نقش آموزش و پرورش در تولید شهروندان قانونمدار بخش پایانی
بالندگی اجتماعی دانشآموزان در پیوند تعلیم و تربیت (گزارش روز)
گالیا توانگر
در سیستم اجتماعی کردن کودک و نوجوان که شهروندان آینده خواهند بود دو گروه نقش اساسی دارند: خانواده و معلمین. بروز دو خطای بزرگ از سوی خانواده و معلمین باعث میشود که فرزندان نتوانند آن مهارتهای لازم برای تبدیل شدن به شهروند خوب را کسب کنند.یکی اینکه آموزش را بر پرورش ارجح دانسته و به اصطلاح به جای اخلاق خوب دانشآموز شیفته نمره خوب او هستند. این در حالی است که آموزش هموزن پرورش شانه به شانه هم قرار میگیرند. خطای بزرگتر اینکه برخی از والدين و معلمين سعي ميكنند مرتباً كودك و نوجوان را راهنمايي و امر و نهي كرده و در هر جرياني عقايد و نظرات خود را به آنها تلقين و تحميل کنند. اينگونه فرزندان كه اطاعت كوركورانه دارند در آينده فاقد تصميمگيري بوده، در برخورد با كوچكترين مشكل يا مسئله براي رفع آن عاجز مي باشند. ما اكنون در عصري نيستيم كه كودكان و نوجوانان را به اطاعت كوركورانه وادار کنیم. توهينها و تحقيرها نقش مهمي در تزلزل شخصيت دانشآموزان دارد و در نتيجه اعتماد به نفس آنها را کاهش میدهد.
علتهايي كه اكنون در تربيت اجتماعي دانشآموزان ناديده گرفته ميشود، عبارتند از: عدم برنامههای جذاب براي هدايت اخلاقي دانشآموزان، نمادین و تشریفاتی بودن مراسمهای تربیتی و پرورشی در مدارس (متاسفانه این مراسمها به جای اثرگذاری روی دانشآموزان بیشتر تمرکز روی گزارش، عکس و مستندات جهت ارائه به اداره میباشد!)، نبود مشاورین متخصص در مدارس به خصوص در مقطع ابتدایی، بیانگیزه بودن معلمین در این موضوع (خانوادهها بيشتر به آموزشهای علمي توجه ميكنند تا به آموزشهای تربيتي و اينگونه برنامهها را وقت تلف كردن ميدانند)، مهمترين موضوع همسو نبودن رسانهها، خانوادهها و محيط كودك با اهداف تربيتي مدارس است، اجبار دانشآموزان به اطاعت از اهداف تربيتي به جاي آنكه سعي گردد در قلب و روح آنها ملكه گردد، وجود ماهواره، كامپيوتر، موبايل، سيدي و برنامههاي تلويزيوني كه موجبات انحراف و كجروي دانشآموزان ميگردد.
سیره عملی را به جای نصایح بنشانیم
سه کانون اجتماعی مهم خانه، مدرسه و جامعه هر یک به سهم خود عامل تاثیرگذار در ایجاد رفتارهای مثبت یا منفی دانشآموزان بوده که ناهماهنگی هر یک خدشه و انحراف در تربیت کودک و نوجوان را به دنبال خواهد داشت.
محمد رضاپور کارشناس ارزشیابی تحصیلی از مازندران در مورد پتانسیلهای موجود در فضای مدرسه برای تربیت شهروندان اخلاقمدار از بطن نسل آینده توضیح میدهد: «مدرسه بالقوه از فرصتهای ویژهای برخوردار است که نسبت به دیگر نهادهای اجتماعی میتواند کارکرد اثربخشتری را ارائه کند. از ویژگیهای مهم آن وجود مربیان متخصص، گروههای دوستی و تاثیرپذیری کودک و نوجوان از یکدیگر و الگوپذیری مثبت، وجود فرصتهای ویژه یادگیری در جنبههای مختلف در طول دوره آموزش، وجود منابع و تجهیزات و امکانات جهت اجرای انواع برنامههای تربیتی متناسب با انگیزه و نیاز دانشآموزان و ایجاد فرصتهایی برای بروز رفتارهای اخلاقی پسندیده و امکان سنجش و ارزشیابی رفتارها و ارائه بازخوردهای اصلاحی و...است.»
وی گلهمندانه با اشاره به عدم برنامهریزی منسجم در رابطه با امور تربیتی و پرورشی در مدارس میگوید: «باید اذعان نماییم در عمل، توفیق مدارس در تربیت اخلاقی دانشآموزان در حد انتظار نمیباشد. از دلایل اساسی اینکه فلسفه و اهداف تعلیم و تربیت، تقدم و تاخر و اصل و فرع اهداف آموزش و پرورش را به درستی نشناخته برای مربیان، مردم و مسئولین توجیه و تبیین نکردهایم. اگر در نظر داشته باشیم نهاد آموزش و پرورش برای چه به وجود آمده و قرار است طی فرآیند تعلیم و تربیت چهکسانی را چه تغییراتی و به وسیله چه افرادی با هماهنگی چه نهادها و یا خردهسیستمهای اجتماعی اثرگذار تربیت و پرورش دهیم؟ شاید به اصول و اهداف اصلی آموزش و پرورش در مدارس بیشتر میپرداختیم تا به حاشیهها.»
بر طبق نظر این کارشناس اهل فن علیرغم برخی کاستی و ضعفهای موجود، بسیاری از کتب درسی ما از غنای نسبتاً مناسب برای بهرهبرداری در جهت رشد عاطفی و اجتماعی دانشآموزان برخوردارند.
رضاپور در تکمیل صحبتهایش میگوید: «متاسفانه از محتوای کتب صرفا آن جهت رشد عقلانی (مهارتهای درسی) مورد استفاده قرار میگیرد، لذا از محتوای کتب درسی برای تربیت در جنبههای دیگر به صورت کاربردی و عملی کمتر استفاده میشود. مهمتر از همه اینکه متولیان اثرگذار در تربیت اخلاقی کمتر از سیره عملی استفاده کردهاند و بیشتر به نقل و نصایح پرداخته شده است.»
مدرسه بهترین مکان
برای تربیت شهروند قانونمدار است
حسین احمدینیا از معلمین پیشکسوت تهرانی درباره اهمیت تربیت دانشآموزان در مدارس به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «جامعه امروز ما به شدت نیازمند شهروندانی قانونمند و منظم است و در این میان مدرسه به عنوان کانون اصلی پرورش، بهترین مکان برای تربیت شهروند قانونمدار است.»
وی در ادامه همین بحث تصریح میکند: «بدیهی است که باید مسئولان آموزش و پرورش به تربیت دانشآموزان قانونمند اهمیت و شهروندانی منظم و قانونمدار برای آینده پرورش دهند، چراکه این مسئله میتواند به توسعه جامعهای قانونمحور منجر شود.»
احمدینیا ادامه میدهد: «باید توجه بیشتر به تربیت دانشآموزان در دستور کار متولیان امر آموزش قرار گیرد تا شاهد رشد و شکوفایی شهروندان قانونمدار باشیم، چرا که در همین سنین کودکی و نوجوانی است که مسایل تربیتی در کنار امور آموزشی در ذهن دانشآموزان در مقاطع مختلف نهادینه میشود. در مدارس باید دانشآموزان به حقوق و تکالیف خود آشنا شوند و خود را برای حضور فعال به عنوان شهروندی که به قوانین و مقررات و اصول شهروندی احترام میگذارد، آماده کنند.»
تربیت شهروند قانونمدار
گمشدهای در نظام آموزش و پرورش
تربیت شهروند قانونمدار موضوعی است که مورد بیتوجهی و بیمهری واقع شده است. حتی چه بسا انتظار بیشتر خانوادهها نیز از مدرسه و معلم، تنها انباشته نمودن ذهن فرزندانشان از محفوظات شده است. خانوادهها در رقابتی چشمگیر برای عقب نیفتادن از قافله ثبتنام در کلاسهای مختلف و تجهیز علمی فرزندانشان به انگیزه موفقیت در امتحانات ورودی مدارس خاص، چنان شتابزده و یکبعدی تنها به امر آموزش میپردازند و از امر مهم پرورش غافل هستند که اصل را فدای فرع میکنند. در این میان نیز معلم ایدهآل به زعم بسیاری از مردم معلمی است که تا میتواند بر روی آموزش تکیه کند و تمام توان خود را صرف این مقوله کند، چرا که سیستم آموزش و پرورش کشور ما فقط به محاسبه توان علمی دانشآموزان میپردازد و عملا تنها به میزان علماندوزی بچههای ما بها میدهد.
شکوفه جعفری آموزگار مقطع ابتدایی شهرستان داراب ضمن بیان سخنان فوق گلهمندانه میگوید: «متاسفانه اقدامات پرورشی هم که در مدارس صورت میگیرد عموماً فعالیتهای نمادینی است که باعث تغییر رفتار عمیق و ریشهای در دانشآموزان نمیگردد و تنها به ظاهر قضیه پرداخته میشود. حتی در این رهگذر مسابقات فرهنگی مهم نیز کارایی لازم را برای رسیدن به اهداف مهم تربیتی ندارند و تنها به جنبه رقابتی آن پرداخته میشود. مربیان هم سعی بر آن دارند تا تنها با پرورش چند نفر نخبه در رشتههای مورد نظر، تواناییهای مدرسه خود را به نمایش بگذارند. سؤال اساسی این است که به راستی ما معلمین، مدیران و مربیان پرورشی تا چه اندازه توانستهایم در تربیت اخلاقی دانشآموزانمان و نیز تربیت شهروند قانونمدار نقش اصلی خود را ایفا کنیم؟ به عبارتی دیگر چه تمهیداتی برای نهادینه کردن باورهای اخلاقی و اجتماعی در کلاس و فضای مدرسهمان فراهم نمودهایم؟ اصولاً والدین تا چه اندازه از ما انتظار دارند بر روی تربیت اخلاقی فرزندانشان کار کنیم؟ به عبارت دیگر سهم مطالبات آنان درباره موضوع تربیت اخلاقی چه قدر است؟ چند درصد از والدینی که برای پرسش از وضعیت فرزندانشان به مدرسه مراجعه میکنند ابتدا به موضوع رفتار، اخلاق، باورهای اعتقادی و تعاملات فرزندانشان با همکلاسیها و کادر مدرسه و.... میپردازند؟ متاسفانه تجربه 20 ساله منِ معلم ابتدایی در مدارس معمولی، غیرانتفاعی و فرهنگیان نشان میدهد عموما برای والدین پیشرفت تحصیلی اولین و در برخی موارد شاید تنها گزینه مورد توجه باشد و این درد است.»
این معلم با ۲۰ سال سابقه تدریس ادامه میدهد: «به راستی چرا ما نمیخواهیم باور کنیم که اهمیت به وجود آوردن محیطی مناسب برای آماده کردن کودکانمان برای ورود به جامعه و پرورش شهروند مفید و با اخلاق کمتر از اهمیت آموختن مهارتهای چهارگانه زبانآموزی، محاسبات ریاضی و شناخت اطرافمان نیست؟ مگر نه این است که ما به کودکانمان علم میآموزیم تا در نهایت انسانهایی مفید و بااخلاق و موفق در جامعه باشند؟ آیا به نظر نمیرسد هم خانوادهها و هم مدارس و به نوعی کل جامعه نقش اصلی خود را تحتالشعاع امور و اهداف دیگر قرار دادهاند؟»
وی در تکمیل صحبتهایش میگوید: «بر سردر و دیوارهای کدام مدرسه در بین انبوه پارچهنوشتهها، نام دانشآموزان باگذشت، خوشبرخورد و بااخلاق مینویسند؟ چند درصد از بار مالی تشویقهایی که مدیران متقبل میشوند صرف امور اخلاقی میشود و کدام معلم به خاطر آموزش مستقیم و غیرمستقیم اصول اخلاقی مورد تشویق قرار میگیرد؟ کدام معلم راهنما، سرگروه آموزشی و... در هنگام بازدید از کلاس و مدرسه به غیر از توجه به تشخیص میزان دستیابی دانشآموزان به اهداف آموزشی به نحوه برخورد و رفتارهای دانشآموزان نیز اهمیت میدهند و در فرم بازدید این موضوع را لحاظ میکنند؟ البته قصد ندارم که عملکرد همه معلمین در زمینه توجه به تربیت اخلاقی را محکوم کنم ولی اینها سوالاتی است که در افکار عمومی مطرح میباشد.»
نقش سازمانهای مردمنهاد
در تربیت شهروند قانونمدار
جواد آرینمنش نماینده سابق مشهد در مجلس شورای اسلامی معتقد است که سازمانهای مردمنهاد بايد براي ايفای حقوق شهروندی وارد ميدان شوند و از حقوق متقابل شهروندان و حاکميت دفاع کنند.
وی توضیح میدهد: «سازمانهای مردمنهاد نظير انجمنهای اوليا و مربيان و تشکلهای دانشآموزی به دليل داشتن پايگاه مردمی و جايگاه اجتماعی ارتباط مستقيم با شهروندان دارند و از سوی ديگر به دليل رسمی بودن فعاليتهای اجتماعی و سياسی در ارتباط مستقيم با حاکميت (در حوزه شهری با شهرداری و فرمانداری و در حوزه ملی با دولت) هستند، پس به عنوان پل ارتباطی مردم و دولت بايد وارد ميدان شوند و از شهروندان دفاع کنند.»