kayhan.ir

کد خبر: ۵۷۶۸
تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۶:۵۱
روایتی از اربعین‌های انقلاب اسلامی -1 (پاورقی)

انقلاب؛ آن گونه که باید دید (پاورقی)


Research@kayhan.ir
 محسن حسینی


 اشاره:
فردا 29بهمن ماه اولین اربعین از سلسله اربعین‌های انقلاب اسلامی است. روزی که قیام اسلامی و سرنوشت‌ساز مردم تبریز در چهلم شهدای 19 دی قم برای همیشه در تاریخ جاودانه شد. آنچه از امروز به شما تقدیم می‌شود روایتی از شکل‌گیری این دو حماسه تاریخ‌ساز از قلم یک شاهد فعال در صحنه مبارزات اسلامی آن روزهای کشور ماست. نویسنده این سلسله مطالب در کنار بررسی تحلیلی آن وقایع شگرف انقلاب اسلامی به بیان ناگفته‌هایی از جزئیات آن‌ها خواهد پرداخت.
با عرض پوزش از خوانندگان عزیز، ادامه پاورقی «کارنامه مجمع روحانیون» از 2شماره آینده تقدیم خواهد شد.
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
***
در اربعین چه رازی نهفته بود، که درپی اربعین شهدای 19 دی قم و با خلق حماسه 29 بهمن تبریز، پس از سالها رخوت، زنجیره‌ اربعین‌ها، آنچنان فراگیر و توقف‌ناپذیر به پیش تاخت که سرانجام به برکت ورود حضرت امام خمینی، و در آخرین شب آن شبهای شگفت‌دهگانه با انفجار نور و تحقق «والفجر» ملت بزرگ ایران مصداق آیه شریفه الله ولی‌الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور و شایسته نصر خدا و کان حقا علینا نصرالمؤمنین شد؟
ادبیات مکتوب موجود، در بررسی پدیده‌ها و تحولات سیاسی ایران و ماهیت و چرائی‌های آنها آثار فراوانی را در خود جای داده که به نوبه خود، در خور توجه است. با این حال برخی از شیفتگان علوم غربی و بی‌بهره‌گان از فرهنگ غنی و میراث علمی و اندیشه ناب اسلامی، با استفاده از کلیشه‌ها و چارچوب‌های شبه علمی، که با فرهنگ بومی تناسبی ندارد  به بررسی ماهیت پدیده‌ها، تغییر و تحولات، ریشه‌ها و تحلیل علل شکست‌ها و پیروزی‌ها، مبادرت ورزیده‌اند. غالب چنین تحلیل‌گرانی، به علت عدم شناسایی ویژگی‌های خاص انقلاب اسلامی و عدم به کارگیری متد و شیوه هم سنخ و سازگار با آن، از شناخت و تحلیل منطقی انقلاب اسلامی، بازمانده، به بیراهه رفته‌اند.
عدم شناسایی ویژگی‌های مذکور و نادیده گرفتن پیشینه و پشتوانه عظیم معنوی و فرهنگی مردم مسلمان ایران و عدم شناخت دقیق رهبر، فرماندهان، ارکان ستادی پشتیبانی و خیل نیروهای از جان گذشته با تمامی ویژگی‌های فردی و اجتماعی، بینش‌ها، باورها، انگیزه‌ها، اهداف و آرمانها، ایثار، آگاهی، بصیرت، اطاعت‌پذیری و میزان‌پایداری بر سر عهد و نیز عدم فهم اصول و سنت حاکم بر پدیده‌ها، «سنت‌الله»، «فطرت‌الله»، «لطف‌خدا»، «نصر خدا»، «وعده تخلف ناپذیر خدا» و عدم استفاده از رهیافت و شیوه متناسب با این ویژگی‌ها و اصول، دقیقاً همان چیزی بود که سبب شد کارشناسان و متخصصان سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی و مراکز پژوهشی و جاسوسی آنان، با دیدگاه ماتریالیستی، از مشاهده علائم و پیش‌بینی وقوع و شناخت ماهیت پیچیده و شگفت انقلاب اسلامی عاجز گردند. آنها درک نکردند که چرا، به رغم سرکوب خونین و شکست سنگین ظاهری طلاب انقلابی، در وقایع هفدهم خرداد 54، حضرت امام خمینی در پیامشان «طلیعه درخشان آزادی» و «طلوع صبح آزادی» را بشارت دادند،(1) کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا در سفر خود به ایران در مورخه 10 دی 56، در بزم اهریمنی شب اول ژانویه (9 روز قبل از 19 دی) علی‌رغم داشتن سازمان عریض و طویل «سیا» بی‌خبر از وضعیت متزلزل دست نشانده مفلوکشان، گفت: «از اینکه در میان دریای آشوب زده جهان، خود را در جزیره ثبات شاه،‌می‌بیند، خوشحال است(2) سازمان اطلاعاتی «سیا» با داشتن امکانات وسیع و هزاران جاسوس آموزش دیده مجرب و دهها هزار عامل و خبرچین و سیستم کارآمد جمع‌آوری، پردازش و تحلیل و آرشیوهای مملو از برآوردهای اطلاعات استراتژیک، در مرداد 57، آنچنان غافلگیر شد که، اعلام داشت: «ایران در وضعیت انقلابی، یا حتی ماقبل انقلابی قرار ندارد. سازمان دیا(3) نیز در برآورد اطلاعاتی مورخه 57/7/6 خود اعلام کرد: «انتظار می‌رود، شاه تا 10 سال دیگر به طور فعال زمام قدرت را در دست داشته باشد.(4) در این شرایط تحلیل دشمنان،آن نوید امام  آن در تکیه او بر دیدگاه الهی نهفته است.
تدا اسکاچ پل، از اساتید معروف کمبریج، که تحقیقات وسیعی در پیرامون انقلاب فرانسه، روسیه و چین دارد، می‌گوید: «سرنگونی رژیم شاه، از دیدگاه دوستان آمریکایی شاه، تا روزنامه‌نگاران، سیاستمداران و حتی جامعه‌شناسان امثال من، یک حادثه عظیم و باورنکردنی بود. زیرا، انقلابی که در ایران رخ داد، به نظر من، خارج از قواعد انقلاب‌های دیگر بود... و اعتراف می‌کنم که این انقلاب، نظریات مرا نیز، که درباره انقلاب فرانسه، روسیه و چین، عرضه کرده بودم، بی‌اعتبار کرد.(5) استانسفیلد ترنر رئیس وقت سازمان «سیا» بعدها گفت: «سیا» در سنجش قدرت مخالفت مردم ایران دچار اشتباه شد. اما دیگر سازمان‌های اطلاعاتی دنیا نیز دچار همین اشتباه بوده‌اند. آنچه ما پیش‌بینی نمی‌کردیم، این بود که مردی 78 ساله که 15 سال از عمرش را در تبعید گذرانده، به‌عنوان یک سازمان‌دهنده تشکیلات سیاسی، ظهور کند و نیروهای مخالف حکومت را، طوری رهبری نماید، که از آنها به‌عنوان یک آتش‌فشان عظیم، برای وقوع یک انقلاب، استفاده برد.»(6) «به این علت از شاه حمایت می‌کردیم که سیاست‌های آمریکا در ایران، صرفاً به وجود شاه بستگی داشت و تصورمان هم جز این نبوده که او به خوبی از عهده ایفای نقش مورد نظر ما برخواهد آمد. در آن زمان، محققین دانشگاهی و خبرنگاران وارد به مسائل خاورمیانه نیز، دیدگاهی، واقع‌گرایانه‌تر از «سیا» راجع به قضایای ایران نداشتند، و روی هم رفته، در آنچه ضمن مقالات روزنامه‌ها و مجلات تحقیقاتی به چاپ می‌رسید، نکته‌ای افزون‌تر از دانسته‌های «سیا» در مورد شاه، به چشم نمی‌خورد.»(7)
«... در جریان انقلاب اسلامی ایران، نه یک طرح بزرگ انقلابی وجود داشت، که بشود بر آن دست یافت، و نه حتی یک ستاد انقلاب، قابل تشخیص بود، که نفوذ جاسوسان ما در آن امکان پذیر باشد. وضعیت این انقلاب بیشتر حالت یک خیزش اجتماعی خودجوش را نشان می‌داد، و چون ناظران (محققین خارج از سیا) نیز به مسائل محرمانه دسترسی نداشتند، اطلاعاتشان نمی‌توانست آن‌قدرها، برای استفاده تحلیل‌گران «سیا» مفید واقع شود.»‌(8)
«... ما در «سیا» گروه کثیری متخصص علوم سیاسی در اختیار داشتیم، که از وجودشان برای تفسیر و تحلیل گزارش‌های واصله از ایران و اطلاع بر جو سیاسی حاکم بر آن کشور، استفاده می‌کردیم. ولی برای آگاهی به نوع و علل خیزشی که در جامعه ایران، پدید آمده بود، الزاماً می‌بایست از وجود جامعه‌شناسان و مردم‌شناسان ورزیده، در امور ایران نیز بهره‌مند شویم، تا از این طریق بتوانیم، حقایق اوضاع جاری را تحلیل کنیم و عمق احساسات و تمایلاتی را که در ایران ظاهر شده بود، تخمین بزنیم. البته ضمن آنکه در سیا، ما به چنین کارشناسانی دسترسی چندان نداشتیم، باید گفت که این تازه فقط یک نمونه از مشکلاتمان را در برخورد با مسائل بحران در ایران تشکیل می‌داد.»(9)نکته شگفت‌انگیز اینکه بی‌اطلاعی از رموز وقوع انقلاب اسلامی گاهی به کسانی که حتی خود از نزدیک نظاره‌گر صحنه آن بوده‌اند سرایت کرده است! یکی از افرادی که در صحنه 19 دی 1356 قم، حضور داشته، با برش دادن این مقطع از سایر تحولات کشور، پس از گزارش روایی واقعه، این پدیده نادر و شگفت را،‌ آنچنان از پدیده‌ها و تحولات سیاسی، تفکیک نموده، که در وجود ارتباط بین انتشار مقاله هتاکانه رشیدی مطلق و تحولات 19 دی، اظهار تردید کرده و تاثیر واقعه مهمی مثل شهادت آیت‌الله مصطفی خمینی (ره) در این حوادث را بعید دانسته است!
فرد دیگری، ضمن روایت وقایع روزهای 18 و 19 دی،  پدیده 19 دی را از جهاتی با پدیده 17 خرداد 54 مقایسه نموده، کاستی‌های پدیده 17 خرداد را مورد بررسی قرار داده است.اما افراد دیگری که حضور بیشتری در تحولات آن دوران و جنبش 19 دی 56 داشته‌اند ضمن یک روایت تشریحی وقایع روزهای 18،19 و 20 دیماه 56، از این پدیده شگفت به عنوان مرحله‌ای سرنوشت‌ساز در فرایند رو به رشد نهضت اسلامی امام خمینی(ره) یاد کرده‌‌اند.متفکر و نظریه‌پرداز بزرگ انقلاب اسلامی، استاد مطهری، ضمن تاکید بر لزوم بررسی و تحلیل نهضت اسلامی مؤلفه‌های زیر را برای بررسی و شناخت ماهیت  آن، مطرح کرده است:
1- افراد و گروه‌هایی که در نهضت اسلامی مشارکت دارند.
2- علل و ریشه‌های زمینه‌ساز و تسریع‌کننده
3- هدف‌هایی که نهضت اسلامی تعقیب می‌کند.
4- شعارهایی که به نهضت قدرت و حیات و حرکت می‌بخشد.
5- رهبر نهضت اسلامی (10)
برای ریشه‌یابی و شناسایی چرائی و علل گستردگی و فراگیر شدن روند خروشان، پرشتاب و توقف‌ناپذیر قیام 19 دی 1356، ضمن مرور پیشینه نهضت اسلامی و سرکوب خونین قیام 15 خرداد و اوضاع و شرایط اجتماعی، سیاسی پس از آن، نتایج سرکوب و سرنوشت رهبر نهضت اسلامی  و شاگردان و تربیت‌یافتگان آن حضرت، موضعگیری و اقداماتشان و فرایند نهضت اسلامی، در طول آن دوران، تا مقطع دی‌ماه 56 را مورد بررسی قرار می‌دهیم.فیلسوف و متفکر بزرگ، استاد مطهری می‌گوید:‌«... جامعه به حکم اینکه خود از نوعی حیات مستقل از حیات افراد برخوردار است، قوانین و سنتی مستقل از افراد اجزاء خود دارد.(11) قرآن کریم تصریح می‌کند که «امت‌ها»‌و «جامعه‌ها» از آن جهت که «امت» و «جامعه»اند، سنت‌ها، قانون‌ها و نیز اعتلاها و انحطاط‌هایی بر طبق آن سنت‌ها و قانون‌ها دارند.قرآن کریم در عین اینکه برای جامعه، طبیعت، شخصیت، عینیت، نیرو، حیات، مرگ، اجل و وجدان، طاعت و عصیان قائل است، صریحاً فرد را از نظر امکان سرپیچی از فرمان جامعه توانا می‌داند و بر چیزی که آن را «فطره الله» می‌نامد، تکیه می‌کند. «فطرت» به انسان نوعی حریت و امکان و آزادی می‌دهد، که او را بر عصیان در برابر تحمیلات اجتماع توانا می‌سازد.در سوره نساء درباره گروهی که خود را«مستضعفین» و ناتوانان جامعه مکه می‌نامیدند و استضعاف خود را عذری برای ترک مسئولیت‌های فطری خود می‌شمردند، می‌فرماید: به هیچ‌وجه عذر آنها پذیرفته نیست. زیرا حداقل امکان مهاجرت از آن اجتماع را داشته‌اند. (12)
انسان فطرتاً و به صورت اجتماعی، در جست‌وجوی کمال است و سرانجام به آن دست خواهد یافت. فاقم وجهک للدین حنیفاً فطره‌الله التی فطرالناس علیها(13)
قانون علیت و بالنتیجه «ضرورت علّی معلولی» بر «جامعه» و «تاریخ» همان‌گونه حاکم است، که بر سایر امور جامعه و تاریخ، به حکم اینکه از «وحدت وجود» حقیقی برخوردار است و طبیعت خاصی دارد، قوانین حاکم بر آنها، ضروری و کلی است. پس بر «جامعه» و «تاریخ»، یک سلسله قوانین «ضروری» و «کلی» حاکم است. این «ضرورت فلسفی» حکم می‌کند که جریان تاریخ بر طبق یک سلسله قوانین قطعی و ضروری، صوررت گیرد.(14)
1- ر.ک صحیفه نور. ج 1 ص 359 و 360
2- روز شمار روابط ایران و آمریکا. مرکز اسناد وزارت خارجه ص 249
3- DIA (Defense Intelligence Agency)
4- کارتر و سقوط شاه. مایکل لدین- ویلیام لوئیس. ترجمه ناصر ایرانی ص 37
5- دولت‌ها و انقلاب‌های اجتماعی. تدا اسکاچ پل. ترجمه محمد روئین‌تن
6- پنهان‌کاری و دمکراسی. استا نسفیلد ترنر ترجمه دکتر حسین ابوترابیان ص 2
7- همان ص 183
8- همان ص 185
9- همان ص 197
10- نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر استاد مرتضی مطهری ص 62
11- جامعه و تاریخ: استاد مطهری ص 326
12- همان ص 330
13- سوره روم‌‌آیه 30
14- جامعه و تاریخ: استاد شهید مرتضی مطهری ص 390