kayhan.ir

کد خبر: ۵۶۷۴۳
تاریخ انتشار : ۰۸ مهر ۱۳۹۴ - ۱۶:۴۸
معادلات عوض می‌شود

وحشت آمریکا از ورود روسیه به خاورمیانه


  سبحان محققپ
اشاره
خاورمیانه طی یکی دو دهه اخیر شاهد شکل‌گیری و تقویت جریان و جبهه مقاومت ضدصهیونیستی بود. با ورود داعش و سایر تکفیری‌ها به عرصه سیاسی منطقه، کم‌کم یک جبهه جدید ضد شیعی و نهایتا ضد مقاومت شکل گرفت. طی یک سال اخیر هم ایالات متحده ائتلافی را موسوم به «ائتلاف ضد داعش» متشکل از 60 کشور تشکیل داد. اما به مرور مشخص شد که این ائتلاف قرار نیست به داعش و حلقه ضد مقاومت آسیب وارد کند.در این شرایط اکنون زمزمه شکل‌گیری ائتلاف جدیدی با عضویت روسیه، عراق، سوریه و ایران در منطقه به گوش می‌رسد. ائتلافی که هدف آن نیز مبارزه با داعش است. مطلب حاضر این ائتلاف در صورت شکل‌گیری و اثراتی که بر منطقه خواهد داشت، را مورد بررسی قرار می‌دهد.
سرویس خارجی
روسیه تا اواسط سال 2013 یک شریک تجاری و اقتصادی غرب محسوب می‌شد و حتی در عرصه سیاسی هم چالش‌های این کشور با اروپا و آمریکا محدود و تحت کنترل بود. از جمله مناقشات سیاسی میان دو طرف به سیاست‌های ناتو در شرق مربوط می‌شد و مسکو به اهداف واقعی این سازمان مشکوک بوده است.
ماجرای سوءظن روسیه نسبت به ناتو از همان فردای پایان جنگ سرد در سال 1991 آغاز شد.
در آن زمان مقامات مسکو می‌گفتند که با فروپاشی شوروی و از بین رفتن پیمان ورشو، دیگر وجود ناتو موضوعیت ندارد.
در آن زمان که روسیه در داخل از لحاظ اقتصادی به شدت تحت فشار بود و وضعیت چندان باثباتی نداشت، پذیرفت که بخشی از سلاح‌های استراتژیک خود را در قبال امتیازات متقابل، از بین ببرد.
 اما این سیاست که قرار بود جهان پیش از جنگ سرد را به جهانی عاری از سلاح‌های هسته‌ای و یا با سلاح‌های هسته‌ای کمتر تبدیل کند، زیاد نپایید.
آن زمان روسیه از منازعات بی‌پایان سیاسی در داخل نیز رنج می‌برد و تا پایان دوران ریاست جمهوری «بوریس یلتسین» این منازعات کماکان ادامه داشت. ولی با ورود «ولادیمیر پوتین» به عرصه سیاسی روسیه، این کشور کم‌کم از بحران سیاسی داخلی خارج شد و شرایط بد اقتصادی نیز جای خود را به وضعیت قابل تحمل‌تر داد.
اما، به همان میزان که روسیه در داخل به سمت ثبات نسبی پیش می‌رفت، رفتار سیاسی غرب نیز به مرور عوض می‌شد و حالت مداخله‌جویانه به خود گرفت.
در مجموع، از زمان روی کار آمدن پوتین تا آغاز بحران اوکراین در سال 2013، جنبه‌های چالشی روابط سیاسی دو طرف در قالب دو مفهوم روانشناختی «محرک» و «پاسخ» قابل طرح و ارزیابی است؛ بدین ترتیب که غرب هم در داخل روسیه و هم در کشورهای پیرامون که مسکو آنها را حوزه امنیتی خود می‌داند، مداخله (محرک) می‌کرد و یا دست به ایجاد پایگاه‌های ضد موشکی می‌زد و دولت روسیه نیز واکنش (پاسخ) نشان می‌داد و البته این واکنش در ماجرای گرجستان حالت جنگی هم به خود گرفت.
مداخله در امور داخلی بدین شکل بود که آمریکا و اروپا «دموکراسی» در روسیه را به تمسخر می‌گرفتند، پوتین را تزار جدید می‌خواندند و از اپوزیسیون حمایت رسانه‌ای می‌کردند و اعتراضات مخالفان دولت مسکو را نیز به طور گسترده‌ای پوشش می‌دادند. البته این سیاست هنوز هم ادامه دارد، به طوری که کرملین همین شنبه گذشته از غربی‌ها خواست، پوتین را «تزار» خطاب نکنند!
مداخله اروپا و آمریکا در کشورهای اوکراین، گرجستان و قرقیزستان از طریق سازمان‌های به اصطلاح غیردولتی و راه‌اندازی انقلاب‌های رنگی در این سه کشور نیز محرک‌هایی بودند که روسیه را به پاسخ واداشت.
علاوه بر دو مورد فوق، استقرار سیستم‌های دفاع موشکی توسط ناتو در کشورهای لهستان، چک، رومانی و ترکیه، واکنش‌‌های زیادی (پاسخ) را در روسیه به دنبال داشت.
پیامدی که این محرک‌ها و پاسخ‌ها برای روسیه داشت، تبدیل شدن سوء‌ظن به «بدبینی» بود، تا اینکه بحران دوم اوکراین کلید خورد و مناسبات میان دو طرف حالت «خصمانه» به خود گرفت. روند بحران دوم به گونه‌ای پیش رفت که ناتو و روسیه را تمام قد مقابل هم قرار داد؛ اروپا و آمریکا تحریم‌های سختی را متوجه این کشور کردند و مسکو نیز نسبت به اهداف ناتو دیگر مثل سابق تردیدها را کنار گذاشت و متوجه شد که حاکمیت و تمامیت سرزمین روسیه از طرف  طرف غرب در خطر است.
به همین خاطر، سیاست‌های خصمانه طرفین نسبت به هم شفاف‌تر از قبل شد. طی ماه‌های اخیر ناتو در کشورهای شرق اروپا دست به تقویت مواضع خود زد و حتی در این منطقه رزمایش برگزار می‌کند.
هم‌اکنون روسیه از جانب غرب تحت تحریم است. این تحریم از زمان انضمام شبه‌جزیره کریمه به خاک روسیه، کلید خورده و به مرور زمان گسترده‌تر شده است. محدود شدن مسافرت مقامات و مسئولان روسی به غرب، جلوگیری از واردات بسیاری از کالاهای کشاورزی و صنعتی به این کشور، خودداری فرانسه از تحویل ناو خریداری شده روس‌ها به مسکو و کاهش سرمایه‌گذاری خارجی از جمله این تحریم‌هاست.
توجه به خاورمیانه
همانطور که اشاره شد، بحران اوکراین باعث شد که روسیه از مرحله «سوءظن» نسبت به مطامع آمریکا و ناتو، به مرحله «یقین» برسد و متوجه شود که غرب جدید پس از جنگ سرد هم روسیه را آرام نخواهد گذاشت.
اصولا، بحران دو طرف از نظر ماهیت، «سیاسی» است؛ روسیه نه مثل دوران حاکمیت رژیم کمونیستی شوروی، خطری «ایدئولوژیک» به شمار می‌رود و نه مثل چین، بازارها را تصاحب می‌کند و یک خطر «اقتصادی» است. روسیه سلاح هسته‌ای دارد؛ مالکیت این سلاح به همراه سرزمین پهناور، به طور بالقوه برای راهبردهای آتی آمریکا خطر محسوب می‌شود.
طبق منطق آمریکایی، روسیه را به دلایل ذکر شده، نمی‌توان وارد باشگاه خود کرد و اگر با همین شرایط و ویژگی‌هایی‌که دارد، به عنوان شریک پذیرفته شود، در آینده به احتمال زیاد، زحمت ایجاد می‌کند.
ایالات متحده احتمالاً براساس همین ارزیابی هاست که سعی می‌کند حضورش را در کمربند امنیتی روسیه و مناطقی مثل اوکراین، لهستان، گرجستان و آسیای مرکزی پررنگ کند و در امور داخلی روسیه دست‌اندازی نماید، تا شاید بتواند با بی‌ثبات کردن این کشور و تحمیل شرایط بد اقتصادی بر آن، از روسیه درمورد کاهش سلاح‌های هسته‌ای امتیاز بگیرد.
اما، روس‌ها پس از افزایش تحریم غرب، در حوزه اقتصادی، روابط خود را با حوزه‌های اقتصادی غیر اروپایی و غیرآمریکایی مثل کشورهای عضو «بریکس» (شامل برزیل، آفریقای جنوبی، چین، هند و البته روسیه) تقویت کردند و یکی از مناطق مورد توجه روسیه نیز خاورمیانه است. غرب به بهانه بحران اوکراین، تلاش می‌کند روسیه را منزوی کند. روسیه نیز می‌خواهد این انزوا را بشکند. چیزی که روزنامه انگلیسی «گاردین» هم به آن اشاره می‌کند و می‌نویسد: هدف اصلی روسیه از مداخله در خاورمیانه، خروج از انزوا است.
سوریه
از سال 2011 که بحران در سوریه شروع شد و ابعاد جنگ داخلی به خود گرفت، دولت روسیه حمایت‌های نظامی، سیاسی و دیپلماتیک گسترده‌ای را از دولت و ارتش سوریه کرد. از دو هفته گذشته به این سو، حمایت‌ها حالت دیگری به خود گرفت؛ طبق گزارشات منابع رسانه‌ای، ارتش روسیه حدود 500 تانک و خودروی زرهی، 136 هواپیمای جنگی و هزاران نیروی نظامی به سوریه منتقل کرد. علاوه بر آن، خبر رسید که مقامات عراقی تشکیل یک دفتر اطلاعاتی- امنیتی مشترک ضدداعش توسط کشورهای عراق، سوریه، ایران و روسیه را در بغداد تأیید کرد.
این خبرها حاکی از شکل‌گیری یک سیستم امنیتی جدید در منطقه است که پیامدهای فراوانی خواهد داشت و ورود روسیه به این شکل، معادلات منطقه را تغییر خواهد داد. فوری‌ترین پیامد، زیر سؤال رفتن ائتلاف آمریکایی ضد داعش است.
تا اینجا قضیه شکست طرح براندازی فوری در سوریه جواب نداده و اکنون نشانه‌های واگرایی در جبهه عربی- غربی ضد «بشار اسد» آشکارا خودنمایی می‌کنند و کشورهای فرانسه، انگلیس و استرالیا شرط حذف «بشار اسد» به عنوان اقدام نخست هرگونه گفت‌وگوی سیاسی را پس گرفته‌اند. ترکیه هم در سیاست خارجی‌اش نسبت به سوریه دچار تردید شده است.
علاوه بر آن، سرازیر شدن موج آوارگان به سوی اروپا، سران اتحادیه را نسبت به روند تحولات خاورمیانه مضطرب کرده است.
به دلیل همین پیچیده شدن اوضاع و ترس از بازگشت دوباره شرایط جنگ سرد است که موضع اروپا نسبت به دمشق تعدیل شده است. به‌طوری که خبرگزاری فرانسه طی تحلیلی، اعلام کرد، «واشنگتن، لندن، برلین و پاریس دیگر شرط کنار رفتن فوری اسد ار قدرت به عنوان پیش‌‌شرط مذاکرات را مطرح نمی‌کنند و «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان نیز اذعان کرد که باید با رئیس‌جمهوری سوریه مذاکره کرد.
اظهارات پوتین
رئیس‌جمهور روسیه طی سفرش به نیویورک و در دیدارهای سیاسی و مطبوعاتی خود، تشکیل یک ائتلاف جدید در خاورمیانه علیه داعش را به اطلاع همه رساند. این اظهارات هرچند با خونسردی بیان می‌شد، ولی آمریکا را به شدت نگران کرده است. پوتین قبل از دیدار با همتای آمریکایی خود، گفت که قصد دارد ائتلاف جدیدی را برای مبارزه با داعش در خاورمیانه تشکیل دهد. یک مقام وزارت خارجه آمریکا در واکنش به اظهارات پوتین گفت: ما تلاش می‌کنیم مقاصد روسیه را در سوریه و عراق بفهمیم.
تغییر روابط قدرت در منطقه
تاکنون جنگ در سوریه جان 240 هزار نفر را گرفته و میلیون‌ها نفر را نیز آواره کرده. ایالات متحده که به اعتراف «هیلاری کلینتون» وزیر خارجه سابق آمریکا، خودش داعش را تشکیل داد و طی سال‌های پس از 2011 به‌طور علنی و مخفی از آن حمایت می‌کرد، برای رد گم کردن، سال گذشته به همراه 6 کشور اروپایی و عربی ائتلافی تحت عنوان ائتلاف ضد داعش تشکیل داد. اما این ائتلاف هیچ موفقیتی حاصل نکرد.
اما اکنون روسیه وارد میدان شده و یک ائتلاف موازی را رهبری می‌کند.
اگر روس‌ها واقعاً در این کار جدی باشند، همه چیز در خاورمیانه عوض خواهد شد؛ داعش به عنوان اهرم اصلی مثلث عربی- غربی- اسرائیلی، به یک نیروی چریکی ضعیف تبدیل می‌شود، ائتلاف آمریکایی ضد داعش، همان‌طور که گفته شد، به طرز تحقیرکننده‌ای مجبور است یا منحل شود و یا به یک تماشاگر تبدیل شود، محور مقاومت در منطقه دوباره تقویت می‌شود، عراق به فاز استقرار و ثبات امنیتی وارد می‌شود، دولت‌های حامی تکفیری‌ها مثل ترکیه، عربستان، قطر، امارات و اردن از داخل کشور و خارج تحت فشار قرار می‌گیرند و رژیم اسرائیل نیز منزوی می‌شود. البته، ائتلاف روسیه در منطقه، یک ائتلاف صددرصد سیاسی است و هدف آن نیز مشخص است: «مبارزه با داعش». به همین خاطر، حضور روسیه در خاورمیانه ظاهراً خطرات زیادی را متوجه غرب نمی‌کند. اما اگر یک نگاه عمیق‌تر نسبت به مسئله داشته باشیم، متوجه می‌شویم که حضور روسیه همه معادلات و برنامه‌های آمریکا را در منطقه و حتی در ارتباط با روسیه به هم می‌ریزد، و حتی ممکن است واشنگتن و مسکو را به دوران جنگ سرد برگرداند.
احتمال بازگشت به جنگ سرد آن قدر اهمیت دارد که «اوباما» طی سخنرانی روز دوشنبه خود در سازمان ملل هم به آن اشاره کرده است؛
 رئیس‌جمهور آمریکا ضمن دعوت از مسکو برای همکاری در منطقه، اظهار داشت: ما نمی‌خواهیم به دوره جنگ سرد با روسیه برگردیم.
نکته جالب توجه این است که هم روسیه و هم کشورهای منطقه انگیزه کافی برای تشکیل یک ائتلاف علیه داعش را دارند و هم، در صورت شکل‌گیری این ائتلاف، احتمالاً بساط این گروه تروریستی نیز برچیده خواهد شد.
ایالات متحده دشمن شماره یک ایران است. عراق نیز از روش منافقانه ایالات متحده در نبرد علیه داعش خسته شده است.
دولت سوریه آمریکا را عامل همه بلاهای چهار سال اخیر علیه ملت خود می‌داند و «ولادیمیر پوتین» نیز به خاطر ماجراهای اوکراین و تحریم‌های گسترده غرب علیه دولت خود، از دست آمریکا عصبانی است.