هدف مجلس ششمیها از تحصن چه بود؟ (پاورقی)
دومين راهكار تجديدنظرطلبان، تحصن نمايندگان مجلس ششم در اعتراض به عملكرد هيأتهاى نظارت و شوراى نگهبان بود. آنان با تأسى از انقلاب مخملى گرجستان در صدد بودند ...
Research@kayhan.ir
دومين راهكار تجديدنظرطلبان، تحصن نمايندگان مجلس ششم در اعتراض به عملكرد هيأتهاى نظارت و شوراى نگهبان بود. آنان با تأسى از انقلاب مخملى گرجستان در صدد بودند تا نه تنها امتياز عقب نشاندن شوراى نگهبان در بحث ردّ صلاحيتها را به نام خود ثبت كنند، بلكه يك شوك سياسى در كشور ايجاد نمايند كه نگرشها را به نفع اين جريان تغيير دهد. آنگونه كه بعدها سعيد حجاريان از تئوريسينهاى حزب مشاركت گفت :«راديكالها منتظر بودند كه پس از شروع تحصن، حداقل 3 ميليون نفر از مردم تهران به خيابانهاى اطراف مجلس شوراى اسلامى ريخته و به نشانه حمايت از نمايندگان اقدام به تحصن كنند».513
درحقيقت ماجراى تحصن در ابتداى راه، اين ذهنيت را به وجود آورده بود كه اگر شوراى نگهبان در برابر مطالبات متحصّنين كوتاه نيايد و عقبنشينى نكند، با وضعيت پيش آمده بويژه با همسويى بخشهايى از دولت با تحصن، عملا برگزارى انتخابات امكانپذير نخواهد بود. ماجراى تحصن، موضوع انتخابات مجلس هفتم را حتى از مسألهاى داخلى فراتر
برد و براى اوّلين بار در تاريخ سياسى ايران نه تنها اپوزيسيون خارج كشور بلكه دولتهاى بيگانه فضا را مساعد ديدند تا به اظهار نظر و حتى مداخله در انتخابات ايران بپردازند! بيانيه و موضعگيرى اتحاديه اروپا و حضور شكبرانگيز برخى سفراى اروپايى در تحصن نمايندگان از جمله مسائلى بود كه روند انتخابات مجلس هفتم را به نحوى بىسابقه، از انتخاباتهاى گذشته متمايز ساخت.
نمايندگان متحصن در مجلس در دومين روز تحصن خود با صدور بيانيهاى اهداف خود را از تحصن اينگونه برشمردند: «بيش از 80 نفر از نمايندگان شما در مجلس شوراى اسلامى كه بعضآ نامزد اين دوره انتخابات نبوده و يا صلاحيتشان مورد تأييد قرار گرفته است، در اعتراض به نقض قانون اساسى و ناديده گرفته شدن حقوق اساسى مردم در انتخابات از جانب هيأت مركزى شوراى نگهبان كه با رد صلاحيت غيرقانونى و گسترده نامزدهاى انتخابات هفتمين دوره مجلس شوراى اسلامى، جمهوريت نظام را به خطر انداخته است. از ساعت 30/4 بعدازظهر روز يكشنبه 21/10/1382 در مجلس شوراى اسلامى تحصن نمودهاند. اين تحصن در خانه ملت به نمايندگى از همه آنانى است كه مظلومانه آماج اتهامات ناشايست هيأت مركزى نظارت بر انتخابات شوراى نگهبان قرار گرفته و به دلايل واهى و غير مستند و به طريق غيرقانونى ردّ صلاحيت شدهاند و دستشان به جايى و فريادشان به گوش كسى نمىرسد.
اگرچه هنوز يك مرحله از تجديدنظر در بررسى صلاحيتها توسط شوراى نگهبان باقى است، امّا گستردگى ردّ صلاحيتها توسط هيأت نظارت مركزى منصوب شوراى نگهبان كه علىرغم همه انذارها و هشدارهاى نيروهاى دلسوز، صورت گرفته است و نيز مقاومت شوراى نگهبان در برابر اصرار دولت و مجلس بر تصويب لوايح دوگانه كه مىتوانست ضامن پيشگيرى از چنين رخدادى باشد، چشمانداز روشنى از مرحله تجديدنظر باقى نگذاشته است. به همين دليل ما راهى نيافتهايم جز آن كه خود اقدام كنيم و به نمايندگى از بخش بزرگى از ملت كه حق ارزشمند و بزرگ انتخابات آزاد و عادلانه كه دستآورد و ثمره يك قرن مبارزه و پايدارى آنان در برابر استبداد بوده است را در معرض تهديد و تحديد مىبينند، در برابر اين انحراف و بدعت ايستادگى كنيم و اجازه ندهيم اراده عدهاى كوچك بر اراده ملت حاكم و انتخابات ملّت محدود و محصور در سليقه و انتخابات آنان گردد. ما خود را مستظهر به پشتيبانى ملت مىدانيم و از حمايتهاى ارزشمند اعضاى محترم هيأت دولت، گروههاى جبهه دوم خرداد، نهادهاى مدنى، شخصيتهاى علمى، فرهنگى، دانشگاهى و مطبوعاتى، دانشجويان، كميسيون حقوق بشر اسلامى و ساير اقشار ملت شريف از اين اقدام اعتراضى در همين مدت كوتاهى كه از آغاز آن مىگذرد سپاسگذارى514 مىنماييم. بدون ترديد اين حمايتها موجب پايدارى نمايندگان شما و پافشارى آنان تا رسيدن به خواسته اصلى كه همانا انتخابات آزاد، عادلانه و قانونى است، خواهد بود».515
اگرچه نمايندگان متحصن سعى نمودند تا به افكار عمومى اين مطلب را القا كنند كه برپايى تحصن، صرفآ در اعتراض به ردّ صلاحيت نمايندگان متحصن نيست و صرفآ واكنشى براى حمايت از تمامى ردّ صلاحيتشدگان است، امّا اين مسأله وجود داشت كه چرا نمايندگان در رابطه با ساير مسائل و حوادث، چنين واكنشى از خود بروز ندادند و حالا كه مشكل ردّ صلاحيت براى خود آنها به وجود آمده، بدين شدّت وارد عمل شدهاند؟!
با اين حال، نمايندگان مجلس ششم با استفاده از تريبون رسمى مجلس، آن را به محملى براى قرائت بيانيههاى متحصنين و طرح ادعاهاى آنان در قالب نطقهاى قبل از دستور و تذكرات آييننامهاى تبديل كردند. در اين فضا، سيد محمد خاتمى به عنوان رئيس دولت اصلاحات و مهدى كروبى به عنوان رئيس مجلس ششم و دبيركل وقت مجمع روحانيون مبارز به اتخاذ چنين شيوههايى اعتراض كردند و از نمايندگان خواستند تا براساس روال قانونى، اعتراضات خود را به صورت مكتوب به شوراى نگهبان ارسال كنند. آنها بر اين باور بودند كه اقداماتى چون تحصن نه تنها مشكلى را حل نمىكند، بلكه با ملتهب نمودن فضاى سياسى و ايجاد امكان براى سوء استفاده دشمنان، مسايل را پيچيدهتر خواهد كرد.
مهدى كروبى (رئيس مجلس ششم و دبيركل وقت مجمع روحانيون مبارز) بعدها در مصاحبه مفصلى با خبرگزارى فارس، پس از برگزارى انتخابات، ضمن تشريح گوشههايى از اقدامات نامناسب و تنشآفرين جريان راديكال در مجلس ششم، بخشهايى از مواضع غيرمنطقى اين جريان را افشا كرد. دبيركل وقت مجمع روحانيون مبارز در اين باره مىگويد :
«همان روز اوّل تحصن، من با آقاى خاتمى قرار داشتم، آمدم دفتر گفتند : آقاى جنتى دوباره زنگ زده. من گفتم: حتمآ ايشان مىخواهد گله كند. تلفن كردم، گفتند: آقاى جنتى نماز مىخواند. دوباره خودش زنگ زد و بعد از كلى خوش و بش گفت كه به خاطر جلسه با آقا (مقام معظّم رهبرى) ملاقات با شما به تأخير بيفتد. من گفتم شما از ايشان خواستيد جلسه باشد كه او گفت نه، رهبرى خواستند. من فهميدم مشكل ردّ صلاحيت مىخواهد حل شود. شب رفتم منزل آقاى حسن صانعى، شام آنجا بودم، سيد حسن خمينى، كيان ارثى و محتشمى هم بودند. من اخبار را خودم گوش نكرده بودم، امّا رهبرى آن شب صحبت كرده بودند و همه دوستان آنجا به اتفاق گفتند، با صحبتهاى رهبرى قضيه حل شده است، شما هم به دوستان بگوييد تحصن را جمع كنند كه من گفتم، وارد اين مقوله نمىشوم. قرار شد آقايان كيان ارثى و محتشمى (اعضاى مجمع روحانيون مبارز) با بعضى از دوستان (متحصنين) صحبت كنند كه با توجه به سخنان رهبرى، تحصن را جمع كنند كه آقايان نپذيرفتند. فرداى آن روز جمعى از دوستان در دفتر من بودند كه مجددآ گفتند: شما بخواهيد آقايان تحصن را جمع كنند كه من نامهاى نوشتم تحصن را جمع كنيد، حضورى هم از آنها خواستم ولو يك هفته تعطيل كنيد. در آنجا مطالبى گفتند كه از ذكر آن خوددارى مىكنم و بايد در وقت ديگر گفته شود. عصر آن روز با آقاى خاتمى ديدار داشتم. خاتمى گفت، من هم پيرو اقدام شما تلفن مىكنم كه تحصن را جمع كنند. آقاى خاتمى تلفن كرد، بعضيها پذيرفتند، بعضيها زير بار نرفتند، بعضيها حرفهايى زدند كه ما گفتيم اختيار با خودتان است و لذا ما خودمان را كنار كشيديم. من نظر خاصى نداشتم كه تحصن بشود يا نشود و البته ابتدا مخالف تحصن نبودم، وقتى مخالفت كردم كه رهبرى وارد قضيه شدند. من هم بهشدّت پيگير حقوق نمايندگان بودم، ولى آنها گوش نكردند. آنها فكر مىكردند كه از تحصن مىتوانند به عنوان يك اهرم فشار استفاده كنند».516