گر بر سر کوی تو نباشم... چه کنم؟(چشم به راه سپیده)
غم نخستین
نوشته است به نام تو سفر تکوین را
و آفریده به عشقت غم نخستین را
خدا که تعبیه کردهست وقت پلک زدن
درون چشم تو زیباترین مضامین را
فرشتگان همگی خوشهچین حلقه تو
که یادشان بدهی آیه آیه والتین را
- نگاه کردن تو مو به موست از اینرو
سپردهاند به تو موشکافی دین را
- تو کیستی که خدا نیز وقت خلقت تو
گشوده است به حیرت زبان تحسین را
کبری موسوی
***
افق اعلی
ای آن که امید روشن فردایی
ای صبح که پایان شب یلدایی
در منزلت و قدر تو میباید گفت
تفسیر هو بالافق الاعلایی
محمدجواد غفورزاده (شفق)
شب چشم انتظاری
هر شب از التهاب غمت غرق زاریام
در مجمر فراق تو اسپند کاریام
آتش گرفتهام، نفسی زن، خموش کن
این شعلههای سرکشی و بیقراریام
تا که رود به چشم همه دشمنانتان
تا دود گردد این شب چشم انتظاریام
تا بشکفد تجسم دیدار رویتان
تا بگذرد خزان ز نگاه بهاریام
آتش نشاندی و جگرم سوخت، شد چنان
سرچشمهای که تا ابد از اشک جاریام
بس نیست این همه گذر از کوچه خیال
بنبست شد زمینه خوش اعتباریام
یک شب طلوع کن به خیالم که سر شود
این هایهای گریه شب زندهداریام
شیرینترین شکوه غزلها بیا مگر
با تو عوض شود غم تلخ قناریام
ای ثروت خزانه هستی کمی بپاش
بر روزگار رو به غروب نداریام
دیگر ز عهد جمعه دیگر کلافهام
دیگر ز شنبههای پیاپی فراریام
هر صبح جمعه تا به فراز نگاهها
تا کی میان این همه جمعه گذاریام؟
عمری نشستهام به کمینگاه ندبهها
تا کی شوی شکار دو چشم شکاریام
یک شب بیا و تکه نانی به من بده
تا خلق و خو عوض کنی از نفس هاریام
ای صبح صادق، از شب من خون چکد بیا
پایان بده به گریه بیاختیاریام
صادق عموسلطانی
این جمعهها
غم روی غم به سینه تلمبار میشود
وقتی دلم ز یاد تو سرشار میشود
از بس نشستهای به دلم شک نمیکنم
عشق از صدای پای تو بیدار میشود
هر روز تا شبش به شما خیره میشوم
عمرم تمام، صرف همین کار میشود
- گفتند رفتهای که بیایی... ولی هنوز
این جمعهها بدون تو تکرار میشود
آقا بیا قسم به خدا میدهم تو را
این جمعه... کاش... فرصت دیدار! میشود؟
مهدی صفییاری
شاخه نور
گلزار جهان لبالب از یاسمن است
بر شاخه نور، جلوهگر یاس من است
بر مخمل روشنای خورشید زمان
گلواژه نام حجتبنالحسن است
محمود تاری (یاسر)