kayhan.ir

کد خبر: ۶۲۳۷
تاریخ انتشار : ۰۲ اسفند ۱۳۹۲ - ۲۰:۱۶

رمزگشایی از عملیات تروریستی تکفیری‌ها در روزنامه دولت!


علیرضا حیدری

در تاریخ نهم بهمن، مقاله‌ای در صفحه اول روزنامه دولتی ایران چاپ شد که در آن آقای سعید حجاریان، با اشاره به خطر درگیری بین شیعه و سنی، آن را مقدمه خطری بزرگتر، یعنی عملیات‌های تروریستی در ایران دانسته و نتیجه‌گیری کرده بود که باید یک آتش‌بس رسانه‌ای بین شیعه و سنی رخ دهد!
این مقاله از چند نظر جای نقد داشت که به بررسی آنها می‌پردازیم:
خطر اصلی امروز جهان اسلام، وهابیت است
همگان می‌دانند که در سال‌های اخیر، مهم‌ترین چالش برای جهان اسلام، خطر وهابیت تکفیری و سلفی‌گری است که نفوذ آن در هر کشوری موجب ایجاد فتنه و درگیری داخلی در این کشورها شده است. عراق، سوریه، مصر، لبنان، لیبی و... کشورهایی هستند که در سال‌های اخیر جولانگاه وهابیت شده و دچار درگیری‌های داخلی فراوان گردیده‌اند، سوریه که یکی از قدرت‌های مهم سیاسی نظامی منطقه و از حلقه‌های مهم جبهه مقاومت است را تبدیل به یک کشور جنگ‌زده کرده‌اند تا خیال اسرائیل از بابت آن آسوده باشد! لبنان که روزی اقتصادش را از گردشگری و بانکداری می‌گرداند، نه گردشگری برایش باقی مانده است و نه کسی در آن سرمایه‌گذاری می‌کند. با عملیات تروریستی و ایجاد ناامنی در عراق و لیبی، دو کشور مهم و استراتژیک نفتی تلاش می‌کنند نقش موثر آنها در بازارهای جهانی را کاهش داده و به حداقل برسانند. مصر که زمانی حرف اول سیاست را در شمال آفریقا می‌زد، اکنون دچار آشوب داخلی است و تمام اینها در اثر سیاست ایجاد تفرقه و درگیری وهابیونی است که با مدیریت قدرت‌های استکباری و دلارهای نفتی عربستان و قطر به صحنه اعزام شده‌اند.
خطر وهابیون فقط متوجه شیعیان نبوده و نیست، بلکه بسیاری از آشوب‌ها و فتنه‌های آنان جامعه اهل سنت را نیز فرا گرفته و در بسیاری از عملیات‌های تروریستی اهل سنت هم هدف قرار گرفته‌اند.
ضرورت پاسخگویی
خطر نظامی و تروریستی از یک سو، و خطر تبلیغات عقیدتی از سوی دیگر، توسط وهابیون و سلفیون نه تنها کشور ما، بلکه محور مقاومت و مخصوصا محور پرقدرت مقاومت شیعی در منطقه را تهدید می‌کند.
حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحسن نصرالله دو سال قبل در ماه رمضان، نسبت به خطر عقیدتی که مقاومت را تهدید می‌کند، گفت:  «شبکه‌هایی هستند که 24 ساعت بر ضد تک‌تک مقدسات و معتقدات ما فعالیت می‌کنند و میلیون‌ها دلار پول برای آنها سالانه خرج می‌شود و وظیفه آنها فحش دادن و اهانت به این عقاید و مقدسات است» و اشاره کرد که خطر این شبکه‌ها از خطر نظامی برای مقاومت بیشتر است!
همچنین شبکه‌های وهابی فارسی‌زبان که از کشور امارات پخش می‌شوند و هزینه آن را دولت‌های قطر، امارات، عربستان و بحرین برعهده دارند نیز در همین جهت مشغول فعالیت هستند و تمام تلاش خود را به کار برده‌اند تا با تحریف عقاید اهل سنت و دعوت آنها به سوی وهابیگری، راه را برای فراگیر کردن این تشنج و فتنه باز کنند. حال به این عبارات که در روزنامه ایران (روزنامه رسمی دولتی) و آن هم در صفحه اول نشر داده شده است توجه کنید:
«... وقتی شبکه‌های سنی که علیه شیعه دست به استدلال می‌زنند، مثلا به رد و نفی امام زمان(عج) می‌پردازند، همان اثر را دارد. - روی مردم بی‌تأثیراست - به قول آل احمد، شیعه با این حرف‌ها دست از امامش نمی‌کشد و جشن نیمه شعبان را طوری برگزار می‌کند که نوروز چشمش از حسودی کور شود.»!
کمترین چیزی که در مورد این نوشته می‌توان گفت آن است که نویسنده آن شخصی ساده انگار است! و از نقش تبلیغات آن هم در عصر ارتباطات بی‌خبر بوده است. همان‌گونه که امام صادق(ع) فرمود:
«بادروا اولادکم بالحدیث قبل ان یسبقکم الیهم المرجئه»
قبل از اینکه گروه گمراه مرجئه، جوانان شما را گمراه کنند، شما به آنها حدیث بیاموزید.
الکافی ج 6 ص 47 ش 5
این روایات و روایات مشابه آن به خوبی نشان می‌دهد اگر شخصی که با معارف دینی آشنایی کاملی ندارد، با شبهات دشمنان دین مواجه شود به احتمال زیاد دچار گمراهی خواهد شد.
به همین سبب رهبر معظم انقلاب در مورد شبهات شبکه‌های ماهواره‌ای و اینترنتی و وظیفه علما و روحانیون برای شرکت در این فضاهای نوین رسانه‌ای و تبلیغاتی فرمودند: «امروز وظایف حوزه‌های علمیه با گذشته تفاوت‌های زیادی کرده است. حوزه علمیه فقط برای اقامه جماعت نیست. منبر رفتن به صورت سنتی هم اگر محتوای عالی و پرمغزی نداشته باشد، کافی نیست. امروز شما ببینید وسایل تبلیغ در دنیا چقدر متنوع شده، این طرف دنیا یک نفر جوان پای یک دستگاه کوچک می‌نشیند و افکار، تصورات، تخیلات، پیشنهادهای فکری و پیشنهادهای عملی را از سوی هر کسی- بلکه هر ناکسی- از آن طرف دنیا دریافت می‌کند. امروز اینترنت و ماهواره و وسایل ارتباطی بسیار متنوع وجود دارد و حرف، آسان به همه جای دنیا می‌رسد. میدان افکار مردم و مؤمنین، عرصه کارزار تفکرات گوناگون است. امروز ما در یک میدان جنگ و کارزار حقیقی فکری قرار داریم. این کارزار فکری به هیچ‌وجه به زیان ما نیست؛ به سود ماست. اگر وارد این میدان بشویم و آنچه را که نیاز ماست- از مهمات تفکر اسلامی و انبارهای معارف الهی و اسلامی- بیرون بکشیم و صرف کنیم، قطعا برد با ماست؛ لیکن مسئله این است که ما باید این کار را بکنیم.
امروز حوزه‌های علمیه وظیفه‌ هدایت قشرهای گوناگون را در سطوح مختلف برعهده دارند. البته من اعتقاد دارم که تبلیغ سنتی ما- که مسجد و منبر و سخنرانی روبه‌روست- بدیل ندارد؛ این را باید حفظ کنیم. این که شما بنشینید با یک نفر روبه‌رو صحبت کنید؛ نگاه شما به او بیفتد، نگاه او به شما بیفتد و نفس گرم شما به او برسد، این چیز خیلی خوبی است؛ این را باید حفظ کنیم؛ لیکن این کافی نیست. امروز وسایل تبلیغ نوشتاری و گفتاری به قدری متنوع و زیاد است که اگر روحانیت دین از این قافله عقب بماند، قطعا یک خسارت بزرگ تاریخی برای او پیش خواهد آمد.»
(بیانات معظم‌له در دیدار علما و روحانیون کرمان 1384/2/11)
و با اشاره به خطر عدم شرکت علما در این شبکه‌‌‌ها، و سوءاستفاده مخالفین وحدت‌بین شیعه و سنی و مسلمانان بیان داشتند که:« این شیطانی که حمله می‌کند، همیشه یک جور حمله نمی‌کند. شیطان امروز که از راه اینترنت و ماهواره و روشهای ارتباطی مدرن و فوق مدرن سراغ شما می‌آید، حرفهای مدرنی هم دارد؛ سخت‌افزارش را مدرن کرده، نرم‌افزار مدرن هم دارد. شبهه‌آفرینی دارد، اخلال در عقیده دارد، ایجاد تشویش در ذهن دارد، تزریق ناامیدی دارد، ایجاد اختلاف دارد. الان دلارهای نفتی دارد یک جاهایی صرف می‌شود؛ بنده خبر دارم، اطلاع دارم. اینها گزارش‌هایش غالبا گزارش‌هایی است که پخش نمی‌شود. در بعضی از کشورهای اسلامی مثل ریگ پول می‌ریزند برای اینکه در بین سنی‌ها اجتماع ضدشیعه درست کنند. این از این طرف؛ از آن طرف هم به یک گوینده‌ به اصطلاح شیعی پول می‌دهند که در تلویزیون، به نام شیعه، ام‌المؤمنین عایشه را متهم کند، قذف کند، اهانت کند. روشها اینهاست. شما در مقابل این روشها چه کار می‌کنید؟ سنی چه کار می‌کنی؟ شیعه چه کار می‌کنی؟»
(بیانات معظم‌له در جمع علما و روحانیون شیعه و سنی 20/7/1390)
با توجه به این دغدغه‌های مقام معظم رهبری، در مورد آگاه‌سازی شیعه و سنی، آن هم در فضاهای ماهواره‌ای و اینترنتی، شبکه ولایت در قم، تحت اشراف مرجعیت مشغول به کار شد و وظیفه اصلی خود را رد شبهات وهابیون قرار داد. اما نویسنده مقاله روزنامه ایران می‌نویسد: «نمی‌دانم چطور دولت ما اجازه می‌دهد در قم شبکه‌ای ماهواره‌ای باشد و از این شبکه با استناد به صحاح و مسانید نکاتی را مطرح کند که گرچه می‌توان در مجالس بحث علمی خصوصی مطرح کرد، اما طرح آنها به صورت عمومی برای همگان، سم قاتل است.»
به نظر می‌رسد که یا ایشان تاکنون برنامه‌های شبکه ولایت را مشاهده نکرده و از ماهیت و اهداف آن بی‌اطلاع است و نمی‌داند که این شبکه اولین شبکه برخاسته از حوزه علمیه قم و تحت اشراف مرجعیت شیعه و با حضور اساتید و نخبگان حوزه و دانشگاه اداره می‌گردد و رسالت آن معرفی اسلام ناب محمدی(ص) و معارف اهل بیت(ع) و دفاع از حریم اسلام و پاسخگویی به شبهات معاندین به ویژه وهابیت تکفیری به صورت مؤدبانه و با دلیل و منطق می‌باشد. و یا نکته دیگری در پس پرده است. نگاهی به برنامه‌های شبکه ولایت، به خوبی نشان می‌دهد که این شبکه شعار «هرگونه اهانت به مقدسات اهل سنت، گناهی نابخشودنی است» را اساس کار خود قرار داده و با همین رویکرد، تعداد زیادی از علمای اهل سنت را برای حضور در شبکه خود به قم دعوت کرد و این دعوت نیز با استقبال گسترده آنان همراه شد؛ و شیعه و سنی همگام با یکدیگر، به مقابله با وهابیت پرداختند. این برای اولین بار است که در یک رسانه جهانی شیعی، علماء و اندیشمندان اهل سنت داخل و خارج کشور حضور پیدا می‌کنند.
معلوم نیست که چرا نویسنده با سخنان نسنجیده خود، شبکه ناشر معارف اهل بیت و دفاع از حریم تشیع را سم قاتل برای جامعه می‌داند! ولی از سیل تهاجم به فرهنگ اهل‌بیت(ع) و صدور فتاوای تکفیری و جواز قتل شیعه و... که هر روزه از شبکه‌های وهابی پخش می‌شود سخن نمی‌گوید. از همه بالاتر دست‌اندرکاران این شبکه‌های شیطانی وهابی را اهل سنت معرفی می‌کند!
به یقین اگر ایشان یک روز با چشم انصاف برنامه‌های این شبکه‌های ابلیسی را که با پول افراد مزدور و برخی از کشورهای منطقه اداره می‌شود، مشاهده می‌کردند و آنگاه پاسخ‌های مستدل و منطقی شبکه ولایت را می‌دیدند چنین سخن نمی‌گفتند.
آیا واقعاً می‌توان باور کرد کسانی که عضو یا همفکر با حلقه کیان، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و... بودند، نگران عقیده مردم باشند؟! مگر در روزنامه صبح امروز با مدیریت آقای سعید حجاریان در تاریخ 77/1/20 عاشورا زیر سؤال نرفت؟ و چنین ننوشتند که: خشونت‌های روز عاشورا معلول تعارض‌های قومی و بالاخص نتیجه خشونت پیامبر در جنگ بدر، احد، خندق و... بود.
یا خود آقای حجاریان در روزنامه ایران در تاریخ 78/1/31 ننوشت که: تفکر فقهی نمی‌تواند فرهنگ عاشورا را بازسازی کند، فوقش فقه می‌تواند امر به معروف و نهی از منکر را واجب کند، ولی این مسئله گنجایش مبارزه مسلحانه را ندارد!!!
همچنین عبدالله مؤمنی که می‌گفت: «در ایران، مقدسات گاو هستند و من اعتقادی به عصمت امیرالمؤمنین(ع) هم ندارم.»
حمیدرضا جلایی‌پور که هدف از انقلاب اسلامی را تنها در تحقق «جمهوریت» منحصر نمود.
احمد قابل که خواستار عدم ممنوعیت «همجنس‌بازی» شد و سالار بهزادی که تفکر «شیعه» را موجب انحطاط مملکت دانست چون معتقد بود تفکر شیعه مانع تحقق «دموکراسی» است.
هاشم آغاجری که با انتساب کلماتی سخیف به روحانیت شیعه و حتی امامان معصوم(ع)، در سخنان 31 خرداد 81 همدان خویش باعنوان «پروتستانیزم اسلامی» تقلید مقلدان شیعه از مراجع تقلید را «میمون‌وار» توصیف کرد.
و عبدالکریم سروش ادعا کرد: «حکومت دینی جلوی رشد علمی مردم را می‌گیرد.» و کار به جایی رسید که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بیانیه‌ای بر ضد «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» که حجاریان یکی از حلقه‌های مشورتی مهم آنها بود صادر کرد و در آن چنین نوشت که:
سازمان موسوم به «مجاهدین انقلاب اسلامی» در جهت بدبین کردن نسل جوان به اسلام و روحانیت، و تفکیک دین از سیاست- که هدف دشمنان جهانی اسلام نیز هست- تلاش می‌کند، سخنان موهن یکی از اعضای مرکزیت این سازمان در همدان (توهین او به عقاید دینی، مراجع تقلید و مردم متدین ایران) و حمایت بی‌دریغ آن سازمان از گفته‌های او شاهدی بر این مدعاست. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم چنین سازمانی را فاقد مشروعیت دینی می‌داند، و متدینین را از همکاری با آنها برحذر می‌دارد.
و حضرت آیت‌الله مشکینی با اشاره به اهانت آنها به مقدسات مذهبی در سخنانی که بارها از صدا و سیما پخش شد فرمود که اهانت‌هایی که در دوره چهار ساله اول اصلاحات شما به مقدسات شیعه انجام گرفته، در زمان 50ساله حکومت پهلوی پدر و پسر رخ نداده بود!
آیا این طیف فکری با وهابیون دشمنی دارند؟
در بحبوحه انتخابات 88 بود که خبرهای فراوانی مبنی بر دریافت مبالغ هنگفت از عربستان و بحرین توسط برخی سران فتنه و عوامل آنها پخش شد و بعد از مدتی حتی تصاویر مشارکت برخی از آنها در جشن‌های الجنادریه عربستان پخش گردید و وجود مدارک معتبر دال بر دریافت 18میلیون دلار توسط عطاءالله مهاجرانی در آن جلسه نیز از سوی مسئولین امنیتی کشور مطرح گردید.
مگر اعترافات رسمی ریگی مبنی بر پول گرفتن از عربستان سعودی و مصاحبه‌ها و بیانیه‌های گروهک جندالشیطان مبنی بر جنایت در ایران در مقابل جنایات نیروهای ایران در بحرین!!! قابل انکار است؟
آیا در زمینه جنگ نرم آتش‌بس معنی دارد؟! آن هم با وهابیون؟!
بحث دیگری که باید مدنظر قرار گیرد، بحث آتش‌بس در جنگ نرم است!
مقوله جنگ نرم، مقوله‌ای است که با جنگ نظامی تفاوت‌های فراوان دارد؛ جنگ نرم آرام و بی‌سروصدا انجام می‌شود و قدرت‌های باطل همواره برای بقای خویش، جنگ نرم علیه دین را برنامه‌ریزی کرده و برای نابودی حق از هیچ کوششی دریغ نمی‌کنند و به همین سبب باطل هیچ‌گاه حاضر به آتش‌بس با حق نخواهد شد و حتی اگر بشود به آن وفادار نخواهد ماند، به‌خصوص وهابیون که کامل‌ترین مظهر باطل و مروج خشونت به حساب می‌آیند و به پیمان‌های خویش در زمینه نظامی حتی با اهل سنت پایدار نماندند و هر بار که دچار شکست شدند، درخواست آتش‌بس دادند ولی در همان زمان آتش‌بس، شروع به توطئه و نقشه‌چینی و ترور و کشتار اهل سنت کردند! حال آیا می‌توان باور کرد که در زمینه فرهنگی و جنگ نرم آتش‌بس به‌وجود آید؟!
اگر در جنگ نرم می‌شد آتش‌بس کرد، چرا در زمان اصلاح‌طلبان که به ادعای آنها به خاطر تسامح سیاسی بود که جلوی حمله نظامی آمریکا گرفته شد (و نه به خاطر قدرت دینی و نظامی ایران)، آتش‌بس فرهنگی با آمریکا و اروپا صورت نگرفت؟! آیا نمی‌شد در همان زمان فکری هم برای تهاجم فرهنگی کرد و آن را با گفت‌وگوی تمدنها حل کرد؟!
هدف از نشر این مقاله چه بود؟
دمیدن روح مجدد در کالبد بی‌جان شبکه‌های وهابی با نگاه به وضعیت کلی جنگ فرهنگی در مقابل وهابیت تکفیری، غلبه و پیروزی با شیعیان و اهل سنت بوده و این مطلبی است که به خوبی در رویکردهای شبکه‌های ماهواره‌ای وهابیون و سایت‌های آنان دیده شده است، و به خصوص بعد از برنامه شب آسمانی شبکه قرآن و حضور مشترک کارشناس شیعه و سنی برای مقابله و مناظره با وهابیت فشار فراوانی بر آنان وارد آمد که موجب قطع کمک‌های مالی کشورهای وهابی‌نشین به شبکه‌های فارسی‌زبان شده و آنان را در وضعیت بدی قرار داده است. اکنون تنها راه نجات آنها از این ورطه جلوگیری از پاسخگویی به وهابیون در رسانه‌ها و شبکه‌های ماهواره‌ای به بهانه‌های واهی است.
آقای حجاریان باید بدانند که آتش‌بس وهابیون در بحث عقیدتی معنی ندارد و خود آنها نیز بارها در شبکه‌های ماهواره‌ای خویش به این مطلب تأکید کرده‌اند که تا براندازی حکومت اسلامی در ایران، دست از تبلیغات خود بر ضد شیعه و سنی برنخواهد داشت.
حال چرا آقای حجاریان انجام نشدن عملیات‌های تروریستی را در ایران مرتبط با آتش‌بس تبلیغاتی با شبکه‌های وهابیون کرده است؟! آن‌هم شخصیتی که در سابقه خود مشارکت در برنامه‌های ایجاد آشوب در ایران در دوران انتخابات 88 را دارد و به همین جهت مدتی نیز در زندان به سر برده است! شخصیتی که سخنان او مانند کلید رمز برای فتنه‌گران بود و بعد از سخنان وی که «اصلاحات خون می‌خواهد» پروژه‌های شهیدسازی توسط فتنه‌گران شروع شد، از طرح انفجار در پرواز اهواز- تهران و ترور سید محمد خاتمی و کشتن ندا آقاسلطان و...
این سخنان حجاریان از دو سو باید مورد توجه قرار گیرد:
1- به مثابه زنگ خطری برای نیروهای امنیتی و اطلاعاتی باشد که موج انفجارها توسط تکفیریان در ایران در راه است.
جالب اینجا است که بعد از این سخنان حجاریان بود که وهابیون و گروهک‌های تروریستی در جنوب‌شرق ایران، عملیات تروریستی انجام داده و 5 مرزبان ایرانی را به گروگان گرفتند.
2- این سخنان وی گوشزدی برای سیاسیونی است که این‌روزها با امتیازدهی به طیف مرتبط با وهابیون، تلاش در جلب توجه آنان دارند! و حال آنکه تروریست‌های وهابی با وجود تمام امتیازات داده شده به آنان، نقشه برای آشوب در کشور دارند!