kayhan.ir

کد خبر: ۶۱۱۳
تاریخ انتشار : ۳۰ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۸:۲۳
آیا نمره مدیریت بحران درکشور بحرانی است؟ (بخش پایانی) (گزارش روز)

امداد رسانی در وضعیت بحران در پیچ‌ و خم کارگروه‌های اداری

امروزه مدیریت بحران یک بخش اساسی از مدیریت استراتژیک است. مدیریت بحران مؤثر نیازمند یک رویکرد منظم و نظام‌مند است که مبتنی بر هوشیاری، حساسیت مدیریتی و یک درک خوب از اهمیت برنامه‌ریزی دقیق و آمادگی سازمانی است.

 صدیقه توانا
امروزه مدیریت بحران یک بخش اساسی از مدیریت استراتژیک است. مدیریت بحران مؤثر نیازمند یک رویکرد منظم و نظام‌مند است که مبتنی بر هوشیاری، حساسیت مدیریتی و یک درک خوب از اهمیت برنامه‌ریزی دقیق و آمادگی سازمانی است.
باتوجه به آنکه سه عامل مهم تهدید، زمان و غافلگیری سه ضلع مهم مثلث بحران را تشکیل می‌دهند و در تشخیص بحران و روش تصمیم‌گیری‌ها مؤثر می‌باشند بنابراین کوچکترین غفلت، درنگ یا چشم‌پوشی از بهره‌مندی مناسب از امکانات سازمان مدیریت بحران و ارگان‌های زیرمجموعه آسیب‌های جبران‌ناپذیری درپی خواهد داشت.
***
در بخش اول گزارش برای روشن‌تر شدن موقعیت‌های بحرانی و تصمیم‌گیری بهتر مدیران در شرایط اضطرار به بارش برف اخیر در شمال کشور و مشکلات پیش آمده اشاره کردیم. در این شماره به‌طور خاص با وظایف سازمان‌های تصمیم‌گیر و نهادهای زیرمجموعه درخصوص چگونگی مدیریت بحران آشنا می‌شویم و اینکه بهترین نمره‌ای که به سازمان مدیریت بحران می‌توان داد، از یک تا 20 چند است؟
رضایتمندی مدیران در شرایط بحرانی
محمدرضا اسدیان، استاد دانشگاه و کارشناس ارشد مدیریت در گفت‌وگو با گزارشگر کیهان براین عقیده است که «در مواقع بحرانی خودشیفتگی و رضایتمندی از خود نمی‌تواند مدیران را در تصمیم‌گیری اثربخش یاری کند، بلکه تنها آنها را آشفته خواهد ساخت.»
وی می‌گوید: «مدیرانی که در شناسایی بحران کوتاهی می‌کنند و هیچ برنامه‌ریزی برای آن ندارند، هنگام بحران دچار گرفتاری‌های شدیدی خواهند شد از این کارشناس سؤال می‌کنم برای جلوگیری از این گرفتاری‌ها و مواجهه با شرایط بحرانی چه باید کرد، می‌گوید: «در چنین شرایطی قدم‌های اساسی باید برداشته شود گام اول مواجهه با بحران است. روبه‌رو شدن با بحران، پرداختن به هر اقدامی است که برای کاهش خسارت و زیان ناشی از بحران ضروری باشد. قدم بعدی بازاندیشی است که بعد از بررسی یک بحران از طریق مواجهه با آن، مدیران برای جبران خستگی روحی و روانی ناشی از این فشار نیازمند یک وقفه (تجدید قوا) هستند اما این وقفه نباید بیش از حد طولانی باشد، این وقفه فرصتی است تا مدیران مناسب‌ترین پاسخها را برای پرسش‌های پیش رو بیابند.»
خسارت 70درصدی باغات مرکبات
بارش برف آن‌قدر سنگین بود که تا 24ساعت اولیه از صبح روز شنبه 12 بهمن، برق در شجاع محله قطع بود و برای تأمین آب شرب مشکل داشتیم و چون ژنراتورها با گازوئیل کار می‌کرد، 300لیتر گازوئیل به همت مردم و شورای محله جمع‌آوری کردیم تا توانستیم موتور برق را برای تهیه آب آشامیدنی راه‌اندازی کنیم. تمام معابر و خیابان‌ها از برف پوشیده شده بود و پس از گذشت یک روز فقط معابر اصلی با کمک یک گریدر و لودر که از روستای همجوار تهیه شده بود باز شد و بقیه راهها هم در روزهای بعد با کمک ادوات سنگین راهداری عباس‌آباد و با تلاش بخشدار عباس‌آباد باز شد.
محمدرضا فرشادی، یکی از اهالی روستای شجاع محله است و یازده سال عضو شورای محله می‌باشد. او با این توصیفات از وضعیت سخت و بحرانی بارش برف زمستانی پس از سالها در منطقه مازندران برایمان می‌گوید و اضافه می‌کند: «واقعاً مردم شرایط سختی را پشت سر گذاشتند و خسارت‌های زیادی به بخش کشاورزی وارد آمده است.»
به او می‌گویم خسارت‌ها جبران می‌شود و دولت بخشی از آن را جبران می‌کند. میزان خسارت‌های وارده به این روستا چقدر است، وی می‌گوید: «سقف خانه‌ها و انبار مرکبات شکسته است. درختان زیادی زیر برف رفتند و تمام محصولات از بین رفت و اگر دولت کمک نکند خسارت‌ها برای کشاورزان دردآور است و ما درحال حاضر مشغول تهیه آماری از میزان خسارت‌های وارده هستیم و تاکنون 30 تا 70درصد مرکبات خسارت دیده است.»
آقای فرشادی در ادامه می‌گوید: «مردم به خاطر بارش برف علی‌رغم خسارت‌های زیاد خدا را شاکر بودند که حداقل بدین ترتیب مردم مناطق غرب مازندران بخصوص روستاهای اطراف دیده شدند و مسئولان تا حدودی در جریان مشکلات درمانی و صنایع کشاورزی و حمل‌ونقل منطقه قرار گرفتند که امیدواریم به این مشکلات رسیدگی شود.»
این عضو شورای محله در ادامه می‌گوید: «کمبود ماشین‌آلات راهسازی، خاکی بودن روستاهای شجاع محله و دیگر روستاهای اطراف و عدم درمانگاه در منطقه از مشکلات عمده این روستا در غرب مازندران است که اگر این کمبودها برطرف شود درمواقع بحرانی راحت‌تر می‌توان مشکلات را پشت سر گذاشت.»
عنان اختیار در شرایط بحرانی در دست کیست؟
باتوجه به ظرفیت‌ها و امکانات کافی در ارگانها و سازمان‌های مربوطه در شرایط بحرانی، چرا عملیات امدادرسانی در ساعات اولیه بحران به خوبی انجام نمی‌شود و پس از بحران عملیات بازسازی مثل زلزله بم به کندی صورت می‌گیرد؟ در مجلس شورای اسلامی و کمیسیون‌های مربوطه چه اقداماتی برای رفع مشکلات انجام شده است؟
دکتر شمس‌الله شریعت‌نژاد، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس و نماینده مردم عباس‌آباد، تنکابن، رامسر و کلارآباد در مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با گزارشگر روزنامه کیهان با اشاره به اینکه اگر کسی بخواهد سازمان مدیریت بحران را درمورد مدیریت بحران اخیر در شمال کشور مصداق قضاوت قرار دهد، می‌گوید: «این سازمان یک سازمان بی‌اختیار و بی‌برنامه مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. اگر سازمان مدیریت بحران یک سازمان کارآمد می‌بود باید در این حادثه و حوادث مشابه عنان و اختیار را در دست می‌گرفت که این مسئله در منطقه ما مشهود نبود.»
دکتر شریعت‌نژاد با اشاره به این موضوع که این سازمان نه اختیار زیادی دارد و نه امکاناتی، می‌گوید: «سازمان مدیریت بحران در این‌گونه موارد باید دنبال جمع‌آوری کمک‌ها از سوی سازمان‌های دیگر باشد، بنابراین محتاج تحول اساسی در بحث مدیریت بحران هستیم.»
وی می‌گوید: «پاسخ سازمان در چنین مواقعی این است که اعتبار در اختیار سازمان‌های دیگر است و ما هیچ اعتباری نداریم، ما از این‌گونه موارد بحرانی در کشور زیاد داریم بنابراین سازمان مدیریت بحران باید آماده و مجهز باشد و دسترسی به اخبار لحظه‌ای داشته باشد تا زودتر از دیگران متوجه خطر باشد ولی این طور نیست و از اعتبارات کافی هم برخوردار نیست.»
شریعت‌نژاد به بارش برف اخیر که منطقه وسیعی از غرب مازندران را تحت پوشش قرار داده بود اشاره می‌کند و می‌گوید: «ارتفاع 1/70 سانتی‌متر برف در جلگه‌های شمال کشور با وضعیت کشاورزی و باغات مرکبات و گونه‌های همیشه سبز و سازه‌هایی که این حجم برف را تجربه نکرده بودند باعث شد مردم و مسئولان در غافلگیری جدی قرار گیرند. سازه‌های منطقه به گونه‌ای است که هرگز آمادگی چنین شرایطی را نداشت و برخی خانوارها تا چند روز در محاصره برف بودند. ولی در مجموع با حضور مسئولان و استاندار و با توجه به اطلاع‌رسانی‌هایی که پس از 42 ساعت انجام شد، امکانات به تدریج وارد منطقه شد و طی 4-5 روز راه‌های مواصلاتی باز شد و در حال حاضر 4هزارخانه تخریب شده و گلخانه‌های زیادی به همراه انبار مرکبات از بین رفته است.»
از این عضو کمیسیون کشاورزی مجلس می‌پرسم تحول در چه بخش‌هایی می‌تواند تامین‌کننده مدیریت صحیح در مواقع بحرانی باشد، می‌گوید: «تحول در سازمان مدیریت بحران باید به نوعی باشد که از نظر ارائه اطلاعات، پیشگیری از بحران وحضور سریع در محل حادثه با امکانات بتواند بهترین خدمات را ارائه دهد نه آن که خود سازمان گدایی امکانات از سازمانهای دیگر را بکند. این نکته قابل پیش‌بینی است که هر فصلی بحران خاص خود را دارد بنابراین امکانات در هر استانی باید کاملا مشخص باشد و همه تحت فرماندهی واحد سازمان مدیریت بحران باشند همچنین مردم هم باید این سازمان را بشناسند و فضای مدیریتی لجام گسیخته در سازمان مدیریت بحران باید اصلاح شود.»
اینکه در سه شهرستان مازندران که 350 هزار نفر جمعیت دارد و 3 گریدر پا به کار و امکانات اولیه وجود نداشته باشد واقعا جای تاسف است. با آینده‌نگری و پیش‌بینی‌های لازم و تهیه امکانات می‌توان در صورت بروز حادثه یا بحران از عمق اضطراب و نگرانی کم کرد.
وضعیت سازمان مدیریت بحران، بحرانی است!
قانون تشکیل سازمان مدیریت بحران کشور یک قانون آزمایشی بود که در سال 87 به تصویب مجلس رسید و مقرر شد پس از 5 سال فعالیت آزمایشی و شناسایی نقاط ضعف و بررسی نقاط قوت قانون جدید نوشته و تصویب شود. در نهایت پس از گذشت این 5سال لایحه قانون جدید نوشته و به تصویب رسید و براساس ماده 6 قانون تشکیل مدیریت بحران در کشور سازمان مدیریت بحران برای ایجاد مدیریت یکپارچه در امر سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی و ایجاد هماهنگی و انسجام در بخش‌های اجرایی و پژوهش و اطلاع‌رسانی و مراحل متعدد مدیریت بحران تشکیل شد.
براساس این قانون و آئین‌نامه اجرایی این سازمان 14 کار گروه دارد که هر یک وظیفه‌ای برعهده دارد و بودجه‌ای اختصاصی هم توسط دولت در اختیار این کارگروه‌ها می‌باشد.
طی تحقیقات به عمل آمده و گزارش‌هایی که از منابع موثق در اختیار گزارشگر روزنامه کیهان قرار گرفته است اعتباری که برای این سازمان مشخص شد یک درصد از محل رقم بودجه جاری کشور برای اقدامات پیشگیرانه آمادگی مقابله، بازسازی و بازتوانی بود و براساس ماده 12 تشکیل قانون سازمان مدیریت بحران، 1/2درصد از بودجه کل کشور هم برای اقدامات پس از بحران اختصاص یافته که در مجموع 2/2 بودجه کل کشور برای اقدامات قبل از حادثه، حین حادثه و پس از حادثه در نظر گرفته شده بود.
تا این جای کار هیچ مشکلی نیست و ظاهرا همه چیز در سرجای خود قرار دارد و بدین ترتیب سازمان مدیریت بحران باید با توجه به اعتباراتی که در اختیار دارد به خوبی بحران‌های پیش آمده را مدیریت کند. علی‌الظاهر این امر بنا به دلایلی که در ادامه توضیح خواهیم داد صورت نگرفته است و چنین می‌شود که می‌بینیم در وضعیت بحرانی افراد زیادی دچار خسارت‌های جانی و مالی می‌شوند و هر ارگانی به تنهایی با نقاط ضعف خود وارد صحنه حادثه می‌شود و آنچه روی زمین می‌ماند مدیریت بحران است! در قانون برنامه پنجم توسعه و در بودجه سال 89 اعتبارات ماده 10 و 12 که در اختیار سازمان مدیریت بحران بود در اختیار معاونت راهبردی ریاست جمهوری قرار گرفت و با استناد به بند«ش» ماده 224 این اعتبار به 5درصد افزایش یافت. لذا سازمانی که باید اقدامات قبل، حین و پس از حادثه را مدیریت می‌کرد هیچ اعتباری برای مدیریت بحران نداشت و همه اختیارات و اعتبارات از این سازمان گرفته شد و عملا سازمان مدیریت بحران از حیز انتفاع ساقط شد و نتوانست به وظایف خود عمل کند و برای کار گروه‌های زیر مجموعه، از محل اعتبارات سازمانی، اعتباری ویژه برای مدیریت بحران در نظر گرفته شد و شرایط به گونه‌ای شد که هر کار گروهی سازمان مدیریت بحران را دور می‌زند و از معاونت راهبردی ریاست جمهوری و دستگاه خود اعتبار می‌گیرد.
به عنوان نمونه هلال احمر یکی از کار گروه‌های 14گانه است که بخشی از مدیریت بحران را فقط در مرحله امداد و نجات انجام می‌دهد که برای این عملیات امسال از بودجه 10هزار میلیارد تومانی سازمان مدیریت بحران، 1000 میلیارد تومان آن به هلال احمر اختصاص یافته است. البته براساس گزارش‌های رسیده از سازمان مدیریت بحران این بودجه مستقیما و از طریق سازمان در اختیار هلال احمر قرار نگرفته و با سازمان هیچ گونه هماهنگی نشده است و سازمان‌های دیگر هم که جزو کار گروه‌های 14گانه هستند به همین روال عمل می‌کنند مثلا برای بیمه کشاورزی از صندوق بیمه در سال 92، 500 میلیارد تومان اعتبار در نظر گرفته شده است یا پرداخت خسارت مسکن که باید با هماهنگی سازمان مدیریت بحران کشور صورت گیرد مستقیما بنیاد مسکن نقش‌آفرینی می‌کند و پیشنهاد خسارت می‌دهد و جایگاه سازمان که مسئولیت بازسازی را برعهده دارد از بین رفته و به دست بنیاد مسکن افتاده است و این موضوع در ستاد خشکسالی هم صادق است، درحالی که مسئولیت ستاد با سازمان است یا در بحث ریزگردها که یک بحران محسوب می‌شود به سازمان محیط زیست واگذار شده است و به این ترتیب در شرایط بحرانی مسئولیت از سازمان مدیریت بحران گرفته و به زیر مجموعه‌های سازمان واگذار شده است و طبیعی است وقتی زیرمجموعه مستقیم از دولت پول بگیرد، از سازمان تبعیت نمی‌کند و این بی‌نظمی و اخلال در کارها را به وجود می‌آورد.
4میلیون ساختمان تصرفی در تهران
4میلیون ساختمان تصرفی در تهران داریم که نصف آنها مسکونی و بقیه تجاری، کارگاهی و آموزشی است که برای 80هزار ساختمان دیگر هم پروانه ساخت در حال صادر شدن است و رویکرد سازمان آتش‌نشانی این است که حداقل این ساختمان‌ها ایمن باشند تا در برابر زلزله یا وقوع بحران کمترین خسارت‌ها را داشته باشیم.
محمود قدیری، معاون حفاظت و پیشگیری از حریق سازمان آتش‌نشانی در گفت و گو با گزارشگر روزنامه کیهان با بیان مطلب فوق می‌گوید: «حدود 50هزار ساختمان پرخطر در تهران داریم و 35هزار اخطار داده‌ایم و کسی توجه نکرده است و چون قانون الزام‌آور وجود ندارد و با خلأ قانونی مواجه هستیم کسی ملزم به رعایت قانون نمی‌شود.»
وی می‌گوید: «متاسفانه اکثر راه‌های خروجی اضطراری در ساختمان‌های 6طبقه به بالا به انباری تبدیل شده که در صورت وقوع هر نوع بحرانی اعم از آتش‌سوزی یا زلزله عملا امکان استفاده و فرار از بحران وجود ندارد.»
قدیری تاکید می‌کند: «فرهنگ ایمنی با آموزش هم به دست می‌‌آید، البته باور مردم به وقوع خطر و الزامات قانونی بیش از هرچیز دیگر حائز اهمیت است.»-