آزاده نباشد آن که آزاد تو نیست(چشم به راه سپیده)
Email:SEPIDEH@Kayhannews.ir
در محضر غایب
گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی
از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی
گاهی اگر در چاه، مانند پدر، آه
اندوه مادر را حکایت کرده باشی
گاهی اگر زیر درختان مدینه
بعد از زیارت استراحت کرده باشی
گاهی اگر بعد از وضو مکثی کنی تا
آئینهای را غرق حیرت کرده باشی
در سالهای سال دوری و صبوری
چشم انتظاری را شفاعت کرده باشی
حتی اگر بی آن که مشتاقان بدانند
گاهی نمازی را امامت کرده باشی
یا در لباس ناشناسی در شب قدر
از خود حدیثی را روایت کرده باشی
یا در میان کوچههای تنگ و خسته
نان و پنیر و عشق، قسمت کرده باشی
پس بودهای و هستی و میآیی از راه
تا حق دلها را رعایت کرده باشی
پس مردمکهای نگاه ما عقیماند
تو حاضری بی آن که غیبت کرده باشی
نغمه مستشار نظامی
* * *
زنگ کلاس
در دفترم هزار معما نوشتهام
یعنی که باز نام شما را نوشتهام
خورشید پشت کوه! ببین دفتر مرا
امشب هزار مرتبه فردا نوشتهام
هر چند مردهام، به امید کمی نفس
این نامه را برای مسیحا نوشتهام
اصلا قبول، دیر رسیدم سر کلاس
اما اجازه؟! مشق شبم را نوشتهام
عمریست روی تخته سیاه نگاه من
تصمیم... نه! که غیبت کبری نوشتهام
پشت در کلاس، فقط گفته ای و من
از درس انتظار تو املا نوشتهام
جان مرا بگیر و بیا! من در این غزل
خود را برای روز مبادا نوشتهام
از عمق چشمهام تمام مرا بخوان
من نامهای بلند، ولی نا نوشتهام
زنگ کلاس... بغض تو ... موضوع: انتظار
از جمعههای غم زده انشا نوشتهام
آقا ببخش! در ورق خیس زندگیم
خطم بدست و باز شما را نوشتهام
سرتاسر حروف الفبات عشق بود
آقا نگو! بدون الفبا نوشتهام
حسین اسحاقی
* * *
کی میآید؟
تا نام شریفت به میان میآید
در پیکر ما دوباره جان میآید
هر عاشق تو ز دیگری میپرسد
کی مهدی صاحبالزمان میآید؟
علی اصغر یونسیان
* * *
آمدن فردا
لفظ طیار تو معراج برد معنا را
اشک چشمان تو میخانه کند دنیا را
تکیه بر کعبه بزن سر بده آواز ظهور
چون که این کار تو خوشحال کند زهرا را
آن که در قدرت او رفتن امروز نهاد
داد بر قبضه تو آمدن فردا را
کعبه را شوق طواف تو نگه داشته است
ورنه ریگ است و بگردد همه صحرا را
هر که زنده است به خورشید، سلامم ببرد
ما که مردیم و ندیدیم به خود گرما را
ای عطش، تشنگی کوزه به دریا برسان
یک نفر یک خبر از ما بدهد دریا را
رضا جعفری
در محضر غایب
گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی
از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی
گاهی اگر در چاه، مانند پدر، آه
اندوه مادر را حکایت کرده باشی
گاهی اگر زیر درختان مدینه
بعد از زیارت استراحت کرده باشی
گاهی اگر بعد از وضو مکثی کنی تا
آئینهای را غرق حیرت کرده باشی
در سالهای سال دوری و صبوری
چشم انتظاری را شفاعت کرده باشی
حتی اگر بی آن که مشتاقان بدانند
گاهی نمازی را امامت کرده باشی
یا در لباس ناشناسی در شب قدر
از خود حدیثی را روایت کرده باشی
یا در میان کوچههای تنگ و خسته
نان و پنیر و عشق، قسمت کرده باشی
پس بودهای و هستی و میآیی از راه
تا حق دلها را رعایت کرده باشی
پس مردمکهای نگاه ما عقیماند
تو حاضری بی آن که غیبت کرده باشی
نغمه مستشار نظامی
* * *
زنگ کلاس
در دفترم هزار معما نوشتهام
یعنی که باز نام شما را نوشتهام
خورشید پشت کوه! ببین دفتر مرا
امشب هزار مرتبه فردا نوشتهام
هر چند مردهام، به امید کمی نفس
این نامه را برای مسیحا نوشتهام
اصلا قبول، دیر رسیدم سر کلاس
اما اجازه؟! مشق شبم را نوشتهام
عمریست روی تخته سیاه نگاه من
تصمیم... نه! که غیبت کبری نوشتهام
پشت در کلاس، فقط گفته ای و من
از درس انتظار تو املا نوشتهام
جان مرا بگیر و بیا! من در این غزل
خود را برای روز مبادا نوشتهام
از عمق چشمهام تمام مرا بخوان
من نامهای بلند، ولی نا نوشتهام
زنگ کلاس... بغض تو ... موضوع: انتظار
از جمعههای غم زده انشا نوشتهام
آقا ببخش! در ورق خیس زندگیم
خطم بدست و باز شما را نوشتهام
سرتاسر حروف الفبات عشق بود
آقا نگو! بدون الفبا نوشتهام
حسین اسحاقی
* * *
کی میآید؟
تا نام شریفت به میان میآید
در پیکر ما دوباره جان میآید
هر عاشق تو ز دیگری میپرسد
کی مهدی صاحبالزمان میآید؟
علی اصغر یونسیان
* * *
آمدن فردا
لفظ طیار تو معراج برد معنا را
اشک چشمان تو میخانه کند دنیا را
تکیه بر کعبه بزن سر بده آواز ظهور
چون که این کار تو خوشحال کند زهرا را
آن که در قدرت او رفتن امروز نهاد
داد بر قبضه تو آمدن فردا را
کعبه را شوق طواف تو نگه داشته است
ورنه ریگ است و بگردد همه صحرا را
هر که زنده است به خورشید، سلامم ببرد
ما که مردیم و ندیدیم به خود گرما را
ای عطش، تشنگی کوزه به دریا برسان
یک نفر یک خبر از ما بدهد دریا را
رضا جعفری