kayhan.ir

کد خبر: ۵۸۳۱۵
تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۳۹۴ - ۲۱:۲۴

ساعتی بیش نمانده تا صبح(یادداشت میهمان)

زمانی نه چندان دور بود که در ماه ذی‌الحجه، کم‌کم مردم مهیای محرم می‌شدند و از عید غدیر به بعد رفته رفته فضای شهر و دیار سیاهپوش می‌شد. لباس‌های مشکی از دل بقچه‌های خوش‌عطر بیرون می‌آمد و مومنین خیمه‌های عزای ارباب بی‌کفن را علم می‌کردند. دیگ‌های نذری را از صندوق‌خانه‌ها بیرون می‌آوردند و زنان محل برنج پاک می‌کردند و مخلفات قیمه امام حسین را با هزار وسواس و دقت مهیا می‌کردند و بازار گلاب و هل و قند و چایی گرم می‌شد.
بچه‌ها زنجیری برای خود جور می‌کردند و پیراهن مشکی و.... ما ایرانیان خداجو و خداپرست، هم عید نوروز خود را که ابتدای سال جدیدمان است گرامی می‌داشتیم و می‌داریم و هم محرم را که اول سال قمری است. اولی را برای جشن و شادی و دومی را به رسم جوانمردی، ادب و اعتقادی که در خونمان به امانت سپرده شده و به یاد سرور آزادگان عالم برای عزاداری. گویی صدای زنگ قافله حسین از ذی‌الحجه به گوش‌هامان می‌رسد و با هر قدمی که این کاروان برمی‌دارد دل‌هامان می‌لرزد و مضطرب می‌شود و صدایی از نهادمان به گوش می‌رسد، حسین جان کوفه نیا...
و می‌د‌انیم که نمی‌شود کسی چون حسین با کسی چون یزید کنار آید و مگر می‌شود شب و روز با هم جمع بیایند؟ مگر می‌شود آنها که نه ظلم می‌کنند و نه ظلم می‌پذیرند با آنان که فقط ظلم می‌کنند کنار آیند؟ حسین پاک است و پاکیزه که آیه تطهیر در شأن خانواده آنهاست و همیشه پاکی و پاکان دشمنانی دارند که سرسختند و سر سازگاری و رضایت ندارند مگر با آنان که از آنها پیروی کنند و هیهات از حسین و حسینیان که با ناپاکان بر سر پاکی بسازند و از آنها پیروی کنند که این سر ز سربلندی بر ساق عرش ساید و زندگی با یزید ذلت است و هر آزاده‌ای از ذلت به دور است تا چه رسد به حسین که فرزند زهرای اطهر است.
 و حسین حسین است و اهل سازش با ناپاکان نیست. ناپاکانی که پشت در پشت کمر به نابودی اسلام و انسانیت بسته‌اند و آب را از سرچشمه آلوده‌اند و مردمان را به انحراف کشیده‌اند و به هیچ چیز جز بندگی شیطان نمی‌اندیشند. نه اهل اصلاحند و نه اهل انصاف. عهد می‌بندند و به آنی می‌شکنند. اگر از توطئه‌ای فارغ شوند به دسیسه‌ای دیگر مشغول می‌گردند. در زمین فساد می‌کنند و خون مظلومان می‌ریزند و... و هیچ مانعی برای خود نمی‌بینند مگر مردان واقعی خدا مثل حسین و آنها که اهل حسینند. چرا که حسینیان اهل جهادند و عقیده نه عافیت‌اندیشی و سازش و حیله. و خانه‌هاشان را در کنار آتشفشان‌ها بنا کرده‌اند و مگر نه اینکه زندگی جز عقیده و جهاد نیست و فرموده‌اند آنان که جهاد کنند خداوند لباس عزت به تنشان می‌کند و آنان که از جهاد رویگردانند خداوند لباس ذلت بر تنشان خواهد پوشاند.
و ما که ثابت کردیم اهل حکمتیم و جوانمردی و فرزند استدلالیم و عاشق حق، همچون تمام آزادگان تاریخ، به جای همه آن چیزی که به نام اسلام یزیدی و اسلام سازش با یزیدیان می‌خوانند، اسلام حسینی را برگزیدیم. که منطق حسین منطق راست و درست و منطق پیامبران و صالحان و اولیای خداست و منطق یزید متعلق به قابیلیان و فرعونیان و نمرودیان است و اهل شیطان.  و آنانی که منطقی جز این دو ندارند سازشکارند و مذبذبین بین ذالک. (1) گاهی با حسینند و گاه با یزید. در صلح و صفا با حسینند و در سختی و بلا با یزید. به طمع عمارت با کاروان حسین به کوفه می‌روند تا از آن باغ‌های سرسبز و میوه‌های رسیده و چشمه‌های جوشیده و پرآب کوفیان بهره‌ای ببرند و وقتی به کربلای تاریخ رسیدند و وعده گندم ری را از یزید شنیدند، اهل معامله با او شدند و یوسف فروختند و از همین‌ها بودند که با گریه، خلخال و زیور از دخترکان کربلایی می‌ربودند و با اینها بودند آنها که نه با یزید بودند و نه با حسین. آنها که وقتی کفر بر سینه توحید نشسته را دیدند، سر سجاده نشستند و به نافله مشغول شدند. غافل از اینکه آنها که حسین را دوست نگیرند یزید را هم دشمن نگیرند در اصل جزو فرومایگانند و حسین را با آنها کاری نیست. حسین قتیل‌العبرات است و اهل وفا با یاران. آنها که عهدشان با خدا را وفا کردند و ثابت کردند که در بلای کربلا، حسین را تنها نمی‌گذارند و چون حبیب و مسلم حسینی‌اند.
و حسین جان خدا می‌داند که ما ثابت کردیم با توییم و چون که حقی با تو مانده و می‌مانیم و به حق نمکی که از سفره شما خورده‌ایم وفاداریم و هرچه پیش آید خوش آید که ما را غمی نیست. سری داریم که به راه شما گذاشته‌ایم و ترسی نداریم که برایت سر ببازیم که گفته‌اند دوستان در هوای صحبت یار زر فشانند و ما سر افشانیم. رهبرانی از نسل تو برگزیدیم و همچون تو سخن حق گفتیم. چون تو میانه راه تنها ماندیم و استقامت کردیم. پدران و مادرانمان را کشتند و یاحسین گفتیم. وقتی جنازه فرزندان به آغوشمان دادند فدای حسین گفتیم وقتی جنازه هم ندادند و تنها خبرش را آوردند باز هم به قربان حسین گفتیم. وقتی سلحشوری از ما به زمین افتاد به یادت بودیم و وقتی دلاوری برخاست به راهت بودیم. آن قدر با تو بودیم که گویی در کربلا هم با تو بوده‌ایم و با زینبت مویه کرده‌ایم و خار از پای طفلانت گرفته‌ایم. از نگرانی رقیه‌ات هزار بار مردیم و زنده شدیم و برای اصغرت قلب‌هامان هزارپاره شده.
تاکنون نشده بی‌یاد تو آبی بنوشیم و شرمنده تو و فرزندانت نشده باشیم که آموخته‌ایم به هر جرعه آبی توان نوش کرد، حسین را نباید فراموش کرد.  ما نه فقط در کربلا با تو بوده‌ایم که الان 1376 سال است با توییم. همین سال‌هایمان را ببین آقا. ببین یزیدیان بعد از تو و عباست چه می‌کنند. کربلایی درست کرده‌اند از فلسطین تا افغانستان. خنجر زهرآگین یهود را بر پهلوی بلاد مسلمین زده‌اند. شمرهاشان را امان‌نامه به دست به دنبال فریب دادن زودباوران و خستگان فرستاده‌اند و حرمله‌ها را زنجیر باز کرده‌اند.
هزاران کودک بی‌گناه و معصوم را یا از گرسنگی و تشنگی و یا با تیر و ترکش می‌کشند و یا با ترس و وحشت. نوامیس مسلمین را به کنیزی می‌برند و دیگر نه سنی می‌شناسند و نه شیعه. طاعونی است که همه را با هم می‌کشد. کسانی که خودشان را فرزندان یزید می‌دانند دیگر به جای خیمه‌ها آدم می‌سوزانند و سر بریدن رسم روزانه آنها شده. جگر خوردن را از مادرشان هند جگرخوار به ارث برده‌اند و تزویر و نفاق را از ابوسفیان. دین‌سازی را از معاویه آموخته‌اند و جنون و حماقت را از یزید. حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال کرده‌اند. برای مسخ دین جدت، جدیت دارند و هزار شریح قاضی درست کرده‌اند که هزاران فتوا برای قتل خوبان و رسم خوبان و دین خوبان صادر کنند. حاجیان کعبه را با لب تشنه می‌کشند و بدون تیغ و سنان بدن‌هاشان را متلاشی می‌کنند. حبیب سپاه آخرالزمانی‌ات را به جرم دفاع از حرم خواهر مکرمه‌ات به شهادت می‌رسانند و...
ببین آقا که هرچند روزی سخت‌تر از روز تو نیست ولی ما بعد از تو عاشورایی به طول تاریخ داریم و کربلایی به عرض آن. پس دعا کن برایمان ای سید و سالار شهیدان و از خدا فرج فرزندت مهدی را بخواه که دیگر دارد آمدنش دیر می‌شود. ما که به امر سیدمان مطیعیم و آماده بر پنجه نشسته، مترصدیم و کمین گرفته تا انتقام خون تمام خوبان تاریخ و انتقام تو را ای دردانه خدا، بگیریم.
می‌خواهیم انتقامت را بگیریم که خونخواهان توییم. از خدا بخواه که دیگر ستم این ستمکاران و ناله‌های ستمدیدگان بر سینه‌هامان سنگینی می‌کند و بی‌تابمان کرده است. نه از تحریم‌نامه‌های موریانه خورده آنان واهمه داریم و نه امان‌نامه‌های آنان فریبمان می‌دهد که همگی دروغ در دروغند و با شهرهای زیرزمینی و موشکی خود ثابت کردیم که ساده‌لوح نیستیم و دست روی دست نگذاشته‌ایم، آماده‌ایم و به امید آمدن صبح ظهور چشم به راه مهدی تو دوخته‌ایم و دعاگوییم و می‌دانیم که به زودی اذان پیروزی و فتح سر خواهیم داد و موعدمان صبح است و تا صبح ساعتی بیش نمانده است.
محمدهادی صحرایی

1- مذبذبین بین ذلک لا الی هولاء و لا الی هولاء و من یضلل‌الله فلن تجد له سبیلا (سوره نسا- آیه 143). میان آن [دو گروه] دودلند؛‌ نه با اینانند و نه با آنان. و هر که را خدا گمراه کند، هرگز راهی برای [نجات] او نخواهی یافت.