به یاد روحانی بسیجی شهید «علیاکرم شرجپور»
آل سعود اشغالگر است؛ مکه معظمه را آزاد کنید(حدیث دشت عشق)
سال 1361 است و هنوز چند سالی مانده تا کشتار حاجیان (1366) به دست رژیم آل سعود رقم بخورد و یا دست عربستان در حمایت از صدام رو شود. اما شهید شرجپور از سر تیزهوشی و فراست؛ جملاتی را در وصیتنامهاش درج میکند که امروز همه با گوشت و پوست خود آن را به عنوان عارضه بزرگ جهان اسلام لمس میکنیم و آن، «اشغال مکه معظمه» توسط آلسعود است. او مینویسد: «تا زمانی که دشمن نابود و قدس عزیز و مکه معظمه آزاد نشده، خوار و ذلیل هستیم.»
اکنون این جملات برای ما کاملا قابل درک است و همه میدانیم که مکه معظمه مثل قدس عزیز در اشغال است. اما، این شهید سه فریضه دیگر را نیز به همه سفارش میکند؛ «اطاعت از ولی فقیه»، «سبک نشمردن نماز و دعا» و «التزام به امر به معروف و نهی از منکر».شهید شرجپور به پشتوانه استعداد و هوش سرشاری که داشت، از همان دوره راهنمایی به بلوغ فکری رسید و مسایل سیاسی و اجتماعی روزگارش را به خوبی درک میکرد. در 13 سالگی مقابل تبلیغات مسموم یک معلم بهایی ایستاد و به همین خاطر، تحت تعقیب «ساواک» قرار گرفت. در سال 1356 وارد حوزه علمیه قم شد و با علاقهای وصفناپذیر به تحصیل علوم دینی پرداخت و همزمان به نهضت امام خمینی(ره) پیوست. در عملیات بیتالمقدس از ناحیه سر و گردن و دست و پا به شدت مجروح شد و همزمان، اثرات موج انفجار نیز آزارش میداد. پس از بهبودی نسبی، با پایی لنگان و در حالی که هنوز زخم بر بدن داشت، به جبهه شتافت و در منطقه «شلمچه» حین خنثیسازی مین بر اثر اصابت ترکش، در تاریخ 61/6/7 در شلمچه شربت شهادت نوشید.
اکنون این جملات برای ما کاملا قابل درک است و همه میدانیم که مکه معظمه مثل قدس عزیز در اشغال است. اما، این شهید سه فریضه دیگر را نیز به همه سفارش میکند؛ «اطاعت از ولی فقیه»، «سبک نشمردن نماز و دعا» و «التزام به امر به معروف و نهی از منکر».شهید شرجپور به پشتوانه استعداد و هوش سرشاری که داشت، از همان دوره راهنمایی به بلوغ فکری رسید و مسایل سیاسی و اجتماعی روزگارش را به خوبی درک میکرد. در 13 سالگی مقابل تبلیغات مسموم یک معلم بهایی ایستاد و به همین خاطر، تحت تعقیب «ساواک» قرار گرفت. در سال 1356 وارد حوزه علمیه قم شد و با علاقهای وصفناپذیر به تحصیل علوم دینی پرداخت و همزمان به نهضت امام خمینی(ره) پیوست. در عملیات بیتالمقدس از ناحیه سر و گردن و دست و پا به شدت مجروح شد و همزمان، اثرات موج انفجار نیز آزارش میداد. پس از بهبودی نسبی، با پایی لنگان و در حالی که هنوز زخم بر بدن داشت، به جبهه شتافت و در منطقه «شلمچه» حین خنثیسازی مین بر اثر اصابت ترکش، در تاریخ 61/6/7 در شلمچه شربت شهادت نوشید.