هشدار! نفوذ سیاسی در سایه توافق هستهای(نگاه)
دکتر محمد حسین محترم
آمریکا بعد از اینکه به این نتیجه رسید با تحریم و تهدید جنگ و بلوف گزینه نظامی نمیتواند با جمهوری اسلامی مقابله کند در راهبردی جدید به فکر مهار جمهوری اسلامی از طریق نفوذ به داخل ایران افتاده است. این توطئه از چند سال قبل از آغاز مذاکرات هستهای بطور محرمانه برنامهریزی و براساس همین طرح، تنشهای دو سال پایانی دولت دهم داخل کشور هدایت و مذاکرات هستهای در خارج از کشور شروع شد. پیتر والدمن تحلیلگر پایگاه اینترنتی بلومبرگ 12 تیر 94 در مقالهای مینویسد رئیس مؤسسه راکفلرها که برای به نتیجه رسیدن توافق هستهای با ایران میلیونها دلار هزینه تحقیقاتی و تبلیغاتی کرده است گفت: «به تشویق دولت بوش با نماینده وقت ایران در سازمان ملل در دوران اصلاحات ارتباط برقرار کردم و با تأسیس «مرکز موسوم به پروژه ایران» با شماری از مراکز سیاسی و مطالعات بینالمللی در تهران ارتباط برقرار کرد. هدف اولیه ایجاد نقشه راهی برای شروع مجدد روابط ایران و آمریکا براساس طرحی بود که نیکسون در سال 1972 برای بهبود روابط آمریکا و چین مطرح کرد. دیدارهای مخفیانه در پایتختهای اروپایی بعد از پیروزی محمود احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال 2005 متوقف شد! اما مذاکرات و گفتوگوهای رئیس مرکز پروژه ایران و کارشناسان این مرکز با نماینده سابق ایران در سازمان ملل زمینه را برای شروع مذاکرات فراهم کرد. بعد از هر نشستی میان کارشناسان «مرکز پروژه ایران» و نمایندگان ایران، گزارشی در اختیار مشاور امنیت ملی رؤسای جمهور آمریکا هم جورج بوش و هم اوباما قرارمیدادیم. «آنچه که در چند سال اخیر ذهن بنده را به شدت مشغول کرده این است که چرا این مهم و دستهای پیدا و پنهان پشت این موضوع مهم در محافل خبری و سیاسی ما مورد غفلت قرار گرفته است؟ لذا در این یادداشت و در دو یادداشت قبل بر آن است تا به بزرگان و شخصیتهای سیاسی و رسانهای کشور هشداری داده باشد که مواظب باشند خدای ناکرده، در زمین دشمن بازی نکنند و مهمتر اینکه خود را آماده مقابله با این توطئه برنامهریزی شده کنند، چرا که در این مسیر بعضی از افراد یا هوشمندانه و یا به دلیل عدم و ضعف بصیرت لازم در حال حرکت و بازی کردن در زمین دشمن هستند.
همان طور که آمریکا در دهه 60 در زمان امام(ره) از نفوذ در امام مأیوس شده بود و با طراحی سفر مک فارلین به ایران و ارتباط با عناصری از درون حاکمیت، به فکر تأثیرگذاری بر آینده انقلاب و نظام بود، در دوره کنونی نیز یکی از مصادیق همزبانی و هماهنگی آمریکا با تحریفکنندگان امام(ره) در داخل کشور نیز برنامهریزی برای نفوذ در کشور و تأثیرگذاری بر جهتگیریهای آینده مردم و نظام است، و این خطری است که متوجه انقلاب و نظام و کشور و مردم میباشد و باید هوشیار باشیم. روزنامه دیلیبیست آمریکا 26 مرداد در مطلبی مینویسد: «توافق هستهای مشابه ماجرای ایران کنترا- مکفارلین است، در آن قضیه نیز رونالد ریگان میخواست تحت پوشش آزاد کردن گروگانهای آمریکایی، میانهروهای غربگرای ایران را که قول داده بودند پس از فوت آیتاللهخمینی روابط با آمریکا را بهبود بخشند، تقویت کند. وقتی به توافقنامه هستهای امروز نگاه میکنیم باید قضیه ایران کنترا- مک فارلین- در کنار آن تجزیه و تحلیل شود. این اقدام اوباما نشان میدهد هنوز سیاستمداران آمریکایی به نفوذ به داخل ایران باور دارند. نکته مهم دیگر اینکه در آن زمان هم در آمریکا هم در ایران تلاش شد نظارت کنگره و مجلس را دور بزنند. البته در زمان ریگان به رسوایی ایران کنترا و رسوایی مک فارلین منجر شد، اما درباره اوباما، شاید سرنوشت توافقنامه هستهای به این زودیها معلوم نشود حتی بعد از 15 سال، تا نتایجش حاصل شود»!!! از زمان بوش در ابتکاری نادر، اندیشکده ویلسون با ماموریت دولت آمریکا اقدام به برگزاری نشستهای مشترک با دیگر اندیشکدههای آمریکایی با موضوع «ایران» کرد. این در حالی است که اندیشکدههای آمریکایی معمولا به صورت مستقل نشستهای خاص خودشان را برگزار میکنند.
روزنامه نیویورکتایمز 26 تیر 94 دراینباره نوشت: «فیلیپ زلیکو استاد دانشگاه ویرجینیا که در زمان ریاست جمهوری بوش، معاون وزیر امور خارجه آمریکا بود گفت توافق هستهای را ابتدا بوش جمهوریخواه طراحی و مهندسی کرد و نه سال پیش، آمریکا را در مسیر مذاکرات با ایران قرارداد.» مرکز مطالعات بینالملل ویلسون در وب سایت خود این طور نوشته است: «کارشناسان مسائل ایران از اندیشکدهها و دانشگاههای مختلف در این مرکز گردهم آمدند تا پیامدهای انتخابات 92 ریاست جمهوری ایران را بسنجند. این کارشناسان تقریبا به اتفاق بر این باورند که باید برای نزدیک شدن به دولت جدید ایران تلاش کرد.» نکته مهمتر اینکه در این نشستها برای اولینبار مقامات رسمی آمریکا نیز شرکت داشتند. نتایج این جلسات مشترک تحت عنوان «راهبرد جدید دولت آمریکا» به کاخسفید ارائه شد. دولتمردان آمریکایی نیز با اجرای این «راهبرد جدید» مذاکرات هستهای را با نقش محوری آمریکا طراحی و برنامهریزی کردند و به توافق هستهای رسیدند.
یکی از محورهای طراحی مذاکرات هستهای با ایران 15 تا 20 ساله بودن مذاکرات است. در یکی از جلسات اندیشکده ویلسون در 4 تیر 1394، که هاله اسفندیاری هدایت جلسه را برعهده داشت، رابین رایت بنیانگذار اندیشکده ایران پرایمر و کارشناس ارشد اندیشکدههای ویلسون و بروکینگز، اهداف «راهبرد جدید» آمریکا علیه ایران در توافق هستهای را این گونه تشریح میکند: «انقلابیون ایران در اواخر دهه شصت یا هفتاد سالگی خود قرار دارند. این احساس وجود دارد که در یک دهه آینده تغییرات عظیمی در داخل ایران رخ بدهد. یک دهه آینده یا پانزده سال آینده به صورت جالب توجهی با بازه زمانی در نظر گرفته برای توافق هستهای، همزمان است. در انتخابات آینده ایران ممکن است آونگ سیاسی ایران حرکت کند. من وقتی در تهران بودم با رهبر یکی از ائتلافهای سیاسی دیدار کردم. او به من گفت که اگر توافق هستهای حاصل شود، حامیان حسن روحانی میتوانند تعداد کرسیهای خود را در مجلس ایران بیست و پنج درصد افزایش بدهند. در عین حال باید توجه داشت که مجلس خبرگان میتواند رهبر ایران را انتخاب کند و عزل کند. از آنجا که اعضای این نهاد برای دوره هشت ساله انتخاب میشوند، انتخاب آنها بسیار مهم است.» نکته مهم اینکه تکرار سخنان خانم رابین رایت در سخنرانیهای مختلف اوباما و جان کری نیز نشان از طراحی سیاست نفوذ دولت آمریکا در حاکمیت ایران دارد. 19 مرداد 94 باراک اوباما در گفتوگو با سایت خبری و تحلیلی میک (MIC) آمریکا میگوید: «برقراری رابطه با ایران نیازمند تغییر در سیاستها و رهبری این کشور است.» آلن استوارت فرانکن، سناتور معروف دموکرات آمریکایی هم 23 مرداد 94 با انتشار یادداشتی در پایگاه اینترنتی شبکه خبری سیانان درباره علت حمایت خود از برنامه جامع اقدام مشترک میگوید: «تا سال دو هزار و سی و یک، ایران دیگر تحت کنترل کسانی نخواهد بود که اصرار دارند نمیشود به آمریکا اعتماد کرد. ما میدانیم که ترک برداشتن توافقنامه هستهای موجب ضعیف شدن اصلاحطلبان و تقویت کسانی خواهد شد که اصرار دارند نمیشود به آمریکا اعتماد کرد.» اواسط مرداد هم موسسه آمریکن اینترپرایز در گزارشی از اهداف نهایی و پنهانی اوباما و جان کری از توافق هستهای با ایران پرده برداشت و اعلام کرد:«اوباما با توافق هستهای تا حداقل 15 سال آینده، خود رژیم جمهوری اسلامی را نشانه گرفته است و میخواهد نیروهای میانهروی غربگرا در ایران را تقویت کند.»
آمریکن اینترپرایز 3 شهریور امسال در گزارش دیگری تاکید میکند: «برنامه پساتوافق اوباما براندازی و تغییر ماهوی جمهوری اسلامی است.» در یکی از جلسات مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی آمریکا در مرداد امسال نیز کالین کال مشاور باراک اوباما بر این سخن آمریکن اینترپرایز مهر تأیید میزند و تصریح میکند: «ما برای دوره پساتوافق، سندی راهبردی تنظیم کردهایم.» لذا باید این فرمایش رهبر معظم انقلاب را که فرمودند راه آمریکا برای سوءاستفاده از نتایج مذاکرات هستهای در نفوذ اقتصادی سیاسی و فرهنگی در ایران را میبندیم، جدی بگیریم و با تدبر و تعمق بیشتری مورد توجه قرار دهیم. اکنون مردم باید نسبت به راههای نفوذ آمریکا آگاه باشند. همه هوشیار باشیم که قضیه مهرهسازی برای کشورهای مختلف از جمله جمهوری اسلامی ایران یک برنامه و سیاست دائمی آمریکاست و تمام نشده و فقط شکل عوض کرده است. دلایل و قراین فراوانی بر طراحی این نقشه شوم در اهداف مذاکرات هستهای از سوی آمریکا وجود دارد و برخی نیز در داخل برای رسیدن به قدرت، تکیهگاه این توطئه شوم شدهاند که در آینده به تفصیل دراینباره سخن خواهیم گفت و اما مسیر برای بستن راه نفوذ سیاسی آمریکا روشن است، همان که رهبر معظم انقلاب فرمودند؛ مبارزه با آمریکا و تحریفکنندگان امام عظیمالشان (ره) و خط نورانی آن بزرگوار و البته در این مسیر آن گونه که رهبری تاکید فرمودند ملت نباید دچار اختلاف و دودستگی شود.
آمریکا بعد از اینکه به این نتیجه رسید با تحریم و تهدید جنگ و بلوف گزینه نظامی نمیتواند با جمهوری اسلامی مقابله کند در راهبردی جدید به فکر مهار جمهوری اسلامی از طریق نفوذ به داخل ایران افتاده است. این توطئه از چند سال قبل از آغاز مذاکرات هستهای بطور محرمانه برنامهریزی و براساس همین طرح، تنشهای دو سال پایانی دولت دهم داخل کشور هدایت و مذاکرات هستهای در خارج از کشور شروع شد. پیتر والدمن تحلیلگر پایگاه اینترنتی بلومبرگ 12 تیر 94 در مقالهای مینویسد رئیس مؤسسه راکفلرها که برای به نتیجه رسیدن توافق هستهای با ایران میلیونها دلار هزینه تحقیقاتی و تبلیغاتی کرده است گفت: «به تشویق دولت بوش با نماینده وقت ایران در سازمان ملل در دوران اصلاحات ارتباط برقرار کردم و با تأسیس «مرکز موسوم به پروژه ایران» با شماری از مراکز سیاسی و مطالعات بینالمللی در تهران ارتباط برقرار کرد. هدف اولیه ایجاد نقشه راهی برای شروع مجدد روابط ایران و آمریکا براساس طرحی بود که نیکسون در سال 1972 برای بهبود روابط آمریکا و چین مطرح کرد. دیدارهای مخفیانه در پایتختهای اروپایی بعد از پیروزی محمود احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال 2005 متوقف شد! اما مذاکرات و گفتوگوهای رئیس مرکز پروژه ایران و کارشناسان این مرکز با نماینده سابق ایران در سازمان ملل زمینه را برای شروع مذاکرات فراهم کرد. بعد از هر نشستی میان کارشناسان «مرکز پروژه ایران» و نمایندگان ایران، گزارشی در اختیار مشاور امنیت ملی رؤسای جمهور آمریکا هم جورج بوش و هم اوباما قرارمیدادیم. «آنچه که در چند سال اخیر ذهن بنده را به شدت مشغول کرده این است که چرا این مهم و دستهای پیدا و پنهان پشت این موضوع مهم در محافل خبری و سیاسی ما مورد غفلت قرار گرفته است؟ لذا در این یادداشت و در دو یادداشت قبل بر آن است تا به بزرگان و شخصیتهای سیاسی و رسانهای کشور هشداری داده باشد که مواظب باشند خدای ناکرده، در زمین دشمن بازی نکنند و مهمتر اینکه خود را آماده مقابله با این توطئه برنامهریزی شده کنند، چرا که در این مسیر بعضی از افراد یا هوشمندانه و یا به دلیل عدم و ضعف بصیرت لازم در حال حرکت و بازی کردن در زمین دشمن هستند.
همان طور که آمریکا در دهه 60 در زمان امام(ره) از نفوذ در امام مأیوس شده بود و با طراحی سفر مک فارلین به ایران و ارتباط با عناصری از درون حاکمیت، به فکر تأثیرگذاری بر آینده انقلاب و نظام بود، در دوره کنونی نیز یکی از مصادیق همزبانی و هماهنگی آمریکا با تحریفکنندگان امام(ره) در داخل کشور نیز برنامهریزی برای نفوذ در کشور و تأثیرگذاری بر جهتگیریهای آینده مردم و نظام است، و این خطری است که متوجه انقلاب و نظام و کشور و مردم میباشد و باید هوشیار باشیم. روزنامه دیلیبیست آمریکا 26 مرداد در مطلبی مینویسد: «توافق هستهای مشابه ماجرای ایران کنترا- مکفارلین است، در آن قضیه نیز رونالد ریگان میخواست تحت پوشش آزاد کردن گروگانهای آمریکایی، میانهروهای غربگرای ایران را که قول داده بودند پس از فوت آیتاللهخمینی روابط با آمریکا را بهبود بخشند، تقویت کند. وقتی به توافقنامه هستهای امروز نگاه میکنیم باید قضیه ایران کنترا- مک فارلین- در کنار آن تجزیه و تحلیل شود. این اقدام اوباما نشان میدهد هنوز سیاستمداران آمریکایی به نفوذ به داخل ایران باور دارند. نکته مهم دیگر اینکه در آن زمان هم در آمریکا هم در ایران تلاش شد نظارت کنگره و مجلس را دور بزنند. البته در زمان ریگان به رسوایی ایران کنترا و رسوایی مک فارلین منجر شد، اما درباره اوباما، شاید سرنوشت توافقنامه هستهای به این زودیها معلوم نشود حتی بعد از 15 سال، تا نتایجش حاصل شود»!!! از زمان بوش در ابتکاری نادر، اندیشکده ویلسون با ماموریت دولت آمریکا اقدام به برگزاری نشستهای مشترک با دیگر اندیشکدههای آمریکایی با موضوع «ایران» کرد. این در حالی است که اندیشکدههای آمریکایی معمولا به صورت مستقل نشستهای خاص خودشان را برگزار میکنند.
روزنامه نیویورکتایمز 26 تیر 94 دراینباره نوشت: «فیلیپ زلیکو استاد دانشگاه ویرجینیا که در زمان ریاست جمهوری بوش، معاون وزیر امور خارجه آمریکا بود گفت توافق هستهای را ابتدا بوش جمهوریخواه طراحی و مهندسی کرد و نه سال پیش، آمریکا را در مسیر مذاکرات با ایران قرارداد.» مرکز مطالعات بینالملل ویلسون در وب سایت خود این طور نوشته است: «کارشناسان مسائل ایران از اندیشکدهها و دانشگاههای مختلف در این مرکز گردهم آمدند تا پیامدهای انتخابات 92 ریاست جمهوری ایران را بسنجند. این کارشناسان تقریبا به اتفاق بر این باورند که باید برای نزدیک شدن به دولت جدید ایران تلاش کرد.» نکته مهمتر اینکه در این نشستها برای اولینبار مقامات رسمی آمریکا نیز شرکت داشتند. نتایج این جلسات مشترک تحت عنوان «راهبرد جدید دولت آمریکا» به کاخسفید ارائه شد. دولتمردان آمریکایی نیز با اجرای این «راهبرد جدید» مذاکرات هستهای را با نقش محوری آمریکا طراحی و برنامهریزی کردند و به توافق هستهای رسیدند.
یکی از محورهای طراحی مذاکرات هستهای با ایران 15 تا 20 ساله بودن مذاکرات است. در یکی از جلسات اندیشکده ویلسون در 4 تیر 1394، که هاله اسفندیاری هدایت جلسه را برعهده داشت، رابین رایت بنیانگذار اندیشکده ایران پرایمر و کارشناس ارشد اندیشکدههای ویلسون و بروکینگز، اهداف «راهبرد جدید» آمریکا علیه ایران در توافق هستهای را این گونه تشریح میکند: «انقلابیون ایران در اواخر دهه شصت یا هفتاد سالگی خود قرار دارند. این احساس وجود دارد که در یک دهه آینده تغییرات عظیمی در داخل ایران رخ بدهد. یک دهه آینده یا پانزده سال آینده به صورت جالب توجهی با بازه زمانی در نظر گرفته برای توافق هستهای، همزمان است. در انتخابات آینده ایران ممکن است آونگ سیاسی ایران حرکت کند. من وقتی در تهران بودم با رهبر یکی از ائتلافهای سیاسی دیدار کردم. او به من گفت که اگر توافق هستهای حاصل شود، حامیان حسن روحانی میتوانند تعداد کرسیهای خود را در مجلس ایران بیست و پنج درصد افزایش بدهند. در عین حال باید توجه داشت که مجلس خبرگان میتواند رهبر ایران را انتخاب کند و عزل کند. از آنجا که اعضای این نهاد برای دوره هشت ساله انتخاب میشوند، انتخاب آنها بسیار مهم است.» نکته مهم اینکه تکرار سخنان خانم رابین رایت در سخنرانیهای مختلف اوباما و جان کری نیز نشان از طراحی سیاست نفوذ دولت آمریکا در حاکمیت ایران دارد. 19 مرداد 94 باراک اوباما در گفتوگو با سایت خبری و تحلیلی میک (MIC) آمریکا میگوید: «برقراری رابطه با ایران نیازمند تغییر در سیاستها و رهبری این کشور است.» آلن استوارت فرانکن، سناتور معروف دموکرات آمریکایی هم 23 مرداد 94 با انتشار یادداشتی در پایگاه اینترنتی شبکه خبری سیانان درباره علت حمایت خود از برنامه جامع اقدام مشترک میگوید: «تا سال دو هزار و سی و یک، ایران دیگر تحت کنترل کسانی نخواهد بود که اصرار دارند نمیشود به آمریکا اعتماد کرد. ما میدانیم که ترک برداشتن توافقنامه هستهای موجب ضعیف شدن اصلاحطلبان و تقویت کسانی خواهد شد که اصرار دارند نمیشود به آمریکا اعتماد کرد.» اواسط مرداد هم موسسه آمریکن اینترپرایز در گزارشی از اهداف نهایی و پنهانی اوباما و جان کری از توافق هستهای با ایران پرده برداشت و اعلام کرد:«اوباما با توافق هستهای تا حداقل 15 سال آینده، خود رژیم جمهوری اسلامی را نشانه گرفته است و میخواهد نیروهای میانهروی غربگرا در ایران را تقویت کند.»
آمریکن اینترپرایز 3 شهریور امسال در گزارش دیگری تاکید میکند: «برنامه پساتوافق اوباما براندازی و تغییر ماهوی جمهوری اسلامی است.» در یکی از جلسات مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی آمریکا در مرداد امسال نیز کالین کال مشاور باراک اوباما بر این سخن آمریکن اینترپرایز مهر تأیید میزند و تصریح میکند: «ما برای دوره پساتوافق، سندی راهبردی تنظیم کردهایم.» لذا باید این فرمایش رهبر معظم انقلاب را که فرمودند راه آمریکا برای سوءاستفاده از نتایج مذاکرات هستهای در نفوذ اقتصادی سیاسی و فرهنگی در ایران را میبندیم، جدی بگیریم و با تدبر و تعمق بیشتری مورد توجه قرار دهیم. اکنون مردم باید نسبت به راههای نفوذ آمریکا آگاه باشند. همه هوشیار باشیم که قضیه مهرهسازی برای کشورهای مختلف از جمله جمهوری اسلامی ایران یک برنامه و سیاست دائمی آمریکاست و تمام نشده و فقط شکل عوض کرده است. دلایل و قراین فراوانی بر طراحی این نقشه شوم در اهداف مذاکرات هستهای از سوی آمریکا وجود دارد و برخی نیز در داخل برای رسیدن به قدرت، تکیهگاه این توطئه شوم شدهاند که در آینده به تفصیل دراینباره سخن خواهیم گفت و اما مسیر برای بستن راه نفوذ سیاسی آمریکا روشن است، همان که رهبر معظم انقلاب فرمودند؛ مبارزه با آمریکا و تحریفکنندگان امام عظیمالشان (ره) و خط نورانی آن بزرگوار و البته در این مسیر آن گونه که رهبری تاکید فرمودند ملت نباید دچار اختلاف و دودستگی شود.