کد خبر: ۶۱۳۸۱
تاریخ انتشار : ۰۱ آذر ۱۳۹۴ - ۱۹:۲۷
احسان نراقی-۱

تحلیل و بررسی کارنامه یک نظریه‌پرداز فرهنگی رژیم پهلوی(پاورقی)

اشاره:
معرفی و شناساندنِ شخصیت‌ها و رجال سیاسی، فکری، فرهنگی و حضور آنان در صحنه‌ فعالیت‌های اجتماعی در دوران حکومت دیکتاتوری پهلوی، به وسیله‌ اسنادی که توسط سازمان اطلاعات و امنیت کشور(ساواک)، تهیه و جمع‌آوری گردیده، از اهمیت بسیاری برخوردار است.
    احسان‌الله نراقی معروف به احسان نراقی یکی از این افراد است که در طولِ زندگی خود در دورانِ مختلف، در نقش‌های متفاوتی ظاهر شد. زمانی به مرامِ کمونیستی روی آورد. در فستیوال‌های آنان شرکت کرده و در سوئیس با «ایرج اسکندری» مأنوس شد و در همان زمان نیز «امیرعباس هویدا» را به دوستی مادام‌العمر خود برگزید و ۲۵ ساله بود که در جریان نهضت ملی نفت، به ناگاه راهی ایران شد و خود را در کنار مبارزین این حرکت، خصوصاً آیت‌الله کاشانی(ره) قرار داد. سال ۱۳۳۴ برای مدتی به انگلستان رفت و مدتی نیز در سازمان یونسکو مشغول به کار بود.
    در بحبوحه‌ اصلاحات آمریکایی‌ها در ایران، در جهت کنترل و هدایت جریان روشنفکری، مؤسسه تحقیقات علوم اجتماعی را مدیریت کرد و ارتباطات تنگاتنگی با ساواک داشت. وی همچنین با فرح پهلوی مرتبط شد و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی نیز، به عنوان یکی از مشاورین محمدرضا پهلوی، چگونگی‌ راه‌های پیشگیری از سقوط نظام شاهنشاهی را مورد بررسی قرار داد.
نراقی، دارای شخصیت چندگانه‌ای بود که حتی پس از انقلاب نیز با نزدیک شدن به مقامات و مسئولان کشور، خط فکری بیمار خود را از رهگذر نفوذ در نهادهای تصمیم‌ساز دنبال کرده تا جایی که به یکی از چهره‌های مطرح نشریات اصلاح‌طلب تبدیل شد.
پس از مرگ این عنصر مرموز و مشکوک در ۱۲ آذر۱۳۹۱؛ به تازگی مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات در بیست و هشتمین جلد از مجموعه‌کتاب‌های «رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک» اقدام به انتشار اسناد مربوط به احسان نراقی نمود که اکنون مقدمه این کتاب در قالب پاورقی به مخاطبان گرامی تقدیم می‌شود.
گفتنی است پیش از این در سال ۱۳۷۹ شرح کامل اقدامات و فعالیت‌های احسان نراقی به ویژه پس از انقلاب در جلد ۶ از مجموعه کتاب‌های «نیمه‌پنهان» توسط دفتر پژوهش‌های کیهان منتشر شده بود که با واکنش نشریات اصلاح‌طلب روبرو شد.
مقدمه
احسان‌الله نراقی در بیست و دوم شهریورماه سال 1305ش در کاشان به دنیا آمد و اداره ثبت احوال، شماره شناسنامه 25748 را به او اختصاص داد.
پدرش، حسن نراقی، از نوادگانِ ملامحمدمهدی نراقی، صاحب کتاب ارزشمند جامع‌السعادات بود که به تبعیت از سیره‌ خانوادگی و پدرِ خویش، محمدحسین مجتهد نراقی، که شوهرخواهرِ آیت‌الله سیدمصطفی کاشانی(ره) بود، دروس حوزوی را فراگرفت و در نوجوانی به کسوت روحانیت درآمد و براساس رسمی که در برخی از شهرها، از جمله کاشان در احترام به سلسله‌ جلیله‌ سادات و بزرگان قرار داشت، به «آقاحسن» معروف شد.
آقاحسن، پسربچه‌ای ده ساله بود که در مردادماه سال 1285ش، فرمان مشروطیت، توسط مظفرالدین شاه قاجار، امضا شد. او که از دورانِ کودکی و در جریان مشروطه خواهی، شاهدِ فعالیت‌‌های اطرافیانِ خویش در این مسیر بود، به تبعیت از برادرِ بزرگ‌ترِ خود، ملاعلی نراقی، که یکی از فعالین این دوران بود و تحت تأثیر افکار سیدجمال‌الدین اسدآبادی قرار داشت،1 ضمن حضور در فعالیت‌ها، هم نسبت به افکار سیدجمال دلبستگی پیدا کرد و هم، تحت تأثیر آراء و افکار سیدحسن تقی‌زاده قرار گرفت.2
فضایِ انحرافیِ مشروطیت که حاصل دخالت بیگانگان و عوامل داخلیِ آنان بود، موجب شد تا پس از سپریِ شدنِ دوران استبدادِ صغیر محمدعلی شاه، «آقاحسن»، برای آموزش دروس جدید و آموختن زبان فرانسه، آن هم در مدرسه‌ آلیانس، که ساخته و پرداخته‌ یهودیان بود، راهیِ تهران شود.
تأثیرپذیری او از تفکراتِ روشنفکرمآبانه‌ حاکم بر فضای سیاسی و اجتماعی کشور و درس‌‌های جدیدی که «آقاحسن» آموخته بود، او را به سمتِ ازدواج با دخترِ میرسعیدخان مشیرالسلطان، که از دخترانِ تحصیلکرده‌ مدرسه آمریکائی‌‌های تهران بود، سوق داد.
حضورِ دخترِ مشیرالسلطان در مدرسه آمریکائی‌ها، دارای تبعاتی نیز بود که از آن جمله است:
«در زمانِ تحصیلِ خودم در مدرسه آمریکائی، اقوام و فامیل، من را تکفیر می‌کردند که دخترِ مشیرالسلطان مشیری به مدرسه آمریکائی می‌رود و می‌خواهد لامذهب شود.»3
حسن نراقی، در سال 1296ش، زمانی که در سن 21 سالگی بود و مناطقِ وسیعی از کشور ایران، در جریان جنگِ اول جهانی، در اشغالِ نیروهایِ بیگانه قرار داشت، در تهران با رخشنده گوهر، که به «قمرالسادات» و «منیراعظم» نیز ملّقب و هیجده ساله بود،4 ازدواج کرد و شش ماه بعد، به همراه او، به کاشان بازگشت. این ازدواج، تغییرات قابل تأمّلی را در روشِ زندگی و منشِ رفتاریِ «آقاحسن» به دنبال داشت که یکی از آنها، تبدیل حوزه علمیه مدرسه آقابزرگ، به مدرسه‌ دخترانه بود.     
احسان نراقی، ضمن آن که پدرِ خود را «از فرزندان انقلاب مشروطه» معرفی می‌کند، درباره‌ او، که تحصیلات قدیم و جدید را درهم آمیخته و از آن، معجونی به سبک و سیاق روشنفکری غربی درآورده بود، می‌گوید:
«پدرم، هم تحصیلات قدیمه حوزوی داشت و هم به مدرسه آلیانس رفته بود.»5
حسن نراقی، در سال 1343ش، در حالی که رخشنده گوهر هنوز در قید حیات بود، با زنی به نام ربابه (سرور) انصاری، که اصفهانی‌الاصل و از شوهر قبلی خود، دارای سه فرزند دختر بود، ازدواج کرد که حاصل آن، یک فرزند پسر به نام محسن بود که در سال 1345ش متولد شد.6
پی نوشت‌ها در دفتر روزنامه موجود است