آخر و عاقبت چیدن همه تخممرغها در سبد دیپلماسی(خبر ویژه)
نامه چهار وزیر به رئیس جمهور از این حکایت میکند که دیپلماسی یکی از صدها عرصه مدیریتی است و نباید همه تخممرغها را در آن گذاشت.
روزنامه اصلاحطلب بهار ضمن درج این تحلیل نوشت: شگفتا که نظام اداری و مدیریتی ما معامله «بهلول دانا» و «بهلول دیوانه» را با کارشناسان دارد. روزی نظر آنها را با صدها تجلیل و تکریم در گذر از رقابتها و انتخاباتها و مشارکتهای سیاسی و گرم کردن فضاهای انتخاباتی صائب میداند اما بعد از آنکه کاروانشان از آن پیچ رقابت گذشت، گذرکنندگان، به چنان استغنایی از تئوری و عمل میرسند که آدام اسمیت و جان مینارد کینز از تبحرشان انگشت به دهان میمانند. مگر به صد دلیل و برهان چندین سال است که نمیگویند، وزن دولت سنگین است، تصدیگری آن بالاست، عرصه برای رقابت بخش خصوصی و سرمایهگذاری تنگ و بهرهوری در نظام اداری و دولتی ما پایین است. هزینههای جاری و اجرایی ما بالاست. نظام بانکی ما پرهزینه و کم بازده است. رونق مورد انتظار به هزار و یک دلیل فساد و رانت و سوءمدیریت و... ایجاد نمیشود. طبقهبندی شغلی و مدیریتی در عرصه اقتصاد تعریفی نو میطلبد. مگر نمیگویند، دنیای اقتصاد، عرصه فرصتها و تهدیدهاست، پس باید فضای رقابت را شناخت و از فرصتها بهره گرفت؟! روزگاری نامه دهها نفر از اقتصاددانان کشور را در پیشبینی رکود و تورم وحشتناک و قریبالوقوع به کج فهمی آنان از واقعیتها تعبیر کردند و زمانی که غول گرانی چهره کریه خود را به اقتصاد و زندگی مردم نشان داد با آنان مهر مصلحتی ورزیدند و از سر عطوفت و صمیمیت به گفتوگو نشستند.
چه میشد اگر این گفتوگو در همان هشدار اول انجام میگرفت که به احتمالی از دامنه و ارتفاع مشکل کاسته میشد. نویسنده خاطرنشان کرد: باید به جای بازی با اسامی و واژهها همه توانمندیهای خود را به عرصه اقتصاد ببریم؛ دعوای اصلی آنجاست. آنجا گرانی، بیکاری، بحران اشتغال، ازدواج و... غوغا و هر روز زندگی جوانان را تهدید میکند. آنجا به جد تهدید میشویم هر لحظه یک دهک از طبقات جامعه از گردونه زندگی آبرومندانه خارج و در معرض شغلهای کاذب و ناسالم قرار میگیرند. دیپلماسی برای ما یک عرصه از صدها عرصه مدیریتی است ولی تمام آن نیست. همه تخممرغهای خود را در آن سبد قرار ندهیم؛ آن به تنهایی برای اقتصاد ما معجزه نخواهد کرد. مدیریت پساتحریم حساستر و مشکلتر از فضای تحریم است. خدای ناکرده اگر دیر بجنبیم بخش اعظمی از ثروت ما راه مهاجرت در پیش میگیرند و در پویایی اقتصاد دیگران به کار میافتند و ما از آن بیبهره میمانیم.
«بهار» این را هم نوشته که نامه 4 وزیر کابینه به رئیس جمهوری محترم، حکایت آن طبیبی است که بیمار بدحالی روی تخت مطبش دراز کشیده بود و او با سراسیمگی، نهیب میزد که هر چه زودتر او را به دکتر برسانید. صاحب بیمار هاج و واج مانده بود و میگفت؛ مگر دکتر شما نیستید؟!