شهید همدانی مطیع امر رهبری بود
فانی فیالله
هر روز که چهره نورانیاش را بر در و دیوار خیابانها میبینم دوباره به خودم نهیب میزنم؛ حاج آقا شهید شده، ولی اعماق وجودم - شاید بهخاطر محبتی که از او در دلم دارم - نمیتواند بپذیرد که حاج آقا را دیگرنخواهم دید.
گویی هر تصویری از سردار با انسان حرف میزند. به راستی بعد از گذشت چند روز دلمان بدجوری هوایش را کرده است هوای سیمای نورانیش، هوای شوخیها و سربه سر گذاشتنهای نمکیاش، هوای صحبتهای دلنشیناش، هوای تواضع و فروتنیهای بیبدیلش و ....
چه کار کنیم؟! این حال و وضع ماست. ولی قبل از به شهادت رسیدنش هم گفته بودم که حیف است حاج حسین به مرگ طبیعی بمیرد. مردی که تجسم عبد صالح بود. مردی که کارهایش ما را به یاد یاران و اصحاب معصومین علیهم السلام میانداخت. به واقع شهید همدانی که بود؟
در این دلنوشته کوتاه به ابعاد وجودی و شخصیتی سردار شهید حسین همدانی - هر چند ناقص- اشاراتی خواهیم داشت:
1 - سردار همدانی اهل صحنههای سخت و شرایط خطر بود. او هرکجا و هر زمان شرایط را سختتر میدید پیشقدم میشد؛ از قبل از انقلاب در مبارزات با رژیم منحوس شاهنشاهی و 8 سال جنگ تحمیلی و حضور بیوقفه در تشکیل واحدهای استانی سپاه و سازماندهی نیروهای بسیجی و علاقه وافر به ثبت خاطرات دفاع مقدس و ساخت موزه دفاع مقدس تا مستشاری نظامی در کنگو و سوریه و کمک به مردم بیدفاع در غائله فتنه 88 . اصولاً حاج حسین شخصیت فعال و پرتلاشی داشت؛ ایستایی و بیتحرکی برای او معنا نداشت . همدانی بیش از حد توان از جسماش کار میکشید. راحتطلبی در فرهنگ شهید بیمعنا بود.
2 - سردار همدانی کوهی از اخلاص و تقوا بود؛ هیچ گاه قدمی برای مطرح شدن برنداشت. خیلی از کارهایش را پنهان میکرد. تا حالا نشنیدم ایشان از خودش تعریف کند و بگوید مثلاً در فلان محور جنگ من این کار را کردم.
بیشتر به عملکرد دیگران میپرداخت و از دوستان شهیدش صحبت میکرد.
روزی بحث شهادت و مجروحیت بود و شهید همدانی گفت: شهادت مهم نیست آنچه مهم است رضای خداست؛ انسان باید تسلیم رضای دوست باشد. اگر پروردگار دوست دارد ما را شهید ببیند آن شیرین است.
اگر بگویم که همدانی به مقام فنای فیالله رسیده بود حرف گزافه نگفتهام. همدانی تجسم عینی الگویی بود که در احادیث و روایات میخوانیم.
3 - تواضع و فروتنی در شخصیت شهید همدانی موج میزد؛ نه از روی ریا و مردمفریبی بلکه واقعاً خودش را کوچک میدید. شما به عبارات وصیت نامهاش دقت کنید: «شاگرد تنبل دفاع مقدس، نتوانستم سرباز خوبی برای رهبری باشم، از خانواده شهیدان، جانبازان و آزادگان همیشه شرمنده بودم، بنده گنهکار» تمام این جملات و کلمات حکایت از نفس خاکسار این شهید عزیز دارد.
4 - همدانی انسانی متعبد بود به نماز سر وقت خیلی اهمیت میداد و نماز شب وی حتی با خستگی روزانه از او فوت نمیشد. در امور مالی و پرداخت وجوهات شرعی بسیار دقیق و سختگیر بود و به حرام و حلال الهی به شدت پایبند بود.
5 - کمک به دیگران را سرلوحه کارهای روزانه قرار داده بود . همدانی نسبت به فقرا و مستمندان حساس بود و بر سنت قرضالحسنه تاکید فراوان داشت. همین حساسیتش موجب شد تا صندوقی را راهندازی کند به نام «عدل اسلامی» و خدمات فراوانی را در اقصی نقاط ایران به اقشار کم توان ارائه دهد. خاطره خوب صندوق قرضالحسنه عدل، هیچگاه از ذهن مردم همدان بیرون نمیرود. خیلی از مردم با وامهای این صندوق خانهدار شدند و یا شغلی دست و پا کردند. و در آخر هم که بحرانی بر صندوق های قرضالحسنه در شهرهای مختلف وارد شد مردانه به میدان آمد و در اسرع وقت مطالبات مردم را پرداخت کرد و بار تمام تهمتها و بیمهریها را بدون هیچ شکایتی بر دوش کشید.
6 - شهید همدانی یک انسان ولایتمدار و مطیع محض مقام معظم رهبری بود. از اعماق جانش دل بسته رهبری بود. در وصیتنامهاش، حضرت آقا را این طور خطاب میکند: «از امامم و مولایم حضرت آیتالله العظمی سید علی خامنهای که نتوانستم سرباز خوبی باشم عذرخواهی میکنم». وی به واقع در اطاعت از مولایش لحظهای درنگ نمیکرد و خانواده را به عشق به ولایتفقیه و اطاعت کامل از ایشان توصیه اکید میکرد و رمز سعادتمندی در دنیا و آخرت را در همین موضوع میدید.
7 - دلداده و عاشق اهل بیت عصمت و طهارت به ویژه سید و سالار شهیدان بود. نوکری اباعبدالله را مدال افتخار میدانست؛ مقید بود در ایام دهه اول محرم و روزهای تاسوعا و عاشورا در همدان حضور داشته باشد و کفشهای عزاداران را در حسینیه ثارالله سپاه جفت کند. هیئت رزمندگان ثارالله همدان که میعادگاه بچههای رزمنده و شهدای والامقام بوده را راهاندازی کرد و تا آخرین لحظههای عمرش دنبال و پیگیری امور این هیئت بود و آخرین هدیه او به بچههای رزمنده و هیئتیها، ساخت حسینیه ثارالله در محوطه سپاه بود.
اربعین پارسال همراه خانوادهاش پیاده از نجف تا کربلا را طی کرده بود و همیشه از لذت آن زیارت میگفت و با وجودی که یک هفته بعد از اربعین به دلیل وضعیت آب و هوا و عوارض مجروحیت به شدت بیمار شد ولی امسال قرار بود باز هم اربعین پای پیاده به آستان مقدس سیدالشهدا مشرف شود که این بار امام حسین(ع) زودتر کارت دعوت اختصاصی فرستاد و به پیشباز مدافع حرم خواهرش آمد.
8 - علاقه عجیبی به همدان و مردم آن داشت. همیشه تاکید داشت که بعد از بازنشستگی دوباره به همدان برمیگردد. آخرین بار که عازم سوریه بود و خانوادهاش را از شهادتش به تصریح آگاه کرده بود ؛ اصرار کرده بود که من را در همدان دفن کنید.
الحق و الانصاف مردم همدان چه خوب پاسخ این همه وفاداری را به سردار سرافرازشان دادند. جمعیت انبوه مردم برای تشییع مدافع حرم عقیله حضرت زینب(س) در تاریخ همدان بینظیر است. عظمت حضور مردم قدرشناس همدان تا آنجا بود که رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیرشان به نخبگان فرمودند: «پیکر شهید همدانی وقتی رفت همدان، همه شهر آمدند تشییع.»
9- احترام خاصی به خانوادههای شهداء، جانبازان، آزادگان و ایثارگران قائل بود و عمدتاً سرکشی و دلجویی و پیگیری امور این خانوادهها را در برنامههای روزانه و هفتگی خود داشت.
10 - سرلشگر حسین همدانی یک فرمانده با بصیرت و زمانشناس بود. حاج آقا همدانی در بزنگاههای فتنه و شک و تردید قرار نمیگرفت. چون همیشه اهل مطالعه، دقت و بصیرت بود. در طول 40 سال مجاهدت، وی هیچگاه از مسیر حق و امام و رهبری کمترین انحرافی پیدا نکرد.
اما دیگر حبیب بنمظاهر سپاه اسلام از بین ما پرکشیده و در جوار رحمت الهی جای گرفته است و ما ماندهایم با کوله باری از غصههای دوری از شهدا و حاج حسین؛ آیا میشود که ما هم در صف «من ینتظر»ها قرار بگیریم؟ ما خود میدانیم که لیاقت شهادت در راه خدا را نداریم، ما میدانیم که کوله بار گناه و معصیت بر دوشمان سنگینی میکند ولی اعتراف میکنیم که عصیان ما از سر عناد و لج بازی با پروردگار نبوده است. و به دشمنان بیرونی و استکبار جهانی اعلام میکنیم: تا در این کشور فرهنگ جهاد و شهادت طنینانداز است بدانند خواب راحت بر چشمان آنان نخواهد رفت!
غلامرضا فریدونی
( سرپرست کیهان در استان همدان )
گویی هر تصویری از سردار با انسان حرف میزند. به راستی بعد از گذشت چند روز دلمان بدجوری هوایش را کرده است هوای سیمای نورانیش، هوای شوخیها و سربه سر گذاشتنهای نمکیاش، هوای صحبتهای دلنشیناش، هوای تواضع و فروتنیهای بیبدیلش و ....
چه کار کنیم؟! این حال و وضع ماست. ولی قبل از به شهادت رسیدنش هم گفته بودم که حیف است حاج حسین به مرگ طبیعی بمیرد. مردی که تجسم عبد صالح بود. مردی که کارهایش ما را به یاد یاران و اصحاب معصومین علیهم السلام میانداخت. به واقع شهید همدانی که بود؟
در این دلنوشته کوتاه به ابعاد وجودی و شخصیتی سردار شهید حسین همدانی - هر چند ناقص- اشاراتی خواهیم داشت:
1 - سردار همدانی اهل صحنههای سخت و شرایط خطر بود. او هرکجا و هر زمان شرایط را سختتر میدید پیشقدم میشد؛ از قبل از انقلاب در مبارزات با رژیم منحوس شاهنشاهی و 8 سال جنگ تحمیلی و حضور بیوقفه در تشکیل واحدهای استانی سپاه و سازماندهی نیروهای بسیجی و علاقه وافر به ثبت خاطرات دفاع مقدس و ساخت موزه دفاع مقدس تا مستشاری نظامی در کنگو و سوریه و کمک به مردم بیدفاع در غائله فتنه 88 . اصولاً حاج حسین شخصیت فعال و پرتلاشی داشت؛ ایستایی و بیتحرکی برای او معنا نداشت . همدانی بیش از حد توان از جسماش کار میکشید. راحتطلبی در فرهنگ شهید بیمعنا بود.
2 - سردار همدانی کوهی از اخلاص و تقوا بود؛ هیچ گاه قدمی برای مطرح شدن برنداشت. خیلی از کارهایش را پنهان میکرد. تا حالا نشنیدم ایشان از خودش تعریف کند و بگوید مثلاً در فلان محور جنگ من این کار را کردم.
بیشتر به عملکرد دیگران میپرداخت و از دوستان شهیدش صحبت میکرد.
روزی بحث شهادت و مجروحیت بود و شهید همدانی گفت: شهادت مهم نیست آنچه مهم است رضای خداست؛ انسان باید تسلیم رضای دوست باشد. اگر پروردگار دوست دارد ما را شهید ببیند آن شیرین است.
اگر بگویم که همدانی به مقام فنای فیالله رسیده بود حرف گزافه نگفتهام. همدانی تجسم عینی الگویی بود که در احادیث و روایات میخوانیم.
3 - تواضع و فروتنی در شخصیت شهید همدانی موج میزد؛ نه از روی ریا و مردمفریبی بلکه واقعاً خودش را کوچک میدید. شما به عبارات وصیت نامهاش دقت کنید: «شاگرد تنبل دفاع مقدس، نتوانستم سرباز خوبی برای رهبری باشم، از خانواده شهیدان، جانبازان و آزادگان همیشه شرمنده بودم، بنده گنهکار» تمام این جملات و کلمات حکایت از نفس خاکسار این شهید عزیز دارد.
4 - همدانی انسانی متعبد بود به نماز سر وقت خیلی اهمیت میداد و نماز شب وی حتی با خستگی روزانه از او فوت نمیشد. در امور مالی و پرداخت وجوهات شرعی بسیار دقیق و سختگیر بود و به حرام و حلال الهی به شدت پایبند بود.
5 - کمک به دیگران را سرلوحه کارهای روزانه قرار داده بود . همدانی نسبت به فقرا و مستمندان حساس بود و بر سنت قرضالحسنه تاکید فراوان داشت. همین حساسیتش موجب شد تا صندوقی را راهندازی کند به نام «عدل اسلامی» و خدمات فراوانی را در اقصی نقاط ایران به اقشار کم توان ارائه دهد. خاطره خوب صندوق قرضالحسنه عدل، هیچگاه از ذهن مردم همدان بیرون نمیرود. خیلی از مردم با وامهای این صندوق خانهدار شدند و یا شغلی دست و پا کردند. و در آخر هم که بحرانی بر صندوق های قرضالحسنه در شهرهای مختلف وارد شد مردانه به میدان آمد و در اسرع وقت مطالبات مردم را پرداخت کرد و بار تمام تهمتها و بیمهریها را بدون هیچ شکایتی بر دوش کشید.
6 - شهید همدانی یک انسان ولایتمدار و مطیع محض مقام معظم رهبری بود. از اعماق جانش دل بسته رهبری بود. در وصیتنامهاش، حضرت آقا را این طور خطاب میکند: «از امامم و مولایم حضرت آیتالله العظمی سید علی خامنهای که نتوانستم سرباز خوبی باشم عذرخواهی میکنم». وی به واقع در اطاعت از مولایش لحظهای درنگ نمیکرد و خانواده را به عشق به ولایتفقیه و اطاعت کامل از ایشان توصیه اکید میکرد و رمز سعادتمندی در دنیا و آخرت را در همین موضوع میدید.
7 - دلداده و عاشق اهل بیت عصمت و طهارت به ویژه سید و سالار شهیدان بود. نوکری اباعبدالله را مدال افتخار میدانست؛ مقید بود در ایام دهه اول محرم و روزهای تاسوعا و عاشورا در همدان حضور داشته باشد و کفشهای عزاداران را در حسینیه ثارالله سپاه جفت کند. هیئت رزمندگان ثارالله همدان که میعادگاه بچههای رزمنده و شهدای والامقام بوده را راهاندازی کرد و تا آخرین لحظههای عمرش دنبال و پیگیری امور این هیئت بود و آخرین هدیه او به بچههای رزمنده و هیئتیها، ساخت حسینیه ثارالله در محوطه سپاه بود.
اربعین پارسال همراه خانوادهاش پیاده از نجف تا کربلا را طی کرده بود و همیشه از لذت آن زیارت میگفت و با وجودی که یک هفته بعد از اربعین به دلیل وضعیت آب و هوا و عوارض مجروحیت به شدت بیمار شد ولی امسال قرار بود باز هم اربعین پای پیاده به آستان مقدس سیدالشهدا مشرف شود که این بار امام حسین(ع) زودتر کارت دعوت اختصاصی فرستاد و به پیشباز مدافع حرم خواهرش آمد.
8 - علاقه عجیبی به همدان و مردم آن داشت. همیشه تاکید داشت که بعد از بازنشستگی دوباره به همدان برمیگردد. آخرین بار که عازم سوریه بود و خانوادهاش را از شهادتش به تصریح آگاه کرده بود ؛ اصرار کرده بود که من را در همدان دفن کنید.
الحق و الانصاف مردم همدان چه خوب پاسخ این همه وفاداری را به سردار سرافرازشان دادند. جمعیت انبوه مردم برای تشییع مدافع حرم عقیله حضرت زینب(س) در تاریخ همدان بینظیر است. عظمت حضور مردم قدرشناس همدان تا آنجا بود که رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیرشان به نخبگان فرمودند: «پیکر شهید همدانی وقتی رفت همدان، همه شهر آمدند تشییع.»
9- احترام خاصی به خانوادههای شهداء، جانبازان، آزادگان و ایثارگران قائل بود و عمدتاً سرکشی و دلجویی و پیگیری امور این خانوادهها را در برنامههای روزانه و هفتگی خود داشت.
10 - سرلشگر حسین همدانی یک فرمانده با بصیرت و زمانشناس بود. حاج آقا همدانی در بزنگاههای فتنه و شک و تردید قرار نمیگرفت. چون همیشه اهل مطالعه، دقت و بصیرت بود. در طول 40 سال مجاهدت، وی هیچگاه از مسیر حق و امام و رهبری کمترین انحرافی پیدا نکرد.
اما دیگر حبیب بنمظاهر سپاه اسلام از بین ما پرکشیده و در جوار رحمت الهی جای گرفته است و ما ماندهایم با کوله باری از غصههای دوری از شهدا و حاج حسین؛ آیا میشود که ما هم در صف «من ینتظر»ها قرار بگیریم؟ ما خود میدانیم که لیاقت شهادت در راه خدا را نداریم، ما میدانیم که کوله بار گناه و معصیت بر دوشمان سنگینی میکند ولی اعتراف میکنیم که عصیان ما از سر عناد و لج بازی با پروردگار نبوده است. و به دشمنان بیرونی و استکبار جهانی اعلام میکنیم: تا در این کشور فرهنگ جهاد و شهادت طنینانداز است بدانند خواب راحت بر چشمان آنان نخواهد رفت!
غلامرضا فریدونی
( سرپرست کیهان در استان همدان )