احسان نراقی-۴
ادامه تحصیل نراقی پس از کودتا با بورس دولت فرانسه(پاورقی)
احسان نراقی، دوران ابتدایی و بخشی از متوسطه، تا سال پنجم را در دبیرستان پهلوی کاشان بود و سپس، همراه با خانواده به تهران آمد و سال پایانیِ دبیرستان را در دارالفنون سپری کرد. در بینِ نوشتهها و صحبتهای چاپ شده از وی، به سه تن از همکلاسان دبیرستانی او، به شرح زیر اشاره شده است:
«منوچهر صانعی، آخرین آجودان محمدرضا پهلوی، 18شاپور بهرامی، آخرین سفیر کبیر شاه در فرانسه، 19بابک امیرخسروی، از اعضای حزب توده» 20
احسان نراقی، پس از اخذ دیپلم، به دانشکده حقوق دانشگاه تهران رفت و به مدت یک سال در این دانشکده، در رشته حقوق ادامه تحصیل داد، ولی به علت فضایِ سیاسیِ حاکم بر کشور و دلبستگیهایی که به افکار مارکسیستی و حزب توده پیدا کرده بود، پدرش تصمیم به دور نمودنِ وی از ایران گرفت و با بهرهگیری از نفوذی که داشت، او را در سال 1326ش، با استفاده از ارز دانشجویی، راهی ژنو کرد:
«در دانشکده حقوق که سال فوقالعاده پرآشوبی بود، سال تحصیلی ۲۵- ۲۴، بیشتر غلیان و شور به کار برده میشد، ولی هنوز عقاید روشن و معینی از نظر سیاسی پیدا نکرده بودم، ولی البته سمپاتی به افکار چپی داشتم. با این روحیه، در اثرِ اصرار پدرم، که با این وضع و محیط متشنج، ادامه تحصیل ممکن نیست، عازم سوئیس شدم.» 21
دانشگاهِ ژنو، آغازِ دوران جدیدی برای احسان نراقی بود. وی در این دانشگاه، در رشته علوم اجتماعی به تحصیل پرداخت و پس از چهار سال، موفق به دریافت لیسانس گردید و پس از آن، برای ادامه تحصیل در مقطعِ دکترای همین رشته، اقدام کرد، ولی به علتِ شرایط حاکم بر ایران، که ناشی از اعلام ملی شدنِ صنعت نفت و نخستوزیری دکتر محمد مصدق بود، به ایران بازگشت که علت بازگشت خود به ایران را، قطع ارز دانشجویی بیان مینماید:
«یک سال در دانشکده حقوق[تحصیل کردم]، سپس در سال 1326 به سوئیس عزیمت کرده و در دانشگاه ژنو در رشته علوم اجتماعی به تحصیل پرداختم. دوره لیسانس چهار سال بود. در سال 1330 ( کمتر از یک ماه بعد از سی تیر )، دوره دکتری جامعهشناسی در ژنو امتحان داده، ولی به علت قطع ارز به ایران آمدم.» 22
حضور احسان نراقی در این مقطعِ حساس از تاریخ ایران و قرار گرفتن در کنارِ آیتالله کاشانی(ره)، یکی از ابهامات تاریخی زندگی اوست که در جایِ خود به آن پرداخته خواهد شد.
پس از پایان یافتنِ دورانِ نخستوزیریِ مصدق، همزمان با کودتایِ 28 مرداد در سال 1332ش، احسان نراقی نیز که در صحنه فعالیتها حضور داشت و مورد توجه نیروهای امنیتی نیز قرار گرفته بود، تصمیم به ادامه تحصیل گرفت. از این رو به سفارتخانه فرانسه در ایران مراجعه کرد و با کمک آنان! برای ادامه تحصیل راهی فرانسه شد:
«در ایام فترت بعد از کودتا، روزی به ملاقات کامبور، رئیس انجمن فرهنگی ایران و فرانسه، رفتم و تقاضا کردم با بورس تحقیقاتی من جهت تکمیل مطالعات در زمینه علوم اجتماعی موافقت کند.... چندی بعد هم با درخواستم موافقت شد و در دسامبر 1954 به پاریس رفتم و فوراً در مؤسسه تحقیقات جمعیت شناسی، که آلفرد سووی ایجاد کرده بود، کار خود را آغاز کردم.» 23
احسان نراقی، در مدتِ کمی که در ایران بود، در اداره آمار به کار مشغول شد تا با استفاده از این موقعیت، مدارک لازم، برای تهیه رسالهای که به او سفارش داده شده بود را، آماده نماید. پس از آماده شدنِ این مدارک، در اواخر سال 1333، به فرانسه رفت و در انستیتو جمعیت شناسی پاریس، که در آن زمان «انستیتوی علوم نفوس» نامیده میشد، تحقیقی تحتِ عنوان «مطالعه نفوس در کشورهایی که فاقد آمار کافی هستند، منجمله ایران» ارائه داد. وی در مدت دو سال و نیمی که در فرانسه بود، هم برای آنان تحقیق کرد و هم موفق به دریافت دکترای جامعه شناسی، از دانشکده ادبیات دانشگاه سوربن شد و هم مدت زمانی را، به عنوان کارشناسِ مأمور خاورمیانه و ایران، در یونسکو فعالیت نمود و سپس به ایران بازگشت.
احسان نراقی، در این زمان، رساله دیگری نیز راجع به «اوضاع اجتماعی ایران» تهیه کرد که در آن، ضمن بحث پیرامون نظام آموزشی و جامعه سنتی، حوزههای علمیه را نیز مورد نقد و بررسی قرار داد تا با پرداختن به «نقش مدارس جدید در فرهنگ معاصر ایرانی» از فعالیت پدر و مادرش در تأسیس مدرسه دخترانه در مسجد آقا بزرگ، دفاع کرده باشد.24به همین علت بود که یکی از اساتید دانشگاه سوربن، در مقدمه این رساله! نوشت:
«نراقی کار اجتماعی و فرهنگی خانوادهاش را در کاشان، در قالبِ جامعهشناسی جدید ارائه میدهد.»25
پی نوشتها در دفتر روزنامه موجود است
«منوچهر صانعی، آخرین آجودان محمدرضا پهلوی، 18شاپور بهرامی، آخرین سفیر کبیر شاه در فرانسه، 19بابک امیرخسروی، از اعضای حزب توده» 20
احسان نراقی، پس از اخذ دیپلم، به دانشکده حقوق دانشگاه تهران رفت و به مدت یک سال در این دانشکده، در رشته حقوق ادامه تحصیل داد، ولی به علت فضایِ سیاسیِ حاکم بر کشور و دلبستگیهایی که به افکار مارکسیستی و حزب توده پیدا کرده بود، پدرش تصمیم به دور نمودنِ وی از ایران گرفت و با بهرهگیری از نفوذی که داشت، او را در سال 1326ش، با استفاده از ارز دانشجویی، راهی ژنو کرد:
«در دانشکده حقوق که سال فوقالعاده پرآشوبی بود، سال تحصیلی ۲۵- ۲۴، بیشتر غلیان و شور به کار برده میشد، ولی هنوز عقاید روشن و معینی از نظر سیاسی پیدا نکرده بودم، ولی البته سمپاتی به افکار چپی داشتم. با این روحیه، در اثرِ اصرار پدرم، که با این وضع و محیط متشنج، ادامه تحصیل ممکن نیست، عازم سوئیس شدم.» 21
دانشگاهِ ژنو، آغازِ دوران جدیدی برای احسان نراقی بود. وی در این دانشگاه، در رشته علوم اجتماعی به تحصیل پرداخت و پس از چهار سال، موفق به دریافت لیسانس گردید و پس از آن، برای ادامه تحصیل در مقطعِ دکترای همین رشته، اقدام کرد، ولی به علتِ شرایط حاکم بر ایران، که ناشی از اعلام ملی شدنِ صنعت نفت و نخستوزیری دکتر محمد مصدق بود، به ایران بازگشت که علت بازگشت خود به ایران را، قطع ارز دانشجویی بیان مینماید:
«یک سال در دانشکده حقوق[تحصیل کردم]، سپس در سال 1326 به سوئیس عزیمت کرده و در دانشگاه ژنو در رشته علوم اجتماعی به تحصیل پرداختم. دوره لیسانس چهار سال بود. در سال 1330 ( کمتر از یک ماه بعد از سی تیر )، دوره دکتری جامعهشناسی در ژنو امتحان داده، ولی به علت قطع ارز به ایران آمدم.» 22
حضور احسان نراقی در این مقطعِ حساس از تاریخ ایران و قرار گرفتن در کنارِ آیتالله کاشانی(ره)، یکی از ابهامات تاریخی زندگی اوست که در جایِ خود به آن پرداخته خواهد شد.
پس از پایان یافتنِ دورانِ نخستوزیریِ مصدق، همزمان با کودتایِ 28 مرداد در سال 1332ش، احسان نراقی نیز که در صحنه فعالیتها حضور داشت و مورد توجه نیروهای امنیتی نیز قرار گرفته بود، تصمیم به ادامه تحصیل گرفت. از این رو به سفارتخانه فرانسه در ایران مراجعه کرد و با کمک آنان! برای ادامه تحصیل راهی فرانسه شد:
«در ایام فترت بعد از کودتا، روزی به ملاقات کامبور، رئیس انجمن فرهنگی ایران و فرانسه، رفتم و تقاضا کردم با بورس تحقیقاتی من جهت تکمیل مطالعات در زمینه علوم اجتماعی موافقت کند.... چندی بعد هم با درخواستم موافقت شد و در دسامبر 1954 به پاریس رفتم و فوراً در مؤسسه تحقیقات جمعیت شناسی، که آلفرد سووی ایجاد کرده بود، کار خود را آغاز کردم.» 23
احسان نراقی، در مدتِ کمی که در ایران بود، در اداره آمار به کار مشغول شد تا با استفاده از این موقعیت، مدارک لازم، برای تهیه رسالهای که به او سفارش داده شده بود را، آماده نماید. پس از آماده شدنِ این مدارک، در اواخر سال 1333، به فرانسه رفت و در انستیتو جمعیت شناسی پاریس، که در آن زمان «انستیتوی علوم نفوس» نامیده میشد، تحقیقی تحتِ عنوان «مطالعه نفوس در کشورهایی که فاقد آمار کافی هستند، منجمله ایران» ارائه داد. وی در مدت دو سال و نیمی که در فرانسه بود، هم برای آنان تحقیق کرد و هم موفق به دریافت دکترای جامعه شناسی، از دانشکده ادبیات دانشگاه سوربن شد و هم مدت زمانی را، به عنوان کارشناسِ مأمور خاورمیانه و ایران، در یونسکو فعالیت نمود و سپس به ایران بازگشت.
احسان نراقی، در این زمان، رساله دیگری نیز راجع به «اوضاع اجتماعی ایران» تهیه کرد که در آن، ضمن بحث پیرامون نظام آموزشی و جامعه سنتی، حوزههای علمیه را نیز مورد نقد و بررسی قرار داد تا با پرداختن به «نقش مدارس جدید در فرهنگ معاصر ایرانی» از فعالیت پدر و مادرش در تأسیس مدرسه دخترانه در مسجد آقا بزرگ، دفاع کرده باشد.24به همین علت بود که یکی از اساتید دانشگاه سوربن، در مقدمه این رساله! نوشت:
«نراقی کار اجتماعی و فرهنگی خانوادهاش را در کاشان، در قالبِ جامعهشناسی جدید ارائه میدهد.»25
پی نوشتها در دفتر روزنامه موجود است