kayhan.ir

کد خبر: ۵۸۱۸۱
تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱۳۹۴ - ۲۱:۵۶
به بهانه حضور سردار شهید حسین همدانی در برنامه «راز»

... و سینمای ایران همچنان خاموش است!

سعید مستغاثی
شنبه 18 مهرماه، یکی از برنامه‌های قدیمی «راز» که در اردیبهشت سال 1390 از شبکه 4 سیما پخش شده بود، مجدداً از این شبکه به نمایش درآمد. علت بازپخش این برنامه هم حضور سردار شهید حسین همدانی بود با کتاب‌هایش (از جمله «مهتاب خین» و «تکلیف است برادر») به همراه حسین بهزاد که خاطرات وی را در این کتاب‌ها مکتوب کرده است.
اقدام قابل تقدیری بود از سوی رسانه ملی خصوصاً برای آنان که نام سردار شهید را همزمان با شهادتش شنیده بودند و می‌خواستند بیشتر با شخصیت و زندگی وی آشنا شوند.
اما آنچه در کنار بازنمایی این شخصیت از طریق بازخوانی خاطراتش، قابل تأمل‌تر به نظر رسید، روایت‌هایی بود که به عنوان یکی از فرماندهان عملیات بیت‌المقدس از ماجرای فتح خرمشهر نقل می‌کرد. روایت‌هایی که علی‌رغم همه آنچه تاکنون درباره مقاومت این شهر و آزادسازی آن شنیده و خوانده‌ایم، تازه و تکان‌دهنده بود؛ روایت نفوذ به 70 کیلومتری پشت خطوط دشمن در شب، روایت خشاب‌گذاری اسلحه‌ها در حین ورود به خطوط دشمن، روایت رزمندگانی که در عین مسمومیت شدید اما همچنان به خطوط دشمن می‌زدند و روایت ... و روایت ابعاد عظیم و ناگفته آن فتح عظیم که به فرموده حضرت امام‌خمینی(رحمه‌الله علیه) آن را نصر بزرگ خواندند و امروز راز و رمز آن در دانشکده‌های نظامی و مراکز استراتژیک غرب تدریس می‌شود.
سردار شهید درعین روایت ساده و شیرین با همان ته‌لهجه دلنشین همدانی، اظهار علاقه می‌کرد که این روایت‌ها به فیلم درآید و بر پرده سینماها نقش ببندد و ابراز اطمینان می‌نمود که در این صورت تأثیر فوق‌العاده‌ای بر نسل امروز خواهد گذارد و نادر طالب‌زاده هم گفته‌های او را تأیید کرده و مدام در ادامه بازگویی خاطرات سردار شهید به نقاط و لحظه‌هایی از این خاطرات اشاره می‌کرد که قابلیت دراماتیزه کردن و ساخته شدن فیلم دارد.
از این‌گونه خاطرات در مورد فتح خرمشهر تقریباً به اندازه طول دوران دفاع مقدس در طی این سال‌های پس از جنگ گفته و نوشته و روایت شده و بخش‌های بسیاری از آنها به چاپ رسیده است. اما سینمای ایران در مقابل این فتح عظیم به عنوان یکی از مهم‌ترین وقایع تاریخ معاصر که تقریباً از جانب قاطبه ملت و اقشار و طبقات مختلف مردم و حتی سلایق و گروه‌های مختلف سیاسی، یک پیروزی ملی به شمار می‌آید، سکوت کرده است! (حساب مجموعه‌های تلویزیونی مانند «در چشم باد» با وجود کاستی‌های آن در روایت واقعی این حماسه جداست).
معدود آثاری هم که در سینمای ما درباره خرمشهر ساخته شده، همواره به سقوط و اشغال آن پرداخته (مانند «کیمیا» و «سرزمین خورشید») و از فتح و آزادسازی آن در طول 33 سالی که می‌گذرد، تقریباً در هیچ یک از فیلم‌های این سینما اثری دیده نمی‌شود. تا جایی که ذهن نگارنده یاری می‌دهد فقط در فیلم «حریم مهرورزی» ساخته ناصر غلامرضایی در سال 1365 بود که در انتهای داستان یک زن جنگ‌زده که ناچار از مهاجرت به تهران شده و با یک راننده تاکسی آشنا می‌شود، روز ازدواجش با آن راننده تاکسی با سوم خرداد 1361 و آزادی خرمشهر مصادف است که در فیلم، شاهد انتشار اخبار فتح خرمشهر هستیم و دیگر هیچ!
این در حالی است که در همین سال جاری میلادی، یعنی 2015 که به اواخرش نزدیک می‌شویم، ده‌ها فیلم در سینمای آمریکا (که مورد اقتدای بسیاری از دوستان فیلمساز است) درباره جنگ دوم جهانی (که 70 سال از خاتمه آن می‌گذرد) و اتفاقات پیرامون آن ساخته شده که در اغلب آنها قصه‌هایی از قهرمان‌سازی آمریکاییان، جاری بوده است!
این در حالی است که در همین هفته، تازه‌ترین فیلم استیون اسپیلبرگ (یکی از مرادهای فیلمسازان وطنی) تحت عنوان «پل جاسوسان» درباره بخشی از ماجراهای جنگ سرد (مهم‌ترین دوران مقابله آمریکا و غرب با اردوگاه کمونیسم) پس از گذشت حدود 60 سال از اوج آن برهه تاریخی به اکران عمومی درمی‌آید. اما سینمای ایران، دفاع مقدس و موضوعات مربوط به آن را تاریخ گذشته دانسته و آن را در بایگانی قرار می‌دهد!
چندی پیش با رخداد فاجعه غم‌انگیز منا و جان باختن هزاران زائر خانه خدا از جمله صدها تن از حاجیان عزیز ایرانی، بعضی از سینماگران ظاهراً خونشان به جوش آمد و آن‌گونه که خود گفتند، طی نشستی اضطراری، مسئله فوق را مورد بررسی قرار دادند! حاصل آن نشست، صدور بیانیه‌ای بود که در آن ضمن اعلام کمپین امضاء برای محکوم کردن حادثه یاد شده، از آل‌سعود درخواست مجوز برای فیلمبرداری در عربستان و ساخت مستند درباره فاجعه مذکور شده بود!!
مانند آن است که فی‌المثل نیروهای مسلح در مقابل حمله موشکی دشمن به بخشی از خاک ایران و کشته و زخمی شدن گروهی از هموطنان، به جای عمل متقابل و متناسب، کمپین امضاء در محکوم ساختن عمل فوق ایجاد کرده و سپس از همان دشمنی که با موشک به خاک ایران حمله کرده، کسب مجوز بنمایند تا ضمن برآورد میزان خسارت، اجازه دهند در خاک وی عمل متقابل انجام دهند!!!
عملکرد و موضع‌گیری سینماگران فوق‌الذکر (که به امروز و دیروز هم محدود نمی‌شود) در مقابل فاجعه منا و جنایت رژیم آل‌سعود به‌گونه‌ای است که اگر فرضا یک ناظر بی‌طرف بین‌ستاره‌ای و میان‌کهکشانی وجود داشت، فکر می‌کرد گویی این حضرات سینماگر، تازه از کره ماه یا مریخ به زمین آمده‌اند و اساساً از آنچه طی این سالیان و قرن‌ها بر این کره خاکی و مردمش رفته، بی‌اطلاع هستند!
سؤال اینجاست که مگر آل‌سعود در جریان همین فاجعه منا به وجود آمده و اساساً جنایاتش منحصر به همین فاجعه بوده است؟ مگر همین آل‌سعود پیش از این بارها و بارها در حق ملت ایران جنایت نکرده است؟ مگر جنایت تاریخی او را در به رگبار بستن حاجیان ایرانی و شهادت حدود 400 نفر از آنان در حج سال 1366 فراموش کرده‌اید؟ مگر آواکس‌های آمریکایی را از یاد برده‌اید که از همین خاک عربستان پرواز می‌کردند و نقشه‌های حضور رزمندگان در جبهه‌ها را به صدام‌ لو می‌دادند و از این بابت هزاران تن از فرزندان رشید این ملت را به خاک و خون کشیدند؟ مگر چک‌های میلیاردی حکام آل‌سعود به صدام فراموش شده که باعث و بانی جنایات بی‌شمار او در حق این مردم شد؟ مگر حامی و پشتیبان اصلی گروه‌های تروریستی مانند طالبان و القاعده و داعش، که فجایع بی‌حد و حصرشان، افکار عمومی دنیا را متأثر ساخته، به جز آل‌سعود است؟ همین داعشی که بیخ گوش من و شما هستند و خانه و کاشانه همه ما را تهدید می‌کنند و اگر نبود رشادت و فداکاری صدها سردار سپاه اسلام مانند شهید حسین همدانی، خدا می‌داند که امروز باید درباره زندگی و فضائل ابوبکر بغدادی فیلم می‌ساختید!!
به راستی سینمای ایران از این همه موضوع تاریخی که به‌ طور مستقیم زندگی همه ما را تحت تأثیر قرار داده و می‌دهد، چه اثری جلوی دوربین این سینما برده است.
آیا از صدها و هزاران موضوع و سوژه مربوط به فجایع یاد شده، امکان نداشت حتی در پس‌زمینه یکی از فیلم‌های تولیدی، اثر، تصویری و یا فقط عکسی رویت شود؟ آیا امکان نداشت زندگی یکی از خانواده‌هایی که عزیز خود را در فاجعه حج سال 66 از دست داده‌اند، دستمایه داستان فیلمی شود که پس‌زمینه‌های آن نمایش جنایات آل‌سعود قرار است؟ (نیازی به سوپر پروداکشن یعنی تولید عظیم و هزینه‌های آنچنانی هم نیست که بهانه امکانات و بودجه مطرح گردد!)
مقایسه کنید با سینمای مورد وثوق حضرات در آمریکا که پس از 11 سپتامبر 2001 و حادثه برج‌های نیویورکی، چگونه واقعه فوق و طرح به اصطلاح مبارزه با تروریسم، به صورت داستان‌های مستقل یا به شکل پس‌زمینه و یا با ذکر یک یا دو کلمه و عبارت، در صدها اثر سینمایی گنجانده شد. اما سینمای ایران نه‌تنها مقابل فجایع آل‌سعود در حق مردمش ساکت است، بلکه سقوط هواپیمای ایرباس توسط آمریکایی‌ها و هزاران خاطره و ماجرای سال‌های دفاع مقدس و ده‌ها هزار شهید سرافراز آن و 17 هزار شهید ترور (که نشان می‌دهد ملت ایران یکی از بزرگ‌ترین قربانیان تروریسم است) را نیز به خاطر نمی‌آورد! و همه فراز و نشیب‌های تاریخی سرزمینش حتی تاریخ معاصر را از یاد برده است؟ (در همین جا بایستی حساب معدود فیلمسازان و انگشت‌شمار سینماگران متعهد و بابصیرت را جدا کرد که همواره طی سالیان گذشته سعی کرده‌اند در برابر حوادث و واقعیات و برای به تصویر کشیدن باورها و ارزش‌های ملت ایران، بی‌تفاوت نباشند. مقصود از «سینمای ایران» در اینجا جریان اصلی و حاکم بر آن است.)
این سینما هجوم روسیه و انگلیس به خاک میهن و اشغال و تقسیم آن در دوران‌های مختلف، رشادت و مبارزات عشایر علیه مستبدین و اشغالگران و کودتاهای سیاهی مانند سوم اسفند 1299 و 28 مرداد 1332 و... را به مخیله‌اش راه نمی‌دهد. فداکاری‌های عباس میرزا و رئیس‌علی دلواری و شیخ فضل‌الله نوری برای مقابله با بیگانگان و عزم و اراده امیرکبیر و قائم‌مقام فراهانی برای اصلاح این مملکت و شجاعت مدرس و کوچک جنگلی و نواب صفوی و مبارزات آیت‌الله طالقانی و استاد مطهری و شهید بهشتی و رزم سردارانی مانند اندرزگو و همت و باکری و زین‌الدین برای سربلندی این آب و خاک را نادیده می‌گیرد و از انقلاب عظیم اسلامی و رهبر فقید آن که تاریخ را تکان دادند، روی برمی‌گرداند.
و البته همه تلاش خود را (با پول بیت‌المال) برای به تصویر کشیدن داستانک‌های حقیر و سخیفی صرف می‌کنند از شبه عشق‌های مثلثی و مربعی، خیانت و مهاجرت بخش محدودی از جامعه (که رهاورد همان اشغالگران و دشمنان تاریخی این ملت است)، دل‌مشغولی‌های مختلف دانشجویان به اصطلاح ستاره‌دار (که چیزی حدود 8 ده هزارم درصد کل دانشجویان این مملکت را دربر می‌گیرند)، دغدغه‌های شبه روشنفکری که در کنج و پستوی محافلشان مطرح می‌شود، شبهه‌اندازی در اعتقادات و باورهای مردم، وارونه کردن و سیاه‌نمایی واقعیات جامعه و پرداختن به موضوعات عقب‌افتاده‌ای که از سخیف‌ترین شبکه‌های خارجی و ماهواره‌ای کپی شده یا حقنه می‌شود.
روایت‌های ساده و دلنشین ولی تکان‌دهنده سردار شهید حسین همدانی در برنامه «راز» شنبه 18 مهرماه و همچنین در کتاب «مهتاب خین»، یک دنیا ناگفته در خود پنهان دارد و یک تاریخ، مظلومیت را یادآور می‌شود...
... اما سینمای ایران همچنان خاموش است!