برای اصلاح امور نباید تسلیم وضع موجود شد
کار دست متخصص باشد ورزش به جایگاه واقعی خود میرسد
اگر هنوز کشور ما به عنوان کشوری صاحب ورزش در جهان مطرح نیست، دلیل اصلی آن همین مسائل و دلایل بارها اشاره شده، به ویژه نبودن کار دست متخصص اهل است و نه چیز دیگر.
سرویس ورزشی-
با شناخت دقیق پتانسیل موجود در ورزش ایران میتوان برای چندمین بار تکرار کرد که ورزش ما بدون اغراق و تعارف نه فقط در فوتبال که در اکثر قریب به اتفاق رشتهها از پتانسیل لازم برای پیشرفت برخوردار هستیم، جوانان مستعد و برومند ایران در اکثر رشتههای ورزشی، مثل سایر عرصههای علمی، هنری و... بارها لیاقتهای خود را به اثبات رساندهاند و... اگر وضع ورزش آن طور نیست که انتظارات را برآورده سازد اگر هنوز کشور ما به عنوان کشوری «صاحب ورزش» و نه فقط «صاحب کشتی» یا «صاحب والیبال» و... در جهان مطرح نیست، دلیل اصلی آن همین مسائل و دلایل بارها اشاره شده، به ویژه «نبودن کار دست متخصص اهل» است و نه چیز دیگر، و این که چرا چنین وضعی در ورزش حاکم است و چرا ورزش را و اداره مدیریت آن حتی در سطح کلان آن را به دست افرادی که خواستهایم طوری از خجالت آنها درآییم! سپردهایم؟ دلیلش باز این است که آنهایی که باید به ویژه آنها که در مسند تصمیمگیری و ریاست دولتها را برعهده داشتهاند، علیرغم شعارها و حتی حمایتهای مالی ورزشی و مقوله ورزش را آنطور که شایسته است، جدی نگرفتهاند و...
آنچه امروز در فوتبال یا ورزش میبینیم، مرده ریگ و «ارثیه»ای است که چه خوب و چه بد از گذشته و دوران مدیریتهای قبلی به دست سکانداران امروزین رسیده است. نتیجه این که امروز که در تحلیلی درست و نه عوامفریبانه و خودفریبانه، ضعفها و اشکالات موجود در ساختار مدیریتی ورزش، مشخص شده است و هر کسی که خود را به خواب نزده قادر به درک و فهم آنها است.
تسلیم وضع موجود نشوید
حجت بر صاحبان این تحلیل و سرآمد همه، مسئولان فعلی ورزش تمام است و آنها باید در جهت رفع این اشکالات و حل این مسائل از همه توان، اختیارات و تخصص خود استفاده کنند. این دقیقاً کاری است که در فوتبال و از جانب مدیران وارث فعلی انجام نمیگیرد و همان طور که پیش از این نیز گفتهایم همین موضوع علت اصلی و اصلیترین انتقاد ما به مدیریت فعلی فدراسیون است. انتظار میرود مسئولان فعلی ورزش، شخص وزیر محترم که میگوید «این چیزی که ما تحویل گرفتیم، این بود.» و به طور روشن نگاه منتقدانه خود را از وضع گذشته و فعلی ورزش با مخاطب در میان میگذارد، برخلاف رئیس فدراسیون فعلی «تسلیم وضع موجود» نشوند، و برای اصلاح امور ورزش بکوشند. خیلی روشن و طبیعی است که کسانی و جریاناتی که از وضع موجود و تداوم این شیوه و روالی که در ورزش به ویژه رشتههای پرهزینه ای مثل فوتبال، منتفع میشوند و در چنین شلوغ بازاری نام و نانی برای خود به هم زدهاند، در برابر هر گونه تلاش و اقدامی که به برهم خوردن وضع موجود منجر شود، حتی اگر این تغییر وضع به نفع ورزش و در جهت پیشرفت ورزش باشد،اما چون به ضرر منافع نامشروعشان است و جایگاه غصب شده و نان حرام آنان را به خطر میاندازد، مقاومت کنند و به شکل و شیوههای مختلف با گرفتن ژست و پزهای متفاوت حتی بازی در نقش دلسوز و مصلح و روشنفکر و آزاده و...!! به میدان مبارزه میآیند. این به هیچ وجه پیشبینی غیر واقعی و بدبینانه نیست، سالهای سال است ما داریم نمایش این سناریوی تکراری را در ورزش تجربه میکنیم.
نعره مداخلهگران ضد دخالت!
هر جا که قرار است وضع ورزش سامان یابد، یا نه، حتی یک حرف حساب و قدم اساسی برداشته شود، نعره و فغان جریانات مخرب، کاسبکار و... و بدخواه این ملک و ملت انقلابی بلند میشود و شکایت و گله آغاز میکنند و از «مداخله» و «دخالت» مسئولان در امور فدراسیونها- و در واقع کاسبی نامشروع آنها- انتقاد میکنند، شکوه به مقامات بالاتر مثلاً رئیس جمهور محترم میبرند و... این که عرض میکنیم اصلاً نگاه بدبینانه نیست، بلکه کاملاً واقعی و مبتنی بر تجربیات غیر قابل انکار است. اصلاً چرا این همه توضیح دهیم، خود وزیر ورزش در مصاحبهای که چندی قبل با پایگاه اطلاعرسانی دولت انجام داد و در روزنامه کیهان نیز به چاپ رسید، اشاره میکند که چگونه در موضوعی از سوی این جریانات مداخلهگر ضد دخالت! و این کاسبکاران ضد ورزش و عرق ملی و... به شرایط «حداقلی» اما منطقی حمله شد و...
«... کسی که میخواهد رئیس یک فدراسیون شود باید حداقل مهارت را داشته باشد، اما همین حداقلی که گذاشتیم، شما یادتان هست، چه سر و صدایی همین رسانهها راه انداختند، رسانههایی که ادعای احترام به دموکراسی دارند، ما گفتیم کسی که میخواهد برای ریاست یک فدراسیون کاندیدا شود یا قهرمان باشد یا حداقل لیسانس تربیتبدنی داشته باشد، دیدید چه عکسالعملهایی نشان دادند...؟»
جملهای که آزارمان داد
ملاحظه فرمودید که این حرف ما نیست، حرف وزیر مملکت است. جالب است کسی هم جلودار این جریانات که ریشه و پایگاه در برخی از رسانهها دارند، نیست و دستگاههایی که در این باره مثلاً نقش «نظارت» دارند، به هیچ وجه در وزارت ارشاد، صدا و سیما و... به وظیفه خود عمل نمیکنند و در برابر این جریانات که بیش از هر جا از طریق رسانهها اعمال قدرت و نفوذ میکنند، کاملاً منفعل، واداده و مرعوب هستند. اما درحرفهای وزیر محترم جملهای بود که بد طوری ما را آزار داد. توجه به آن البته بیربط با بحث ما نیست. آنجا که میگوید «رسانههایی که ادعای احترام به دموکراسی دارند...»، عرض میکنیم که برادر عزیز،کدام دموکراسی؟! اینها فقط ادعا دارند،همان طور که ادعای «ورزش علمی» دارند، همان طور که ادعای «حرکت با جهان امروز دارند» و عبارت «آخر در کجای دنیا...!» برای کوبیدن این مردم، این ورزش، این سرمایههای انسانی، تحقیر این ملت و این فرهنگ و این سرزمین بزرگ مظلوم، لحظهای از دهانشان نمیافتد و از تراوشان قلمشان فراموش نمیشود و... اینها هم مثل اربابان فکری خود، از این کلمات و مفاهیم با ارزش و حتی قدسی برای پیشبرد اهداف خودخواهانه و ضد منافع ملی استفاده میکنند، وگرنه از نظر این شارلاتان مسلکهای «تومنی نویس»! دموکراسی، کیلویی چند؟!
اینها فقط منفعت پرست هستند!
آنها وقتی میخواهند فردی غیرمتخصص، فردی که رام چنگ خودشان است به مدیریت جایی،فدراسیونی و... برسانند،دم از دموکراسی میزنند! آنها وقتی میخواهند لاابالیگری و هرهری مسلکی را در ورزش حاکم کنند، دم از «حرفهایگری» میزنند! آنها وقتی میخواهند بزرگان لایق را خانهنشین کنند و «سفارشی»ها و «سوگلی»های خود را مطرح کنند،دم از جوانگرایی میزنند. آنها وقتی میخواهند اصالتها و سنتها و آدمهای اصیل و لایق را که جا را برای غلامان حلقه به گوش خود تنگ کرده کنار بزنند دم از مبارزه با «لمپنیسم» میزنند! آنها وقتی میخواهند معاملات خود را به سامان برسانند و حق دلالی خود را به جیب بزنند و مربیان درجه چندم خارجی را وارد کنند،دم از «فوتبال علمی» و «فوتبال روز دنیا» و... میزنند و...!
دموکراسی گفتن و دفاع از آزادی بیان و قلم و... آنها همه از این جنس است. اینها فقط منفعت پرست هستند و برای رسیدن به منافع مثل اسلاف وارباب خودشان به هر چیزی متمسک میشوند.
دیدید با این ملت چه کردند؟
ببینید کعبههای آمال آنها چگونه برای رسیدن به منافع خود و چپاول و غارت ملتها، چگونه به بهانه دموکراسی و شعار آزادی و صلح، دنیا را به خاک و خون میکشانند. جنگ جهانی اول و دوم و پنجاه و پنج میلیون کشته را کسی فراموش نکرده است. فاجعه بمباران شیمیایی هیروشیما و ناکازاکی مگر از یاد رفتنی است. کودتای 28 مرداد چه؟ دیدید چگونه مدافعان آزادی و دموکراسی با ملتی که فقط میخواست نفتش مال خودش باشد و به سالها غارت این سرمایه ملی توسط این کشورهای پیشرفته و حتماً علمی!! پایان دهد، چه کردند،و چگونه دولت ملی آنها را ساقط و سرنگون کردند! یاد فرمایش رهبر معظم انقلاب که سالها پیش (سال 71) در جمع گروهی از اهل رسانه- که بنده هم به عنوان وصله ناجور،جزو آن جمع محترم بودم- افتادم که فرمودند: «حالا ما بنیادگراییم، آیا مصدق هم بنیادگرا بود؟ دیدید در این کشور با مصدق چه کردند؟! مصدق فقط میخواست کشور مستقل باشد. میخواست نفت کشور در اختیار کمپانیها قرار نگیرد، ولی دیدید که پدرش را درآوردند...».
هزینه اصلاحگری و مبارزه با فساد
باری، برگردیم به بحث خودمان. اصلاحات به معنی واقعی نه شعاری و سیاسی و آن چیزی که باز مثل دموکراسی و... عدهای زیر علم آن سینه میزنند تا به اهداف ضد دینی و ضد مردمی خود برسند- هزینه دارد و سخت است. ببینید رسولختمی مرتبت(ص)، به عنوان یک اصلاحگر واقعی و الهی چه رنجها و مصیبتها و مسخره کردنها و تحقیرها و شکنجهها و لطمات و... از دست «طرفداران وضع موجود» کشید،نگاه کنید، روزگار و سرنوشت علی مرتضی(ع) را... میدانید سرنوشت همه پیامبران الهی(ع) و همه مصلحان راستین تاریخ را... به قول شاعر:
لاجرم اغلب بلا بر انبیاست
که ریاضت دادن خامان بلاست
شما وقتی دیدید در مسیر اقدامات و کارهای اصلاحی خود، عدهای هوچی و منفعتپرست به تخریب و تمسخر و تهمت و انگ زدن و شکایت و... روی آوردند،بدانید، کارتان صحیح و اصلاحی و لاجرم مردمی است. باور کنید این جماعت جز «منفعت» هیچ معنا و مفهومی را نمیشناسند و هیچ هدفی در زندگی ندارند، دین و دنیا و آخرت این جریانات منافع است و وقتی که منافعشان به خطر میافتد چهره واقعی و پنهانی خود را نشان میدهند. فکر میکنیم ورزش و مسئولان ما در این باره به حد کافی تجربه دارند که نیازی به توضیح بیشتر نباشد!