حديث دشت عشق
ازنوشته سردار شهيد«مرتضي ياغچيان»
من يك شهيدم وهرگزنمي ميرم
بنام خدا و براي خدا، در راه خدا اين وصيتنامه را مينويسم تا حجت باشد به آنكه بعد از من نگويند نا آگاه بود و نادان و بي هدف، بلكه من زندگي از حسين آموختم كه فرمود: مرگ با عزت به از زندگي با ذلت است.
بار خدايا بنده اي هستم گناهكار و روسياه و شرمسار و در خود لياقت شهيد شدن را نمي بينم مگر آنكه تو خود بر من رحم كني و عنايت به من بنمائي شربت شهادت را، خداوندا، امروز نائب امامزمان با دم مسيحائي خود به ما ارزش انسان بودن و انسان شدن ميآموزد و روز امتحان است و اگر لحظهاي درنگ كنيم فرصت از دست رفته، پس ما را ياري بفرما و راهنمايمان باش و از لغزشهاي نگاهماندار تا به صراط مستقيم هدايت شويم ، اي مسلمانان جهان امروز تمامي كفر به سركردگي امريكا با تمام قوا در مقابل اسلام صف كشيده و اسلام و انقلاب اسلامي امروز به خون و جاحديث دشت عشق
ن ما نياز دارد تا ريشهاش محكم شود و اگر ما در اين امر قصور كنيم فرداي تاريخ هم در مقابل خدا و رسول خدا و هم نسل آينده مسئول خواهيم بود و جوابگو، و بر ماست كه به نداي« هل من ناصر ينصرني » امام عزيزمان لبيك گفته و به ياري او بشتابيم كه ياري او ياري اسلام و پيامبر است، « ان تنصرالله ينصركم و يثبّت اقدامكم » و اگر ياري كنيم خدا را، ياري خواهد نمود ما را در رسيدن به مقام والاي انسانيت، و راهنمايي خواهند نمود ما را در رسيدن به هدف نهائي.
امروز اين سعادت به من دست داده تا به كربلاي ايران، جايگاه عاشقان خدا، قرارگاه سرداران رسول گرامي و پويندگان راه علي و پيروان حسين و سربازان امام زمان (عج) و ياوران رهبر عزيز خميني كبير و راهيان شهادت بيايم. براي رسيدن به اين مكان چه انتظارها كشيدهام خدا ميداند و با آگاهي كامل و با عشق به الله به اين راه آمدهام تا براي رضاي او جهاد كنم و اگر سعادت پيدا كردم به ديدار خدا بروم و از اين تن خاكي عروج كنم و به خدا برسم.
و شما پدر و مادرم اگر من شهيد شدم غم مداريد چون من يك شهيدم و هرگز نميميرم و پيش معبودم روزي به من داده خواهد شد. ثانياً من امانتي بيش در پيش شما نبودم و شاد باشيد كه چه خوب دين خود را ادا كرديد و از اينكه در تربيت من خيلي زحمت كشيديد و من خيلي شما را اذيت كردهام حلاليت مي طلبم و ميخواهم كه در مرگ من زياد گريه نكنيد كه هم اجر من كم ميشود و هم ثواب شما.
به خاطر خدا گريه كنيد و از ترس روز قيامت.
دوستان و برادرانم، از همه عاجزانه حلاليّت ميطلبم و تقاضا ميكنم امام عزيز را تنها نگذاريد و به جان او دعا كنيد تا ظهور آقا امام زمان (عج) و در راه پياده شدن احكام و قوانين اسلام تا جايي كه ميتوانيد تلاش كنيد. همه شما را به خدا ميسپارم.
از همه التماس دعا براي طول عمر امام را داريم.
17/2/61 مرتضي ياغچيان قرارگاه كربلا
شهيد ياغچيان 22 خرداد 1335 ه ش در خانواده اي مذهبي در شهرستان تبريز به دنيا آمد ودر هفتم بهمن 1362 در عمليات خيبر ابتدا حميد باكري به شهادت رسيد. مهدي باكري به خاطر سختي عمليات و پاتكهاي مكرر دشمن از مرتضي ياغچيان خواست در مقابل حملات ايستادگي نمايد و ياغچيان نيز با رشادت در مقابل حمله دشمن پايداري كرد.
شهادت مرتضي ياغچيان را با بي سيم به مهدي باكري خبر دادند. اندوه از دست دادن ياغچيان در چهره مهدي به گونه اي نمايان شد كه همه رزمندگاني كه در آنجا حضور داشتند ، بر اين باورند كه حتي بعد از شنيدن خبر شهادت حميد باكري ايشان به اين اندازه ناراحت نشد .
پيكر شهيد مرتضي ياغچيان پس از عمليات در منطقه جا ماند و تا سال 1375 مفقودالاثر بود تا اينكه در اين سال درپي جستجوي گروههاي تفحص، بقاياي پيکرش كشف شد و در وادي رحمت تبريز آرام گرفت