تندروی کیروش حاصل مدیریت ناکارآمد فوتبال(نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
درگیریهای لفظی کیروش با اسدی این روزها اخلاق را هم شرمنده کرده است. بیانیه پشت بیانیه و انتقاد پشت انتقاد. پس از آنکه علیرضا اسدی دبیر فدراسیون فوتبال روز شنبه در گفتوگویی عنوان داشت: «مشکل کیروش سناریو نویسها هستند، نه خودش» بازهم کیروش دست به قلم شد و با صدور بیانیهای که در آن حتی به اندازه یک سر سوزن به جایگاه «دبیر فدراسیون» توجه نشده بود، انتقادات تندی را نسبت به اسدی مطرح کرد.
این البته پایان حملات کیروش نبود، سرمربی تیم ملی همچنین در پاسخ به صحبتهای دبیرکل فدراسیون فوتبال درباره لزوم دعوت از سید مهدی رحمتی به تیم ملی گفت:«افرادی که از بعد شخصیتی مردود شوند هیچ شانسی برای همراهی تیم ملی ندارند، حتی اگر درون زمین استعدادشان را نشان دهند. متاسفانه انتخاب آقای اسدی در فدراسیون فوتبال نیز بنابر معیار شخصیت و استعداد نبوده است. انتخاب ایشان هدیهای در تاریکی بوده است.»
ضروری بود در خصوص این موضوع مهم ، رئیس فدراسیون فوتبال شخصا ورود کند اما علی کفاشیان ترجیح داد تنها به چند مصاحبه کوتاه بسنده و در آن دو طرف را به سکوت و مصالحه دعوت کند.
این تمام کاری بود که آقای کفاشیان انجام داد؛ در خوشبینانهترین حالت تصور میشود که وی متوجه زشت بودن رفتار کیروش نشده اما از آنجا که شک نداریم این کارها و این حرفها که از آن بوی مشمئزکننده به مشام میرسد و در آن فریبکاری و بازی با احساسات مردم موج میزند، لازم میدانیم به صورت مختصر و مفید به مواردی اشاره داشته باشیم:
1- بسیاری از کارشناسان اهل فن قبول دارند که کارلوس کیروش، مربی توانمندی است و در طول سالهای حضورش در فوتبال ایران خدماتی را به فوتبال ملی ایران ارائه کرده است. او تیم ملی ایران را جوان کرده، به بازیکنان جوان فوتبال جسارت داده و روح جنگندگی را به فوتبال ملی ایران برگردانده است، اما آیا این کارنامه میتواند دلیلی باشد بر اینکه به عنوان یک مربی خارجی شاغل در فوتبال یک کشور، همه هنجارها را در هم شکسته و در فدراسیون و فوتبال ملی ایران یکهتازی کند. او تقریبا در این سالها هر کاری که خواسته انجام داده، بی آنکه کسی توان ایستادن مقابل او را داشته باشد.
2- در بیانیهای که کیروش برای مهدی رحمتی منتشر کرده به صراحت اعلام کرده که انتخاب اسدی در فوتبال ایران بر اساس شخصیت و استعداد نبوده است و حضور او را هدیهای در تاریکی نامیده است. حالا پرسشی که مطرح می شود این است که آیا اظهارات کیروش در وصف شخصیت دبیرکل در چارچوب قراردادش بیان شده؟ اصلا تصور کنید اسدی هیچ درکی از فوتبال و مدیریت در فوتبال ندارد، آیا این وظیفه سرمربی خارجی تیم ملی است که انتخاب او در پست دبیرکل فدراسیون را خالی از شخصیت و استعداد بداند؟ مربی تیم ملی بر اساس چه استدلالی چنین اتهامات شخصیتی را به دبیرکل منتسب کرده است؟
3- با تاکید بر هیچ گونه قضاوت و پیشداوری تنها پرسشی که مطرح است، این که آیا سرمربی تیم ملی در یک کشور دیگر هم این اجازه و اختیار را دارد که شخصیت و مدیریت مدیران فوتبال و ورزش آن کشور را زیر سوال ببرد؟ آیا بر اساس قرارداد و قواعد و مقررات یک فدراسیون سرمربی یک تیم ملی نباید مصاحبههای انجام شدهاش را با مدیران فوتبال و فدراسیون هماهنگ کند و دایره اظهاراتش کنترل شده باشد؟
حرف پایانی در خصوص این ماجرا آنکه وقتی مدیریت ناکارآمد باشد، این طور اتفاقات هم رخ میدهد و اجزای یک سیستم به جای همکاری، وحدت و حرکت یکنواخت به سوی هدف مشترک، به جان هم میافتند.
ما ضمن احترام به شخصیت آقای کفاشیان، همان طور که بارها نوشتهایم و صریحا اعلام نظر کردهایم، ایشان را با این شیوه نگرش و مدیریت برای اداره و سامان دادن به رشتهای مثل فوتبال با این همه مشکلات و دردسرهای داخلی و بیرونی، کارآمد و مناسب نمیدانیم.
درگیریهای لفظی کیروش با اسدی این روزها اخلاق را هم شرمنده کرده است. بیانیه پشت بیانیه و انتقاد پشت انتقاد. پس از آنکه علیرضا اسدی دبیر فدراسیون فوتبال روز شنبه در گفتوگویی عنوان داشت: «مشکل کیروش سناریو نویسها هستند، نه خودش» بازهم کیروش دست به قلم شد و با صدور بیانیهای که در آن حتی به اندازه یک سر سوزن به جایگاه «دبیر فدراسیون» توجه نشده بود، انتقادات تندی را نسبت به اسدی مطرح کرد.
این البته پایان حملات کیروش نبود، سرمربی تیم ملی همچنین در پاسخ به صحبتهای دبیرکل فدراسیون فوتبال درباره لزوم دعوت از سید مهدی رحمتی به تیم ملی گفت:«افرادی که از بعد شخصیتی مردود شوند هیچ شانسی برای همراهی تیم ملی ندارند، حتی اگر درون زمین استعدادشان را نشان دهند. متاسفانه انتخاب آقای اسدی در فدراسیون فوتبال نیز بنابر معیار شخصیت و استعداد نبوده است. انتخاب ایشان هدیهای در تاریکی بوده است.»
ضروری بود در خصوص این موضوع مهم ، رئیس فدراسیون فوتبال شخصا ورود کند اما علی کفاشیان ترجیح داد تنها به چند مصاحبه کوتاه بسنده و در آن دو طرف را به سکوت و مصالحه دعوت کند.
این تمام کاری بود که آقای کفاشیان انجام داد؛ در خوشبینانهترین حالت تصور میشود که وی متوجه زشت بودن رفتار کیروش نشده اما از آنجا که شک نداریم این کارها و این حرفها که از آن بوی مشمئزکننده به مشام میرسد و در آن فریبکاری و بازی با احساسات مردم موج میزند، لازم میدانیم به صورت مختصر و مفید به مواردی اشاره داشته باشیم:
1- بسیاری از کارشناسان اهل فن قبول دارند که کارلوس کیروش، مربی توانمندی است و در طول سالهای حضورش در فوتبال ایران خدماتی را به فوتبال ملی ایران ارائه کرده است. او تیم ملی ایران را جوان کرده، به بازیکنان جوان فوتبال جسارت داده و روح جنگندگی را به فوتبال ملی ایران برگردانده است، اما آیا این کارنامه میتواند دلیلی باشد بر اینکه به عنوان یک مربی خارجی شاغل در فوتبال یک کشور، همه هنجارها را در هم شکسته و در فدراسیون و فوتبال ملی ایران یکهتازی کند. او تقریبا در این سالها هر کاری که خواسته انجام داده، بی آنکه کسی توان ایستادن مقابل او را داشته باشد.
2- در بیانیهای که کیروش برای مهدی رحمتی منتشر کرده به صراحت اعلام کرده که انتخاب اسدی در فوتبال ایران بر اساس شخصیت و استعداد نبوده است و حضور او را هدیهای در تاریکی نامیده است. حالا پرسشی که مطرح می شود این است که آیا اظهارات کیروش در وصف شخصیت دبیرکل در چارچوب قراردادش بیان شده؟ اصلا تصور کنید اسدی هیچ درکی از فوتبال و مدیریت در فوتبال ندارد، آیا این وظیفه سرمربی خارجی تیم ملی است که انتخاب او در پست دبیرکل فدراسیون را خالی از شخصیت و استعداد بداند؟ مربی تیم ملی بر اساس چه استدلالی چنین اتهامات شخصیتی را به دبیرکل منتسب کرده است؟
3- با تاکید بر هیچ گونه قضاوت و پیشداوری تنها پرسشی که مطرح است، این که آیا سرمربی تیم ملی در یک کشور دیگر هم این اجازه و اختیار را دارد که شخصیت و مدیریت مدیران فوتبال و ورزش آن کشور را زیر سوال ببرد؟ آیا بر اساس قرارداد و قواعد و مقررات یک فدراسیون سرمربی یک تیم ملی نباید مصاحبههای انجام شدهاش را با مدیران فوتبال و فدراسیون هماهنگ کند و دایره اظهاراتش کنترل شده باشد؟
حرف پایانی در خصوص این ماجرا آنکه وقتی مدیریت ناکارآمد باشد، این طور اتفاقات هم رخ میدهد و اجزای یک سیستم به جای همکاری، وحدت و حرکت یکنواخت به سوی هدف مشترک، به جان هم میافتند.
ما ضمن احترام به شخصیت آقای کفاشیان، همان طور که بارها نوشتهایم و صریحا اعلام نظر کردهایم، ایشان را با این شیوه نگرش و مدیریت برای اداره و سامان دادن به رشتهای مثل فوتبال با این همه مشکلات و دردسرهای داخلی و بیرونی، کارآمد و مناسب نمیدانیم.