد که بخواهد مته به خشخاش بگذارد و در جزئیات رفتارهای دیگران ریز شود.
انسان با دیگری باید براساس اصل اسلامی سلام و صلح رفتار کند و با هر کسی حتی بیگانه و ناشناس اگر مواجه میشود باید به او اعلام صلح و صفا با عبارت سلام علیکم دهد چنانکه حضرت ابراهیم(ع) به عنوان سرمشق مسلمانان این گونه عمل میکرد (هود، آیه 69؛ حجر، آیه 52؛ ذاریات، آیه 25)؛ زیرا سلام نه تنها یکی از اسمای نیک خداوند تبارک و تعالی(حشر، آیه) بلکه نشانهای از سلامت خواهی برای دیگران است. کسی که سلام میدهد در حقیقت میگوید من برای شما سلامت میخواهم و جان و عرض و مال تو در سلامت از سوی من است. پس همان طوری که آتش برای خلیل الله(ع) خنک و سالم شد(انبیاء، آیه 69) شخص با اعلان سلام، سلامتی را برای او میخواهد و تضمین میدهد. از همین رو فرشتگان هنگام ورود اهل بهشت به استقبال آنان رفته و بر آنان سلام میدهند تا ترس از دوزخ و آتش آن از دلهایشان بیرون رود و احساس امنیت و آرامش کنند.(فرقان، آیه 79)
بر همین اساس امام صادق(ع) در یک آموزههای اسلامی میفرماید سـلام قبل از كلام باشد و حتی ایشان میفرماید: مَنْ بَدَءَ بِكَلامٍ قَبْلَ سَلامٍ فَلاتُجيبُوهُ؛ كسى كه قبل از سلام سخن گويد، بـه او اعتـنا نكنـيد و پاسخ سخن وی را ندهید(تحف العقول، ص 245)؛ زیرا چنین شخصی اعلام و اعلان دوستی و صلح و صفا نکرده و مهمترین ادب در رفتار اجتماعی را مراعات ننموده است؛ لذا شایسته پاسخگویی نیست.
اشتغال به عیب خویش و اصلاح آن
انسان مومن پیش از آنکه به عیب جویی دیگران بپردازد باید به وارسى عيـوب خـود بپردازد و ببیند خودش تا چه اندازه از اسلام و اخلاق و مکارم آن بهره برده ودر خودش تجلی و ظهور داده است. اینکه کسی دیگران را متهم به نامسلمانی کند و یا عیوب او را واکاوی کند و براساس آن برخورد و تعامل داشته باشد، نشان میدهد که بهرهای ازاسلام و آموزههای آن نبرده است. امـام صـادق (ع)به چنین افرادی هشدار داده و فرمـوده است: لاتَنْظُرُوا في عُيُوبِ النّاسِ كَالْأرْبابِ وَانْظُرُوا في عُيُوبِكُمْ كَهَيْئَةِ الْعَبـْدِ؛ اربابگونه به عيوب ديگران ننگريد، بـلكه چـون بنـدهاى متـواضع، عيب هاى خود را وارسى كنيد. (تحف العقول، ص 295)
عیب جویی و داسـتانسرايى عليه مؤمن اصلا کار پسندیدهای نیست. امـام صـادق (ع) فرمـود:هركس چيزى را نقل كند و قصدش ظاهر ساختن عيب و بدى و ريختن آبروى مؤمنى باشد و بخواهد او را از ديده هاى مردم بيندازد و در انظار، سبك و بى ارزش كند، خداوند متعال او را از دوستى خود خارج و در دوستى شيطان وارد مى كند.( ثواب الاعمال، ص 547)
اصولا کسانی که عیوب دیگران را تجسس کرده و مطرح میکنند، خودشان مشکل دارند حتی اگر اهل نماز و روزه باشند. این دسته افراد به یک معنا منافق هستند؛ زیرا از نشانههای منافق آن است نمیتوان به وی اطمینان و اعتماد کرد و امانتی را در نزدش قرار داد. کسی که عیبی از دیگری را میبیند و به دیگران میرساند و اطلاع رسانی میکند، به سبب همین عمل زشت باید منافق قلمداد شود؛ زیرا امانتدار خوبی نبوده است. چنانکه امـام صـادق (ع) فرمـوده است:ثَلاثٌ مَنْ كُنَّ فيهِ فَهُوَ مُنافِقٌ وَاِنْ صامَ وَصَلّى: مَنْ اِذا حَدَّثَ كَذِبَ وَاِذا وَعَدَ اَخْلَفَ وَ اِذَا ائْتـُمِنَ خـانَ؛ سه خصلت عـلامت نفاق اسـت، گر چه صاحبش اهل نماز و روزه باشد: دروغگويى، خلف وعده و خيانت در امانت.( تحف العقول، 229)
پس در ارزیابی مسلمانی و نامسلمانی شخص نباید به یک وجب ریش و نماز و روزه و دیگر اعمال عبادی اش توجه کرد بلکه باید دید آیا این شخص به اصول اولیه اخلاق عقلانی چون صداقت و وفا و مانند آنها عمل میکند یا خلاف آن رفتار میکند؟
عیب جویی از دیگران و عیب گویی از آنان، نوعی پرده دری و آبرو ریزی است که انسان پیش از آنکه از دنیا برود خداوند در همین دنیا او را بدان مبتلا میکند و نتيجـه پـرده درى خودش را میبیند. امـام صـادق(ع) به افراد در این زمینه هشدار داده و فرمـوده است: مَنْ كَشَفَ حِجابَ غَيْرِهِ اِنْكَشَفَتْ عَوْراتُ بَيْتِـهِ؛ هـر كه پـرده درى كنـد، اسرار و عيوبِ خانه خودش آشكار مى شود. (اعيان الشيعه، ج 1، ص 674)
آبروریزی کردن با اظهار عیب دیگران کار بسیار زشتی و کسی که بخواهد این کار را بکند باید بداند که مانند ریختن آب بر زمین است که جمع شدنی نیست. امـام صـادق (ع) فرمـود:هرگاه آبـرو بـريزد، جمعآورى و (جبران) آن دشوار است. (ميزان الحكمه، ص 3550، ح 12154 به نقل از اعلام الدين، ص 303)
پس کسی که دیگران را متهم میکند یا دنبال عیب جویی است، باید خودش را اول متهم کند و در رفتار اجتماعی اولین متهم را خودش بشمارد؛ زیرا شاید اسلام شناس نیست یا خود شناس نیست؛ یعنی یا از اسلام خبری ندارد و دیگران را به بیدینی و بیاسلامی متهم میکند یا خودش را نمیشناسد و گمان میکند که همه خوبیها را خودش دارد و دیگران همه بدکار هستند و همه عیوب در دیگران است. در حالی که مسلمانی به اسلام شناسی و خودشناسی است؛ یعنی اسلام را بطور کامل میشناسد و سپس خودش را براساس معیارهای اسلامی میسنجد تا عیوب خود را شناخته و به اصلاح آن بپردازد. از این رو، امام صادق(ع) میفرماید که مسلمان همواره در دو حالت است: يا دانشمند است يا در حال آموزش:دوست ندارم جوانى از شما را ببينم مگر در يكى از اين دو حالت: يا دانا باشد و يا در حال آموختن و اگر چنين نباشد، كوتاهى كرده است و اگر تفريط كند، تباه كرده است و اگر تباه كند، گناه كرده و اگر گناه كند، به خدايى كه محمد(ص) را به حق مبعوث كرده قسم، كه اين جوان در آتش ماندگار خواهد شد.( امالى طوسى،ص 303 ـ 604)
او اگر دانشمند است باید آنچه را از اسلام دانسته در خودش جستوجو کند و ببیند تا چه اندازه با معیارهای اسلامی رشد کرده و خود را ساخته و تزکیه نموده است. پس باید همواره حسابرسی و حساب کشی نسبت به خودش داشته باشد و وقتی سرگرم حسابرسی خودش است دیگر وقت نمیکند تا به عیوب دیگران بپردازد. امـام صـادق (ع) فرمـوده است:اى پسر جندب ... سزاوار است هر مسلمانى كه مارا مىشناسد، كردارش را در هر شبانه روز بر خودش عرضه كند و خود را حسابرسى نمايد، اگر خوبى ديد برآن بيفزايد و اگر گناه ديد، از آن آمرزش بخواهد تا در روز قيامت رسوا نشود. (تحفالعقول، ص311)
اما اگر دانشمند نیست و جاهل است، باید برود علم دین بیاموزد و اسلام شناس شود و مشکلات خودش را حل نماید و چون سرگرم یادگیری است دیگر وقت عیب جویی ندارد.
خودسازی با مکارم اخلاقی به جای خودستایی
از نظراسلام انسان باید خودش را به کمالات بیاراید و به جای اینکه تزکیه منفی نفس داشته و خود را مبرا و پاک و دیگران را سرشار از عیوب بداند(نجم، آیه 32) به تزکیه واقعی و مثبت بپردازد و اخلاق نیک ومکارم را در خود ایجاد کرده و از عیوب مبرا سازد. آدمی باید زينـت خود را اخلاق نیک و مکارم اخلاقی قرار دهد، چنانکه امـام صـادق (ع) فرمـود:بر تو باد بخشندگى و خوشخويى، زيرا همان گونه كه گوهر درشتِ وسط گردنبند، سبب زيبايى آن است، اين دو خصلت نيز مايه زينت و زيور انسان هستند. (ميزان الحكمه ص 2300 ح 8010 به نقل از بحار ج 71 ص 391)
سخاوت و ایثاراز نشانههای مکارم اخلاقی و ایمان کامل مومن است؛امام صادق(ع) ايثار را نشانه مؤمنان كامل دانسته و فرموده است: آنان كسانىاند كه در روزگار سختى وآسايش به برادران خود نيكى مى كنند، در تنگدستى ديگران را بر خود ترجيح مى دهند و خداوند در وصف ايشان فرموده است «و از خود گذشتگى مى كنند، در حالى كه خود بشدّت به آن نياز دارند.» (بحارالأنوار ج 67 ص 351 ح54)
همچنین از جمله معاشرتهای نیک اخلاقی با دیگران تعجيل در پرداخت مزد كارگران است. شعيب مى گويد: گروهى را اجير كرديم كه تا هنگام عصر در باغ امام صادق (ع) كار كنند. همين كه كارشان تمام شد آن حضرت فرمود: مزد آنان را قبل ازآنكه عرقشان خشك شود، بپرداز. (اصول كافى ج 2 ص 289 ح 3)
اگر بخواهیم در حوزه مردم شناسى با استفاده از نشانهها، خوبان و بدان را از هم جدا کرده و با خوبان نشست و برخاست داشته و از آنان ادب و اخلاق و مکارم اخلاقی بیاموزیم باید به نشانههایی از جمله آنچه امام صادق(ع) در مردم شناسی گفته توجه داشته باشیم. امام صادق(ع) میفرماید: ثَلاثَةٌ لا تُعرَفُ إلاّ فى ثَلاثِ مَواطِنَ: لايُعرَفُ الحَليمُ إلاّ عِندَ الغَضَبِ، وَ لاَ الشُّجاعُ إلاّ عِندَ الحَربِ، وَ لا أخٌ إلاّ عِندَ الحاجَةِ؛ سه كس را جز در سه جا نتوان شناخت: انسان بردبار را به هنگام خشم، شجـاع را بـه گاه نبرد و برادر را به وقت نياز. (تحف العقول، ص 329)