kayhan.ir

کد خبر: ۶۱۱۸
تاریخ انتشار : ۳۰ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۸:۴۴

جهل سلفيان در تعارض با عقل گرایي اسلام

همواره از سوي انديشمندان مسلمان مفهوم عقل و تعقل‌گرایي و موضوعات مرتبط با آن ، مانند نگرش به عقل و دایره بهره گيري از آن و موضوع تعارض عقل و نقل از مهم‌ترين محورهاي مباحث علوم قرآني ،كلامي و روائي بوده...

 منصور حاجي
 همواره از سوي انديشمندان مسلمان مفهوم عقل و تعقل‌گرایي و موضوعات مرتبط با آن ، مانند  نگرش به عقل و دایره بهره گيري از آن و موضوع تعارض عقل و نقل از مهم‌ترين محورهاي مباحث علوم قرآني ،كلامي و روائي بوده و مباحث متعددي را از سوي مشرب هاي فكري به خود اختصاص داده است و به دليل اهميت مفهوم عقل  در مباحث كلامي  بعنوان يكي از فصول مميزه نحله ها و مشرب هاي فكر محسوب مي‌گردد.  به‌گونه اي كه انكار  عقل و آثار آن از اهداف غائي تعدادي از مشرب هاي فكري و ازسوي ديگر بهره گيري از عقل مبناي تفسير و شناخت احاديث و به‌عنوان يكي از منابع استنباطي شناخته شده است.
جايگاه عقل گرایي در جهان تشيع
 موضوع عقل و آموزه هاي آن يكي از  مهمترين  موضوعات كلامي در جهان تشيع بوده است و عموم پيروان مذهب تشيع از همان ابتداء شكل گيري مذهب شيعه و در چارچوب  آموزه‌هاي حضرات ائمه معصومين عليهم السلام نگاه ويژه اي به مبحث عقل و تعاريف آن داشته و براي آن جايگاه ويژه اي در استنباطات ديني قائل بوده اند. هر چند ديدگاه هاي مطرح شده در خصوص عقل و دایره اثر گذاري آن در خصوص منابع اسلامي بطور يكسان از سوي فقهاء و انديشمندان  نگريسته نشده است اما نكته آشكار آن است كه هيچ يك ازگروه هاي شيعي منكر ضرورت عقل نبوده و از آن به‌عنوان موهبت الهي ياد مي‌نمودند  وآنچه مورد اختلاف بوده  بحث بر ميزان و مصاديق عقل و تعقل‌گرایي در مباني ديني بوده است.
جايگاه عقل در مشرب هاي معتزلي و اشاعره
 دو تفكر كلامي مهم در جهان اسلام يعني معتزله و اشاعره دو نماد مهم از نحوه نگرش مسلمانان به عقل و تعقل گرایي  هستند كه ضرورت دارد به آن پرداخته شود.
 جريان فكري معتزله در چارچوب مباني اعتقادي خود بگونه‌اي عقل را مبناي استنباطات قرار داده بود كه بعضي  از بزرگان آنان سخن از شريعت عقل به ميان آورده اند و تلاش آنان برآن بوده تا اعتبار عقل را به حدي برسانند كه بتواند به‌عنوان مفسر وحي و آيات قرآن شناخته شود و اين شيوه انطباق عقاید آنان با قرآن و احاديث در چارچوب ادراكات عقلي موجب گرديد تا مطالب جديدي در جهان اسلام  مطرح گردد و آثار آن مباحث به‌گونه اي بود كه گروهي از انديشمندان شكل گيري علم كلام را ماحصل مناظرات عقلي معتزله دانسته اند. (1)
 در مقابل  ديدگاه معتزله به عقل، پيروان اشاعره بر خلاف معتزله كه محوريت را به عقل داده بودند با انكار نقش عقل توجه خود را صرفا معطوف به ظواهر قرآن و احاديث نموده و در ضديت با آن مواضع سختي را از خود نشان داده‌اند و انتقادات  زيادي را عليه جريان عقل و تعقل گرایي بيان نموده اند.
 ابن تيميه و نگرش به تعقل گرایي
ابن تيميه بر اساس مشرب فقهي خود پيرو احمد حنبل  پيشواي حنبليان بوده  كه به اهل حديث معروف مي باشند. مخالفت ابن تيميه با عقل و تعقل گرایي و تمسك به ظواهر آيات و احاديث وي را در زمره ظاهريان قرار داده است و تلاش وي براي نفي مباحث عقلي در امور ديني از مهم‌ترين اقدامات ابن تيميه مي باشد. ازديدگاه وي اعتبار فهم از ظاهر آيات و احاديث  تنها در ظاهر آنها محقق مي شود و در تعارض ميان عقل و نقل همواره ارجحيت با نقل است بر همين اساس وي شرط  تحقق ايمان جازم را در افراد پذيرفتن سخن پيامبر (ولو با نقل ضعيف) را حتي اگر مخالف عقل صريح باشد بيان مي‌نمايد(2) از نتایج قهري  اين سخن قائل  شدن به تمامي احاديث وارده اعم از مسند يا ضعيف مي باشد و عدم حجيت ادله عقلي نيز يكي ديگر از نتايج آن مي باشد.  از ديدگاه ابن تيميه و پيروان وي ممزوج شدن بسياري از علوم الهي با اصطلاحات بشري موجب گمراهي و ظهور بدعت هاي جديد  شده است لذا ضديت وي  با علومي همچون فلسفه و منطق موجب گرديد تا وي  كتابي  در رد فلسفه و منطق نوشته و به زعم خود انتقادات جدي به آن وارد نمايد. برهمين اساس ابن تيميه با هدف رد اعتقادات شيعه كتاب منهاج السنه في رد الشيعه را به نگارش در آورد و در جواب  وي علامه حلي(ره) در جواب  شبهات وي كتاب منهاج الكرامه را به نگارش در آورد ابن تيميه با بكارگيري  قياس  و بدون اتكاء به هيچ‌يك از موازين عقلي  توجه به انبياء را مشابه به افعال مشركان دانسته و قائلان به آن را مشرك ناميده است. وي همچنين با توجه به ماهيت فلسفه و مباني عقلي  سعي نمود  تا توجه به آن را يك بدعت ناميده و در كتابي  به نام الرد علي  الفلاسفه به صراحت برگمراهي فلسفه و منطق  اذعان نموده است.
وهابيت وسلفيان
 گروه وهابيت و سلفيان با تكيه صرف بر ظاهر احاديث و آيات قرآن و رد مشروعيت هر گونه  پديده جديد در  دين و اطلاق آن با اسم  بدعت ،زمينه ساز آن شدند تا پيروان آنان با هر گونه علوم  بشدت مخالفت نمايند و با تمامي مذاهب اسلامي در تعارض فكري قرار گيرند. بر همين اساس جريان  سلفي ها و تكفيري ها بدليل بهره گيري شيعه از اصول عقلي و علومي همچون فلسفه و عرفان دشمني شديدي را با كيان شيعه آغاز نمودند وبا تكفير جاهلانه خود عنوان تكفيري را براي خود پذيرفتند.
هم اكنون جهان اسلام شاهد اقدامات ضد عقلاني متفاوتي از سوي سلفي هاي تكفيري بر عليه ديگر مسلمانان  مي باشد و با اندكي تأمل مي توان به ماهيت  هر يك از آنان پي برد و از جمله مهم‌ترين اين موارد استفاده از زنان و كودكان عقب مانده ذهني به‌عنوان عوامل انتحاري و نابود كردن مردم بيگناه در كوچه و بازار و ديگر مجامع عمومي مي باشد. هر چند اين اقدام موجب بروز رعب و وحشت زيادي در ميان مردم مي گردد اما بر اساس هيچ‌كدام از موازين عقلي اين اقدام قابليت دفاع و استدلال را ندارد. يكي ديگر  از اقدامات ضد عقلي گرو‌هاي سلفي  كه حاكي  از جهالت عميق آنان است آن است كه  نيروهاي  انتحاري  خود را آماده نكاح با حوريان بهشتي  نموده و بنا بر اخبار و عكس هاي منتشره بسياري از آنان به تصور ازدواج زود هنگام با حوريان بهشتي  داراي وسایل خاص  بوده اند كه اين موضوع بيانگر اوج جهالت آنان و  عدم شناخت آنان از عوالم آخرت و مشخصه هاي آن مي باشد.  يكي ديگر از  اقدامات ضد عقلي  سلفي هاي تكفيري ذبح انسانهاي زنده  در  پيش چشم  ديگر افراد مي باشد  براساس تصاوير منتشره اين اقدام  وحشيانه آنان تاكنون به كرات در خصوص  اسرا در سوريه و ديگر مناطق تحت سلطه آنان انجام شده است اقدامي كه  در هيچ يك از اديان بر آن تصريح نگرديده و هيچ منطقي عقلاني نيز براي آن جواز و دليلي ارائه ننموده است.
 فتاوای ضداسلامی
 يكي از مهمترين  شاخصه هاي ضد عقلانيت در جريانات سلفي هاي تكفيري صدور فتاواي متعدد  خارج از اصول فقهي  تمامي مذاهب اسلامي  مي باشد . فتواي جهاد نكاح يكي از فتاواي زيانبار آنان مي باشد كه توسط يكي از مفتي هاي آنان صادر گرديده است. بر اساس اين فتوا، زناني كه خود را در اختيار نيروهاي جنگي قرار دهند در اجر جهاد با آنان شريك بوده و به آنان نيز  وعده بهشت داده شده است. آنچه مسلم است در تمامي مذاهب اسلامي بر اي  نكاح  مشروع ،چارچوب خاصي در نظر گرفته شده است و حتي در مذهب شيعه كه متعه نيز جايز  شمرده  شده است براي آن نيز  چارچوب  و قاعده اي از جمله نگه داشتن عده براي اين‌گونه زنان ديده  شده است  اما در جهاد نكاح بديهي ترين اصل نكاح يعني عده به صراحت ناديده گرفته شده و تمامي اصول اخلاقي و عقلي تأييد شده از سوي عقل وشرع  در اين باره، مورد انكار قرار گرفته است. زنان مورد نظر تنها با يك اراده فردي مي توانند به همسري يك نفر درآمده و پس از اندك زمان و بدون نگه داشتن عده به نكاح فرد ديگري نيز در آيند كه بي شك  ضديت اين اقدام و فتواي مرتبط با‌آن  در تعرض جدي با عقل و احكام شرع اسلامي مي باشد.
  بديهي است كه هم اكنون رهبران سلفي از دين اسلام صرفا به‌عنوان ابزاري از احكام فقهي تنها براي پيشبرد مقاصد خود بهره مي گيرند آنچه مسلم است اقدامات سلفي ها و تعارضات آنان با اصول عقلي  تنها در صورتي مي تواند شكل عملي به خود بگيرد و آن را به مرحله اجرا درآورند كه پيروان آنان در جهل مطلق قرار گرفته باشند و جهل پيروان سلفيان است كه مقاصد شوم  رهبران آنان را فراهم مي گرداند. برهمين اساس جريان عقلانيت و آثار قدرتمند آن در جوامع اسلامي مي‌تواند به‌عنوان بزرگ‌ترين مانع در مقابل آموزه‌هاي  سلفي‌هاي تكفيري مطرح گردد و با جاذبه‌هاي  خود مانع از گسترش  تفكر آنان شود لذا در اين مرحله مي توان گفت بزرگ‌ترين دشمن  تكفيريها جريان عقلانيت مبتني بر آموزه‌هاي اهل‌البيت  عليهم السلام در  مقابل آنان خواهد بود و اين خود به تنهائي مي‌تواند زمينه ساز تعارضات عملي اين گروه جاهل و سفاك را با شيعيان به دنبال داشته باشد لذا  بر عموم  علماء  و انديشمندان جهان اسلام بويژه مراجع تقليدشيعيان است تا از  منظرگاه اثبات دوري  سلفيان از عقل  و  انتساب آنان به جهل  مركب مباني اين گروه را براي  تمامي مردم جهان به‌ويژه مسلمانان تبيين نمايند.
ـــــــــــــــــــــ
 پانوشتها
1- محمد ابو زهره ، الشافعي ،چاپ مصر، 1367 ،ص 128
2-  ابن تيميه درء تعارض العقل و النقل ، دكتر محمد رشاد سالم، 1971،ص 178