شرف از که آموختی؟ .... از کارگزاران!(خبر ویژه)
آقای مرعشی! «شرف»و «شرافت» در قاموس شما و حزب کارگزاران یعنی چه؟! بین شرافت ادعایی و پروندههایی چون استات اویل، کرسنت، پتروپارس، افشای اطلاعات هستهای، ادعای تقلب و به آشوب کشیدن کشور در سال 88، گرا دادن به دشمنان برای تشدید تحریمها و نظایر اینها، چه رابطهای وجود دارد؟!
این تحلیل را وبسایت الف در اعتراض به سخنان اخیر سخنگوی کارگزاران منتشر کرد. مرعشی در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا گفته بود: اگر کسی از تکرار دولتهای متهم و دهه تنش نلرزد یک ایرانی باشرف نیست. الف در واکنش مینویسد: اینگونه مواضع، از آقای مرعشی و جریان موردپسند ایشان، بیسابقه نیست. و از آن جمله است برخی قضاوتها درباره دولت سابق با چاشنی تعابیری چون «مرض هاری» و نظایر آن. اینگونه موضعگیریها از زوایای گوناگون قابل تحلیل است؛ اما میتواتن ریشه برخی از آنها را در این سخن محمدباقر نوبخت- دبیرکل حزب اعتدال و توسعه- جستجو کرد که در برنامهای تلویزیونی گفته بود. «دل ما با کسی که سال 84 پیروز شد اصلا صاف نشد و هیچ وقت نتوانستیم او را بهعنوان مظهر جمهوریت مردم فهیم و با فرهنگ و صادق جمهوری اسلامی ایران بدانیم»!
چشم بستن بر رویکردهای گاه فاجعهآمیز دولتها و جناحهای همسو با خود و در عین حال، بیشرف خواندن بخشی از جامعه به جرم متاثر نشدن از «تکرار احتمالی» دولت سابق، دور از انصاف و جوانمردی و دور از ادب است، همانگونه که نادیده گرفتن خطاهای فراوان دولت پیشین و محصور ماندن در حصارهای تنگ «شخصزدگی» نیز مغایر با آموزههای دینی و عقلانی است.
انتقاد سازنده از دولت سابق در عین پرهیز از دو قطبیسازی جامعه، بدیهیترین «وظیفه» همه آگاهان و صاحبان اندیشه در راستای دفاع از انقلاب است و این مهم، با بیشرف خواندن بخشی از جامعه محقق نمیشود. راستی مگر «ادب مرد به از دولت او» نبود؟! کسی که به راحتی بخشی از جامعه را به دلایل مبهم، فاقد شرف مینامد، مستحق دریافت چه نمرهای از درس ادب خواهد بود؟!
الف میافزاید: دولت، منحصر به شخص رئيسجمهور نیست؛ بنابراین، انتقادها از رئيسجمهور سابق و برخی نزدیکان مسئلهدار وی، نباید موجب نادیدهگرفتن خدمات نیروهای متعهد و لایقی شود که برای خدمت به نظام و ملت سر از پا نمیشناختند.
در ادامه این تحلیل آمده است: آقای مرعشی در حالی بدون هیچ قید و تخصیصی، مدافعان دولت سابق را دور از شرافت مینامد که کارنامه دولتهای مورد علاقه وی نیز سرشار از نقاط ضعف فراوان و گاه به مراتب فاحشتر بوده؛ اما چنین تعابیری درباره آنها و حامیانش به کار نبرده است. کاش جناب مرعشی قبل از شاخصگذاری برای «شرافت» مردم، فارغ از تعلقات جناحی در این واقعیتها تامل میکردند که بیشترین گلایههای رهبری درباره تشدید شکاف طبقاتی، افزایش فشارها بر محرومان، رواج روحیه اشرافیگری و تجملپرستی در بین مدیران، کمرنگ شدن ارزشهای انقلاب، و نظایر آن مربوط به چه دوران و در زمان مسئولیت چه دولتهایی بوده است! راستی! کدام حزب سیاسی بر این باور بود که برای رسیدن به توسعه، باید عده ای زیرچرخهای توسعه له شوند؟!
«استات اویل»، «کرسنت»، «پتروپارس» و سوءاستفادههای کلان در خصوصیسازیها و... در کدام دولتها رخ داده بود؟! پدیده آقازادگی در کدام دوران، شدت یافته بود؟!