کد خبر: ۶۲۴۲۸
تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱۳۹۴ - ۲۱:۴۷

اخبار ویژه

آژانس بهانه‌ جور کرد تا بتوانیم ایران را متهم کنیم
نشریات غربی گزارش مغرضانه یوکیا آمانو را دلیل قاطعی بر اثبات متهم بودن ایران در زمینه تلاش برای ساخت بمب اتمی توصیف کرده‌اند. این در حالی است که برخی محافل داخلی از گزارش سیاه آمانوابراز ذوق‌زدگی می‌کنند.
روزنامه فرانسوی لیبراسیون با ادعای اینکه «ایران واقعاً خواهان ساخت بمب اتمی بود» نوشت: در گزارشی که آژانس تهیه کرده، بطور واضحی مطرح شده است که ایرانی‌ها لااقل تا سال 2003 با همه انکارها و تکذیب‌های قاطع خیلی جدی در حال ساختن بمب اتم بوده‌اند. با خواندن این سند می‌شود خوشحال بود که پس از 13 سال جدال میان یک تشکیلات وابسته به سازمان ملل یعنی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و یک دولت حیله‌گر، سرانجام حقیقت پیروز شده است، چرا که معلوم می‌شود دولتی که همه قراردادهای بین‌المللی را امضاء کرده بود، فعالیت‌هایش را در عرصه هسته‌ای از جهانیان پنهان می‌کرده است.(!)
لیبراسیون با ادعای اینکه «ایران دروغ می‌گفته»! می‌افزاید: در هر حال اینک براساس گزارش آژانس می‌شود گفت ایرانی‌ها بمب اتمی می‌خواسته‌اند اما نتوانسته‌اند آن را به دست آورند.
ابراز ذوق‌زدگی لیبراسیون از موضع مغرضانه آژانس علیه ایران در حالی است که همین روزنامه در حاشیه مطلب اصلی خود از قول رابرت کلی (بازرس سابق آژانس در عراق) اذعان کرد: تهیه‌کنندگان گزارش آژانس باید اخراج شوند. در این گزارش از هیچ منبع موثقی استفاده نشده است که به یاری آن بتوان جمهوری اسلامی را متهم کرد. همه اتهام‌های این گزارش باصطلاح «بی‌طرفانه»، بر آن نوع منابع اطلاعاتی متکی هستند که ادعای اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌هاست و در نتیجه اعتبار این سند را مخدوش می‌کنند.
همزمان روزنامه فاننشال تایمز مدعی شد براساس گزارش آژانس، ایران تا قبل از 2009 بر روی فناوری سلاح هسته‌ای کار می‌کرده است اما بعد از سال 2009 نشانه‌ای درباره ادامه این روند وجود ندارد. آژانس در سال 2011 اعلام کرد اطلاعاتی در دست دارد که نشان می‌دهد ایران تحقیقاتی در زمینه ساخت سلاح‌های هسته‌ای انجام داده است. این یکی از افشاگری‌ها درباره برنامه هسته‌ای ایران بود که به شکل‌گیری حمایت بین‌المللی از نظام تحریم‌های گسترده علیه این کشور کمک کرد. در یک بررسی اطلاعاتی آمریکا در سال 2007 نتیجه‌گیری شده بود که ایران برنامه هسته‌ای تسلیحاتی خود را در سال 2003 متوقف کرده اماتهران همچنان دست خود را در این زمینه باز گذاشته است.
این روزنامه از قول دیوید آلبرایت مدعی شد: گزارش آژانس تنها بخشی کوچک از تلاش ایرانی‌ها برای فریب آژانس را آشکار می‌سازد. در حقیقت فعالیت‌های ایران بر روی سلاح هسته‌ای احتمالاً بسیار گسترده‌تر از آن چیزهایی است که آژانس اشاره کرده است. ته ماجرا این است که تحقیقات آژانس در مورد ابعاد نظامی برنامه هسته‌ای ایران نمی‌تواند بسته شود.

جان کلام گزارش آمانو سندسازی برای دروغ بزرگ آمریکا
یک روزنامه آمریکایی جان کلام گزارش آژانس را پیگیری ساخت بمب اتمی از سوی ایران در سال‌های گذشته عنوان کرد.
نیویورک تایمز با استناد اخیر یوکیا آمانو نوشت: با انتشار گزارش آژانس روشن شد که ایران تا سال 2009 فعالانه مشغول طراحی ساخت یک قبضه سلاح هسته‌ای بوده است. این گزارش بر مبنای پاسخ‌های جزیی ایران راجع به فعالیت‌های گذشته هسته‌ای‌اش تنظیم شده است که بعد از توافق هسته‌ای ایران ارائه شده است. جان کلام گزارش آژانس این اصل است که «تهران تا قبل از سال 2004 مدل کامپیوتری ساخت یک وسیله انفجار هسته‌ای را به انجام رسانده و این مساعی را در دومین دوره ریاست‌جمهوری «جورج بوش» و سال اول ریاست‌جمهوری «اوباما» هم ادامه داده است».
این روزنامه در ادامه نوشت: هدف از تحقیقات آژانس این بود که مشخص شود ایران تا چه حد در زمینه کسب مهارت و فناوری مورد نیاز برای طراحی کلاهک اتمی قابل حمل بر روی یک موشک هسته‌ای پیشرفت داشته است.  اینک مکمل این گزارش، گامی است که ایران می‌بایست با انهدام سانتریفیوژهایش و انتقال محموله هسته‌ای به خارج از کشور بردارد تا به دنبال آن تحریم‌های مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران هم برچیده شود.
دیوید سانجر و ویلیام جی‌برود در این تحلیل نوشتند: جان کلام ارزیابی آژانس این است که ایران تا قبل از سال 2003 «در یک تلاش هماهنگ» دست به انجام آزمایش‌هایی برروی ترکیبات سلاح هسته‌ای 3 انجام داده است. این موضوع بر تمام ارزیابی‌های «اداره اطلاعات ملی آمریکا» که در سال 2007 منتشر شده بود صحه می‌گذارد. این تلاش‌ها در سال 2009 با روی کار آمدن اوباما بر مسند ریاست‌جمهوری آمریکا که به دنبال آن یک سری تحریم‌ها علیه ایران وضع شد و خرابکاری سایبری علیه تأسیسات هسته‌ای ایران صورت گرفت، متوقف شد. همین تحریم‌ها و خرابکاری سایبری بود که ایران را به پای میز مذاکره ترغیب کرد.
نیویورک تایمز می‌افزاید: این گزارش، تصویری از کشوری را ترسیم می‌کند که فعالانه در جست‌وجوی دست‌یابی به فناوری‌های لازم و انجام آزمایشات و ترکیباتی بوده است که می‌توانسته روزی برای تولید یک سلاح هسته‌ای لازم باشد. هیچ چیز در گزارش آژانس اشاره به این ندارد که ایران برای یک دهه و نیم بعد، مانع از بازرسی آژانس از روند تولید سوخت هسته‌ای‌اش می‌شود. این نکته عنصر حیاتی و مهم مندرج در توافق هسته‌ای ایران است. اما درعین حال طفره رفتن ایران از پاسخ دادن به پاره‌ای از سؤال‌ها نشان دهنده عدم شفافیت ایران راجع به فعالیت‌های هسته‌ای گذشته‌اش است(!)
روزنامه آمریکایی در ادامه به اظهارات بی پایه هاشمی رفسنجانی استناد کرد و نوشت: اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس‌جمهور سال‌ها قبل ایران در ماه اکتبر در سخنانی به خبرنگاران گفت که ایران در دوران جنگ با عراق در دهه 1980 موضوع ساخت سلاح هسته‌ای را مورد مطالعه قرار داد اما بعدا از این فکر صرف‌نظر کرد. رفسنجانی گفت «ما در فکر آن بودیم که این ظرفیت را پیدا کنیم که چنانچه روزی دشمن علیه ما از سلاح هسته‌ای استفاده کرد ما هم این امکان را داشته باشیم. این فقط یک فکر بود و هرگز به واقعیت نپیوست.» اما رفسنجانی چیزی راجع به اینکه تا سال 2004 چه چیزی اتفاق افتاد و یا راجع به تلاش‌های پراکنده ایران بعد از آن تاریخ چیزی نگفت.

جدا شدگان از اصولگرایی  به رادیکال‌های اصلاح‌طلب خواهند پیوست
اصولگرایانی که به اسم اعتدال از بدنه این جبهه جدا شوند، نوبت بعد به اصلاح‌طلبان دارای سابقه رادیکالیسم ملحق خواهند شد.
سایت الف در تحلیلی نوشت: مدتی است که اصلاح‌طلبان احساس وظیفه ملی کرده‌اند تا پالایش درونی در جناح اصولگرا به راه انداخته و «اعتدالیون» آنها را از تندروها جدا کنند و در جهت خدمت و حمایت از اصولگرایان(!!) راهی را برای بقای آنها در صحنه سیاست برای آینده پیدا نمایند!! که در این رابطه نام برخی بزرگان اصولگرا مانند حضرات ناطق نوری و لاریجانی و ولایتی را هم می‌برند.
مضمون این حرکت اصلاح‌طلبان بدان معناست که جناح آنها مبرا از هر گونه تندروی است و آنها چون از گذشته «معتدل» بوده‌اند(!!) تلاش می‌کنند تا برای تلطیف جناح مقابل، آنها را نیز به سلک خود درآورند و اصولگرایان را که ذاتاً تندرو هستند، پالایش نمایند! این در حالی است که سابقه تندروی دوم خردادی‌ها در هشت سال دولت اصلاحات و نیز وقایع سال 88 هنوز به عنوان نقطه سیاهی در پرونده آنها باقی است و اصلاح‌طلبان هرگز از رادیکالیسم افسارگسیخته خود اظهار ندامت نکرده‌اند و بلکه هنوز هم بسیاری از آن تندروها در مصادر مهم تأثیرگذاری در جناح اصلاح‌طلب حضور دارند.
الف می‌افزاید: سناریوی جدید اصلاح‌طلبان صرفاً با هدف انشقاق در جبهه اصولگرایان پیگیری می‌شود. آنها تلاش دارند اصولگرایان را چند پاره کنند تا در انتخابات به هدف خود یعنی کسب بیشترین کرسی‌ها برسند. آنگاه راحت‌تر می‌توانند برخی اصولگرایان را که فریب سناریوی اعتدال‌سازی را خوردند، حذف نمایند. ایجاد شکاف در صف اصولگرایان توسط اصلاح‌طلبان با شناسایی دقیق نقاط ضعف آنها و افراد دلخور و مسئله‌دار با جناح اصولگرا و نیز تطمیع آنها به واگذاری بخشی از قدرت به آنها در آینده صورت می‌گیرد. البته دوستان اصولگرا و شخصیت‌های مؤثر آنها حافظه تاریخی خود را از دست نداده‌اند که به یاد بیاورند همین اصلاح‌طلبان طی دو دهه اخیر با برخی چهره‌ها که از جماعت عقب‌ ماندند، چه کردند و چگونه آنها را پاره پاره نمودند!
این تحلیل خاطرنشان می‌کند: کلمه «اعتدال» اسم رمز «جناح دولت» است. فقط کافی است نام برخی از اصولگرایان را «اصولگرای معتدل» بگذارند. در این صورت اولاً جناح دولت دارای عده و عده بیشتری در انتخابات می‌شود و ثانیاً اصولگرایان جدا شده، هراسی به خود راه نمی‌دهند که به جناح اصلاح‌طلب پیوسته‌اند و نوعی آرامش خیال برای مرحله انتقالی پیدا می‌کنند! در واقع کریدوری که نام آن «اعتدال» هست برای مرحله انتقال از اصولگرایی به اصلاح‌طلبی رادیکال است که در این برهه زمانی نام آن را اعتدال نهاده‌اند. به بیان دیگر اعتدالی که اصلاح‌طلبان منادی آن باشند، همان رادیکالیسم گذشته است که با توجه به مقتضیات زمان، کمی آن را بزک کرده‌اند!

دولت برای گران کردن ارز دنبال بهانه می‌گردد
یک استاد دانشگاه با اشاره به سخنان رئیس بانک مرکزی درباره طبیعی بودن شرایط بازار ارز گفت: «ما با این عبارات خیلی آشنا هستیم به طوری که هر وقت دولت می‌خواهد ارز را گران کند دنبال بهانه‌ای می‌گردد که یکی از آنها تقاضای بازار است.»
رئیس کل بانک مرکزی اخیراً با اشاره به اینکه در سال گذشته به دلیل تقاضاهای فصلی، قیمت ارز به 3600 تومان افزایش اما در پایان سال کاهش یافت، گفت: شرایط فعلی بازار ارز طبیعی است.
حسین راغفر استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا در واکنش به این اظهارات گفت: «چند عامل باعث افزایش قیمت ارز در هفته‌های اخیر شد. عامل اول اجرای بسته خروج از رکود بود که طی آن ظرف 4 روز 120 هزار خودرو فروخته شد که بهترین مدل آن کمتر از 40 درصد تولید داخل است و باقی آن وارداتی است که تقاضای کاذب ارز را از سوی خودروسازان دامن می‌زند. عامل دوم سفر بیش از دو میلیون نفر از مردم به کربلا است که تقاضای ارز داشتند و دولت نیز برای تأمین خدمات آنها تقاضای ارز داشته است.»
وی در مصاحبه با فرارو افزود: «از سوی دیگر افزایش قیمت ارز می‌تواند دولت را در تأمین بدهی‌های خود کمک کند. افزایش قیمت ارز به نفع دولت است و لذا وعده کاهش آن خیلی قابل توجه نخواهد بود و قیمت دلار در حول و حوش 3650 تومان باقی خواهد ماند.»
راغفر در پاسخ به این سؤال که آیا ایجاد بورس نقدی ارز می‌تواند منجر به ایجاد تعادل در بازار ارز و پوشش ریسک معاملات ارزی شود؟ گفت: «ما با این عبارات خیلی آشنا هستیم به طوری که هر وقت دولت می‌خواهد ارز را گران کند دنبال بهانه‌ای می‌گردد که یکی از آنها تقاضای بازار است.»
وی ادامه داد: «در حالی که هیچ پایه و اساسی برای قیمت‌گذاری ارزی وجود ندارد و عمده تأمین ارز آن از سوی دولت صورت می‌گیرد، ایجاد بورس نقدی ارز تنها می‌تواند دست دولت را برای افزایش یا کاهش قیمت ارز (هر وقت که لازم دارد) باز بگذارد.»
وی افزود: «آیا بورس ارز جز این است که اکنون صراف‌ها در حال عرضه ارز هستند و منابع ارز آنها را هم بانک مرکزی تأمین می‌کند؟ لذا ایجاد بورس نقدی ارز اقدامی برای آزادسازی اقتصاد کشور است و اگرچه با افزایش قیمت ارز ممکن است دولت هزینه‌های خود را تأمین کند اما زیان‌های آن متوجه مردم و تولید کننده‌ها خواهد شد که باید مواد اولیه را وارد کنند و لذا مجبور می‌شوند از بازار خارج شوند.»

راه رفتن روی ابرها پاسخ کارتر به هذیان‌گوی سعودی
یک تحلیلگر سعودی ضمن گزافه‌گویی مدعی شد عربستان می‌تواند ظرف 6 ساعت بر آسمان ایران مسلط شود.
شبکه خبری «سی.ان.ان» از زبان تحلیلگران سعودی مدعی شده است که تهران نباید صبر عربستان را بیازماید و این کشور می‌تواند ظرف 6 ساعت آسمان ایران را تحت کنترل بگیرد یا به درون آن نفوذ و آن را ناامن کند.
سی‌ان‌ان به نقل از سلمان الانصاری نوشت: همان طور که عربستان توانست طی 15 دقیقه بر آسمان یمن مسلط شود، فکر نمی‌کنم کنترل بر آسمان ایران بیش از 4 تا 6 ساعت طول بکشد. می‌خواهم بگویم که تهران نباید لحظه‌ای، صبر عربستان سعودی را بیازماید.
این کارشناس سعودی البته بیراه نگفته چرا که وزیر دفاع آمریکا پیش از این تصریح کرده بود عربستان و برخی متحدان دیگر آمریکا برخلاف ایران روی ابرها راه می‌روند.
اشتون کارتر 3 هفته پیش از این در مصاحبه با مجله آتلانتیک ضمن اظهار نگرانی نسبت به قدرت نظامی زمینی ایران تلویحاً متحدان مرتجع خود در منطقه را بی‌عرضه خطاب کرد.
اشتون کارتر گفته بود: «اگر شما می‌خواهید در مورد دلیل نفوذ ایرانی‌ها بدانید باید بگویم که ایرانی‌ها داخل در بازی و روی زمین هستند و دلیل این نفوذ، حضور زمینی ایران است، ما از این موضوع خشنود نیستیم... به نظر می‌رسد متحدان عرب ما بیشتر به دنبال در اختیار گرفتن جنگنده‌های پیشرفته به جای ایجاد نیروهای عملیاتی ویژه هستند. تلاش می‌کنیم این مسئله را برای کشورهای عرب حوزه خلیج فارس آشکار کنیم. البته برخی از آنها مانند امارات این مسئله را درک کرده‌اند.
توهمات مالیخولیایی برخی تحلیلگران سعودی در حالی است که این رژیم از هم پاشیده، پس از 9 ماه جنگ بی‌وقفه علیه مردم یمن، از عهده این جنگ برنیامده و حتی تلفات سنگینی نیز- در حد فرمانده نیروی هوایی!!- داده است. وقتی یک رژیم در یک جنگ محدود، فرمانده نیروی هوایی خود را از دست می‌دهد، لابد به معنای این است که می‌تواند از عهده یک ابرقدرت بلامنازع منطقه‌ای مانند ایران برآید؛ البته از نوع راه رفتن روی ابرها!

هشدار گروه‌های جهادی عراق به نیروهای آمریکایی
گروه‌های مبارز عراقی هشدار دادند در صورت ورود نیروهای آمریکایی به این کشور با آنها خواهند جنگید.
به گزارش رویتر در پی اعلام آمریکا مبنی بر اعزام یگان عملیات ویژه برای مبارزه با داعش، گروه‌های مسلح و متنفذ شیعه عراق تأکید کردند که با نیروهای آمریکایی خواهند جنگید.
«جعفر حسینی» سخنگوی «کتائب حزب‌الله» در عراق گفت: ما با هر نیروی آمریکایی مستقر در عراق خواهیم جنگید. هر یک از این نیروهای آمریکایی هدف اولیه گروه ماست. ما قبلاً با آنها جنگیدیم و اکنون هم آماده‌ایم. براساس این گزارش، سخنگوی «سازمان بدر» و «عصائب الحق» نیز در گفت‌وگو با رویترز، سخنانی مشابه به زبان آوردند و به بیان بی‌اعتمادی خود به نیروهای آمریکایی پس از حمله 2003 پرداختند که موجب اشغال عراق از سوی آمریکا شد.
آمریکایی‌ها پیش از این به اسم مبارزه با داعش، برای این گروه کمک‌های لجستیکی و نظامی از طریق آسمان ارسال کرده‌اند. ترکیه، عربستان و قطر از متحدان نزدیک آمریکا، عامل تأسیس و تقویت داعش در سوریه و عراق هستند. هدف محور آمریکا از ایجاد داعش و اوج‌گیری آنها در شمال عراق (خرداد 1393) ضربه به متحدان ایران در محور مقاومت و باج‌خواهی بود.
گروه‌های مبارز عراقی به هنگام اشغال این کشور ضربات مهلکی به نیروهای اشغالگر وارد کردند. حضور آمریکا در عراق منجر به تقویت تروریسم و توسعه بی‌ثباتی در این کشور شد. آمریکایی‌ها با به خدمت گرفتن بعثی‌های سابق و برخی از اعضای سابق القاعده، نقش مهمی در راه‌اندازی داعش و تحت فشار قراردادن دولت‌های منتخب عراق و سوریه داشتند.

واشنگتن پست: اوبامای ناتوان دیگر حرفی برای زدن ندارد
یک روزنامه آمریکایی نوشت؛ باراک اوباما به خاطر فصاحت در سخن رئیس جمهور شد اما اکنون تا حد زیادی این توانایی را از دست داده چون حرفی برای گفتن ندارد.
ریچارد کوهن در روزنامه واشنگتن پست می‌نویسد: اوباما اکنون پیرتر شده و این چیز عجیبی نیست، آنچه باعث تعجب است نشستن تندخویی و بدخلقی به جای سخن گفتن فصیح است. بی‌تردید او فصاحت گذشته را از دست داده و به همین دلیل میزان محبوبیت وی به 44 درصد رسیده است. مشکل او این است که غالباً حرفی برای گفتن ندارد. این مشکل به ویژه وقتی صحبت از سیاست خارجی می‌شود، شدیدتر می‌گردد. سیاست اوباما اجتناب از هرگونه درگیری در باتلاق منازعات خاورمیانه است.
این روزنامه در ادامه می‌نویسد: مخمصه‌ای که اوباما خود را در آن گرفتار کرده به خوبی در بیانیه وی بعد از حملات پاریس و لحن سرد آن هویدا بود. او بیش از اندازه محتاط است و از این که حرفی بزند که بعداً نتواند به آن عمل کند، بیم دارد. این اتفاق پیش از این هم درباره بشار اسد اتفاق افتاد.
واشنگتن پست خاطرنشان کرد: مشکل اوباما تنها ناتوانی در بیان سیاست خود نیست، بلکه وی نمی‌تواند حتی از عهده پیگیری سیاست اعلامی خود نیز برآید. بی‌میلی او به اقدام در لیبی زمانی که قذافی به تهدید مخالفان خود پرداخت، بیشتر از پیش شد تا اینکه فرانسوی‌ها وارد جریان شدند.
سیاست خروج کامل نیروهای زمینی آمریکا از عراق تبدیل به حضور محدود نیروهای زمینی آمریکایی در عراق شد. این تعداد محدود به تدریج بیشتر و بیشتر شدند. واقعیت، سیاست اوباما را پس زد. جنگی که جورج بوش در عراق به راه انداخت، درسی برای همگان بود. اما از زمان آغاز بحران هیچ کس سعی نکرده تا از تجربه آن جنگ استفاده کند.
کوهن ادامه می‌دهد: باید اقدامی جدی برای کنار زدن اسد از قدرت صورت می‌گرفت. اوباما از این که سوریه تجربه‌ای مانند تجربه عراق را برای آمریکا به بار بیاورد می‌ترسید و از همین روی با تمام توان به سیاست حداقلی چسبید و منتقدان را تخطئه کرد. اوباما در سخنان خود گفت نمی‌توانم از عهده بازی‌های سیاسی که دیگران وارد آن می‌شوند، برآیم. درست است که برخی از کاندیداهای ریاست جمهوری جمهوری‌خواه با انتقادات خود صرفاً به دنبال راه‌انداختن بازی‌های سیاسی هستند، اما بسیاری از مخالفان که در اندیشکده‌ها فعالیت می‌کنند کاملاً جدی هستند. یکی از مهم‌ترین دلایلی که اوباما را به ریاست جمهوری رساند، فصاحت وی در سخن گفتن بود. اما او تا حد زیادی این توانایی را از دست داده است. اوباما دیگر آن فصاحت سابق را ندارد، چون حرفی برای گفتن ندارد.